کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۲۵۰۵۵
تاریخ خبر:

درباره حاشیه‌های زندگی نجف دریابندری

روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی | «به هرچیزی مقداری نمک اضافه کنیم، بد نمی‌شود.» این نه تنها یکی از دستورات آشپزی نجف دریابندری، نویسنده معروف‌ترین کتاب آشپزی ایرانی است بلکه دستورالعملی است که او به‌عنوان مترجم و نویسنده همیشه مد نظر داشته تا آنجا که حالا، چندساعت بعد از مرگش در سن ۹۱سالگی همه کسانی که بابت رفتنش افسوس می‌خورند، اغلب به همین روحیه طنزپردازی‌اش اشاره می‌کنند؛ البته قبل از مرگ همین روحیه برایش یک‌جورهایی نقش شمشیر دولبه را ایفا می‌کرد، یعنی هم باعث محبوبیت شده بود و هم خیلی‌ها را به شک انداخته بود که این چیزی که از او می‌خوانند و می‌خندند، واقعا ترجمه است یا خودش نوشته و به اسم ترجمه جا زده است!

*** سرشاخ با گلستان
از آنجایی که خیلی از حاشیه‌های زندگی دریابندری را نقل قول‌ها و حمله‌های گلستان به او درست کرده، اول باید در مورد سابقه کدورت این دو غول دهه‌های گذشته یک نگاهی بیندازیم. دقیقا معلوم نیست که ناگهان از کجا گلستان تصمیم می‌گیرد با دریابندری بد باشد اما این کدورت وقتی همه‌جا پیچید که او در کتاب «نوشتن با دوربین» علاوه بر متلک‌های سنگین به دریابندری، شائبه همکاری او با نهادهای امنیتی دوران پهلوی را مطرح می‌کند و یک‌جورهایی هم اعلام می‌کند که او بوده که دریابندری را به مترجم تبدیل کرده است و کتاب وداع با اسلحه را او برای ترجمه به دریابندری داده. اما خود دریابندری این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید که این کتاب را از گلستان قرض گرفته بوده اما بعدا به زندان افتاده و نتوانسته کتاب را به او برگرداند.

گویا یک‌بار هم همسر اول دریابندری با دفتر گلستان تماس می‌گیرد و اتفاقاتی می‌افتد که بین او و گلستان و فروغ فرخزاد مشکلاتی پیش می‌آید. عده‌ای می‌گویند یکی دیگر از دلایلی که گلستان را در مقابل دریابندری قرار داد، این بود که نجف‌خان برداشت کتابی را که گلستان یک بار ترجمه کرده بود، یک بار دیگر ترجمه کرد، یعنی ‌هاکلبری فین. تازه به همین هم بسنده نکرد و در گفت‌و‌گوهای زیادی اعلام کرد که دلیل این کارش بد بودن ترجمه گلستان بوده است و او احساس کرده اصل داستان با آن ترجمه حیف می‌شده.

*** ویل کاپی دیگر کیست؟
یکی دیگر از حرف و حدیث‌هایی که همیشه دور و بر دریابندری جریان داشت، به کتاب «چنین کنند بزرگان» مربوط می‌شود که اوایل بخش‌های کوتاهی از آن در مجله خوشه چاپ شد و احتمالا نقش ویژه‌ای هم در توقیف مجله داشت. بعدتر دریابندری تصمیم گرفت کل کتاب را ترجمه و منتشر کند. خودش درباره ماجرای ترجمه این کتاب در مقدمه اینطور نوشته: «می‌گویند از تخصص‌های گوناگون «احمد شاملو» یکی هم این است که می‌تواند هر مجله تعطیلی را دائر و هر مجله دائری را تعطیل کند.

این کار را شاملو به کمک معجون خاصی انجام می‌دهد که ترکیبات آن در هر دو مورد کم‌و‌بیش یکی است و غالباً به این قرار است: عروسی خونِ فدریکو گارسیا لورکا، یک نوبت. شعر ازرا پاوند، هشتاد نوبت. بحثی درباره دستور زبان فارسی به قلم خود شاملو و کتاب کوچه و کاریکاتورهای قدیمی ‌استاین برگ و دوبو، به مقدار کافی. هیچ مجله‌ای نتوانسته‌ است در برابر این معجون مقاومت کند؛ به این معنی که اگر تعطیل بوده، فوراً دائر و اگر دائر بوده فوراً تعطیل شده است. برای نویسنده این سطور روشن نیست که در سال ۱۳۴۷ شاملو سرگرم دائرکردن مجله خوشه بود یا تعطیل‌کردن آن.

آنچه مسلم است، شاملو در مجله خوشه کار می‌کرد. اما در این مورد خاص، ظاهراً اشکال کار در این بود که چون خوشه، با همان معجون سابق‌الذکر دائر شده بود، تعطیل آن با عین همان معجون، به آسانی میسر نمی‌شود. به این جهت، شاملو به حکم سابقه دوستی قدیمی‌ که با نویسنده این سطور دارد، در مقام چاره‌جویی به او مراجعه کرد.

