
روزنامه هفت صبح، مرتضي كليلي | با قاب تاريخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته ميكنيم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر كمتر ديده شدهاي استفاده شده که تماشاي آنها خالی از لطف نيست. عكسهايي از مشاهير تاريخ معاصر ايران، شهرهاي ايران، خودروهای نوستالژیک، عكسهاي فوتبالي و… براي ديدن تصاوير و شرح آن ادامه مطلب را بخوانيد.
قاب مشاهیر
بخشی از دفترچه خاطرات گمشده دکتر حسین فاطمی؛ «در طول این 15ماهی که هر روز آن به اندازه قرنی بر من گذشته است، بارها تصمیم گرفته و حتی نامهای هم تهیه کرده و خواستهام به حضورت تقدیم کنم اما هر دفعه پایم در مرحله اجرای تصمیم سست شده و پیش خود اندیشیدهام که جز ایجاد تأثر بیشتر در روح حساس و قلب مهربان شما چه فایدهای برای عمل متصور خواهد بود
و اگر منظور هم این باشد که شما را بهیاری بطلبم و نجات خود را از این وضعی که نه من قدرت وصف آن را دارم و نه شما طاقت شنیدن و خواندن این سرگذشت رقتانگیز را بخواهم، بدون تردید پیش از آنکه من یک چنین تمنایی بکنم شما تمام آنچه را در قوه و اختیار دارید برای رهایی ارادتمند مریض و محبوس و محکوم، خود بهکار برده و میبرید… شما خوب طعم تلخ زندان را چشیدهاید و آشنا هستید که ماهها در را روی یک موجود محروم و مریض ببندند و از کسان و دوستان بیخبر باشد و با دنیای زندهها کمترین ارتباط و آشنایی نداشته باشد، چه معنی میدهد…
15ماه عمری را که من پشت سر گذاشتهام بعد از درد و رنجی که از آن گلوله کشیدهام جز جان سختی عجیب و مقاومت در برابر مرگ هیچ چیز دیگر نبوده است و اکنون که شبح مرگ بالای سرم آمده و شمشیر (داموکلس) موازی گردنم قرار گرفته، خودم حیرتزده هستم که چرا آخرین نفسها اینقدر طولانی شد و کیست که از این نوع شکنجه یک موجود ناتوان و ناخوش و محتضر لذت میبرد…»
به گزارش تاریخ ایرانی،این را حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت محمد مصدق نوشت؛ به مخاطبی نامعلوم، شامگاه ۱۸ آبان ۱۳۳۳. ساعت 4 و 17 دقیقه صبح روز چهارشنبه نوزدهم آبانماه ۱۳۳۳، تیمور بختیار فرماندار نظامی و سرتیپ آزموده دادستان ارتش به زندان رفتند و حکم اعدامش را در لشکر ۲ زرهی به او ابلاغ کردند.
آزموده از او خواست وصیت کند و خواستههای آخر فاطمی «دیدن خانواده، ملاقات دکتر مصدق و صحبتی با افسران» بود که آزموده میگوید: «هنوز هم دست از این مرد برنمیداری؟» در هوایی سرد، با پیژامه پشمی و کفشی با پارچه رویی مخمل قهوهای، ایستاد و آماده اجرای حکم شد.
هشت گلوله تیر از دهانه لوله تفنگهای چهار مامور، دو نفر ایستاده و دو نفر نشسته شلیک شد. دو تیر درست روی هم به قلب و شش تیر دیگر به سینه اصابت کرد. آخرین کلامش «زندهباد مصدق» و «جاوید باد ایران» بود. این مکتوبات سال ۱۳۸۳ در کتاب «دکتر حسین فاطمی: نوشتههای مخفیگاه و زندان (۲۸مرداد ۱۳۳۲ – ۱۹آبان ۱۳۳۳)» با ویراستاری هدایت متیندفتری (نوه دکتر مصدق)، سال ۱۳۸۳ در لندن منتشر شد.
شرح عکس: حسین فاطمی پس از دستگیری در کنار تیمور بختیار
قاب تاریخ
دلهره برای جشن تولد چرچیل در تهران؛ چون روز ۳۰ نوامبر ۱۹۴۳ [۶ آذر] یعنی آخرین روز برگزاری کنفرانس سران در تهران با سالروز تولد وینستون چرچیل مصادف بود، او تصمیم گرفت به مناسبت روز تولدش به میهمانی شام به افتخار پرزیدنت روزولت و مارشال استالین در سفارت انگلیس ترتیب دهد.
چون برای شخص استالین مسئله صرف غذا در خارج از سفارت شوروی جنبه غیرعادی داشت، موقعی که دو ژنرال شوروی قبل از برگزاری مراسم به سفارت انگلیس وارد شدند و همه جا را از نظر امنیتی بازرسی کردند، من زیاد تعجب نکردم. دلهره من بیشتر از نظر وضع برق تهران بود که مبادا درست در بحبوحه مراسم و هنگام صرف شام قطع شود، زیرا عملکرد کارخانه برق تهران به دلیل فرسودگی و کهنگی اصلا قابل اطمینان نبود و در خیلی موارد پیش میآمد که برای مدت یك الى دو ساعت شهر دچار خاموشی شود.
این البته به هیچ وجه ناشی از قصور گردانندگان و مهندسان ایرانی اداره برق نبود، زیرا آنها در طول برگزاری کنفرانس تهران تمام سعی و همت خود را بهکار گرفتند تا جریان برق بهطور مستمر برقرار باشد و همچنین با لطف فراوان کاری کردند که مراسم تولد چرچیل و شام سفارتخانه نیز بدون خاموشی بهخوبی برگزار شود و موردی برای استفاده از چراغهای زنبوری پیش نیاید.
تنها خانمی که در این مراسم حضور داشت، دختر چرچیل، میسیز الیور بود. کیک تولد چرچیل را روی میز، مقابل او گذاشته بودند. این کیک به وسیله آشپز سفارت تهیه شده بود و علامت «V» که نشانه پیروزی است، روی آن نقش بسته بود و 69 شمع دور تا دور آن وجود داشت. شمعها را روشن کردند و مهمانی شروع شد. مارشال استالین که آن شب فوقالعاده سرحال بود سمت چپ مستر چرچیل نشست. در سخنرانیهای کوتاه سر شام چندین بار چرچیل، استالین را «دوست جنگاور من» خطاب کرد.
شام آن شب، شامی ساده بود؛ سوپ ایرانی و ماهی سفید که از دریای خزر صید شده بود. کیک در موقع دسر صرف شد و مهمانی بعد از نیمه شب پایان یافت. نکته: دولت ايران در جريان تشكيل این كنفرانس در تهران نبود و حتي هیچ خبری از مذاكرات این كنفرانس به مسئولان ايراني داده نشد. تنها در روز ورود رهبران متفقين، نخستوزير ايران ـ علي سهيلي ـ در جريان این کنفرانس قرار گرفت.چرچيل و روزولت حاضر نشدند به ديدار شاه بروند و با وي تنها در محل سفارت ديدار ميكردند.(کافه تاریخ)
قاب نوستالژی 1
جوانان تهرانی – سال 1381 (عکسهای تاریخی ایران)
قاب نوستالژی 2
عکس یادگاری با لانچیا بتا ۱۸۰۰ کوپه اطراف پارک چیتگر – سال 1369؛ لانچیا برند ایتالیایی که در سال ۱۹۷۲ نسخه بتا را تحت چندین تیپ با موتور پایه 6/1 لیتری تولید کرد. مدل بتا کوپه با موتور ۱۸۰۰ و ۲۰۰۰ بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۱ تولید شد. موتور ۴ سیلندر ۱۸۰۰ سیسی با کاربراتور وبر جفت ۴۰ و یک گیربکس ۵ سرعته دستی تولید شد. ایتالیا اولین کشور خودروساز در بازار اروپا شناخته میشود که گیربکس ۵ سرعته را نصب کرد .
سابقه تاریخی لانچیا از اواخر دهه 40 شمسی است و شرکتی بهنام مارال ابتدا لانچیا وارد کرد. این شرکت که فعالیت زیادی نداشت، توانست مدلی بهنام فولویا را وارد کند .در ابتدا دهه 50 شمسی شرکت سهامی رایزن در اختیار برادران چایچی تعداد قابلتوجهی لانچیا اتوبیانکی را وارد کرد.
این شرکت در ابتدا محصولات ضعیف آلمانی بهنام دکاو و از کشور فرانسه اتومبیلی بهنام سیمکا وارد کشور ميکرد. ساختمان اصلی شرکت در خیابان شریعتی بالاتر از سیدخندان بود. این شرکت در سالها واردات لانچیا توانست مدلهای مختلف لانچیا را وارد کند و آخرین مدل از فعالیت شرکت رایزن قبل انقلاب، لانچیا بتا مونتکارلو بود .اتومبیل در تصویر یک لانچیا بتا ۱۸۰۰ مشکی است. پس از انقلاب استادکار خودرو ایتالیایی در تهران کم شد و معروفترین مکانیک اتومبیلهای ایتالیایی پیرمرد ماهری بهنام آلبرت در خیابان یوسفآباد بالای میدان سلماس (فرحبخش) بود.
آلبرت بیشک جز نفرات اول استادان اتومبیلهای ایتالیایی محسوب میشد و نکته ویژهای که مغازه او داشت، نزدیکی یک لوازم یدکی ایتالیایی فروشی بهنام تفقد بود. تفقد از فروشندگان قدیمی لوازم اتومبیل ایتالیایی بود. کلا راسته یوسفآباد بالای میدان سلماس عصرها محل تجمع اتومبیلبازهای ایتالیایی بود و پاتوق دهه شصتیها و هفتادیها شده بود. (کلاسیککار)