برحسب اتفاق، نویسنده این سطور، در آن موقع مشغول خواندن کتابی بود تحت عنوان انحطاط و سقوط غالب اشخاص به قلم یک نویسنده شهیر آمریکایی به نام ویل کاپی. به محض مطرح‌شدن مسئله از جانب شاملو، نویسنده این سطور، به فراست دریافت که اگر چندقطعه از کتاب مزبور در خوشه درج شود، مقصود حاصل خواهد شد؛ و این کار را به شاملو پیشنهاد کرد. شاملو هم از آن‌جا که در کار تعطیل نشریات دارای شمّ قوی و تجربه فراوان است، فوراً نکته را دریافت و پیشنهاد را مورد استقبال قرار داد.»

ناشناخته بودن ویل کاپی در ایران در زمان انتشار کتاب، تسلط ویژه دریابندری بر زبان فارسی و اصرار او بر این‌که تقریباً هیچ‌جا به ویل کاپی وفادار نبوده، باعث شد که سال‌ها این شایعه وجود داشته باشد که این کتاب، نوشته واقعی دریابندری(شاید با تصحیحات و اظهارنظرهایی از سوی شاملو) است که به‌خاطر مصلحت‌اندیشی‌ و رعایت محدودیت‌ها و تنگناهای عصر پهلوی، به فردی با نام ویل کاپی نسبت داده شده است. البته ما امروز می‌دانیم که ویل کاپی، نویسنده‌ای که در مسخره‌کردن تاریخ انسان‌ها و زندگی حیوانات، توانمندی بالایی دارد، واقعاً نویسنده این کتاب بوده است و عنوان اصلی نوشته‌اش را نیز افول و سقوط تقریباً همه (The Decline and Fall of Practically Everybody) انتخاب کرده است.

*** بی‌وفایی به متن؟
مدل ترجمه دریابندری فقط در مورد چنین کنند بزرگان، برایش دردسر درست نکرد. خیلی‌ها به او حمله می کنند و می گویند غرض‌های شخصی‌اش را در ترجمه دخالت می‌داده است، اگرچه به‌نظر نمی‌رسد خودش از این حمله‌ها خیلی ناراضی بوده باشد. او در گفت‌وگو با مجله آدینه در سال ۶۸ می‌گوید: «اولا در مغرضانه‌بودن کار من شکی نداشته باشید، چون خودم در این‌باره شکی ندارم. هر نوشته‌ای را من ترجمه‌ کرده‌ام به این دلیل بوده است که می‌خواسته‌ام با انتخاب آن و با درآوردن آن به زبان فارسی خوانندگان را برحسب آن نوشته تحت تاثیر قرار بدهم، و غرض‌ورزی بالاتر از این نمی‌شود.

اما آن ایرادهایی که اشاره کردید همه‌اش از یک قضیه آب می‌خورد، و آن همین کتاب «قدرت» راسل است که به‌عنوان مثال ذکر کردید. این مثال نیست این عین قضیه است. مورد دیگری وجود ندارد که من چیزی از کتابی حذف کرده باشم. حذف آن دوفصل به این دلیل صورت گرفت که من گمان می‌کردم، وجود این دو فصل غرض مرا از ترجمه باقی فصل‌ها نقض می‌کنند. من از بابت این خطا از آن عده از خوانندگان که می‌توانند مرا ببخشند عذر می‌خواهم. قول می‌دهم بعد از این فقط کتاب‌هایی را ترجمه کنم که حذف دوفصل آخر آنها لازم نباشد.»

*** دستور غذا، تاریخ آشپزی یا یک کتاب کاملا جدید؟
اوج حاشیه‌های دریابندری به زمانی برمی‌گردد که خبرهایی درز کرد درباره اینکه او دارد یک کتاب آشپزی می‌نویسد. خیلی‌ها به این ماجرا خندیدند و خیلی‌های دیگر فکر کردند این هم یکی از حقه‌های طنز آقای مترجم است اما هردو دسته این افراد، بعد از چاپ کتاب متوجه اشتباهشان شدند. آنها که خندیده بودند کتابی را می‌دیدند که اگرچه یک‌جاهایی خنده به لب می‌آورد اما یک کار جدی و تخصصی در حوزه آشپزی بود و آنها که فکر می‌کردند حتما حقه‌ای در میان است یک کتاب آشپزی تمام‌عیار پیش رویشان داشتند که چندصد دستور آشپزی کاملا تخصصصی با جزئیات در آن نوشته شده بود.

ماجرای نوشته‌شدن این کتاب برای خودش داستان جالبی دارد که روزبه زهرایی، پسر محمد زهرایی صاحب انتشارات کارنامه برای هفت‌صبح توضیح داده. همین‌قدر بدانید که کتاب به‌سرعت به چاپ‌های بعدی رسید. دریابندری در این کتاب پیشنهاد کرده که به جای مایکروویو از معادل فارسی آن یعنی فر موج‌پز استفاده شود، حتی به‌جای فریزر، از کلمه یخ‌بند استفاده می‌کند و به سس پاستا هم می‌گوید خورش پاستا. گویا قرار بوده اسم کتاب هم بشود «آنچه بزرگان خورند» اما دریابندری اسم «کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» را انتخاب می‌کند و اطرافیان هم استقبال می‌کنند.

کدخبر: ۳۲۵۰۵۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر