کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۱۰۶۶۱
تاریخ خبر:

درباره اولین دوره جایزه «لیلی»

روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی | روز سه‌شنبه اتفاقی مهم در حوزه ادبیات رقم خورد و اولین دوره جایزه «لیلی» (بهترین رمان عاشقانه سال) برگزار شد. درباره چند و چون اهدای جوایز، کیفیت آثار و اینکه چه مؤلفه‌هایی برای اهدای این جایزه در نظر گرفته شده بود می‌توان بعدها مفصل نوشت.

اما نکته مهم اینجاست که بعد از سرکوب سالیان ادبیات عامه‌پسند از سوی جریان روشنفکری، بالاخره این نوع رمان‌نویسی شکل و شمایل رسمی‌تر گرفت و دست‌کم از موضع پایمال‌شده پیشین فاصله گرفت؛ همان موضعی که بعضی از نویسندگان در شکل دادنش نقش زیادی داشتند.

نمونه این موضوع نقل قولی است که حسن کریم‌پور، یکی از نویسندگان پرفروش ادبیات عامه‌پسند از زبان هوشنگ گلشیری عنوان می‌کند. کریم‌پور در یکی از دیدارهای خود با گلشیری پرسیده بود چرا کتاب‌های ما به چاپ‌های متعدد می‌رسد اما کتاب‌های شما در چاپ‌های ابتدایی می‌ماند؟ گلشیری نیز مضمونی شبیه این گفته بود که پفک نمکی همیشه خریدارهای بیشتری دارد.

در وجه اول چنین برخوردی شاید قانع‌کننده به نظر برسد و مخاطب گمان کند همیشه اجناس ارزنده، خریداران کمتری دارد. اما این یک وجه ماجراست؛ وجهی که غالبا از سوی جریان روشنفکری در ایران پررنگ‌تر جلوه داده می‌شد. برای همین هم رمان‌هایی نظیر «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» در همان سال‌های ابتدایی چاپ با بی‌توجهی از سوی این نوع جریان مواجه شد.

درحالی‌که فرهنگ عامه و ادبیات عامه‌پسند در همه جای جهان، یکی از چرخ‌های عظیم پیش‌برنده صنعت نشر است. محمدحسن شهسواری در نشست برگزاری این جایزه آماری از ادبیات آمریکا ارائه داد که به‌درستی ثابت می‌کرد چه حجم از مبادلات تجاری در خرید و فروش ادبیات عاشقانه در جریان است؛ حجمی که بدون آن اصولا چرخه صنعت نشر بی‌توان و بی‌حرکت می‌ماند.

مهم البته به نظر نگارنده این نیست که چنین ادبیاتی حتی چه دینی به گردن کلیت نشر دارد. مهم این است که آیا در تقابل با ادبیات عامه‌پسند، آثار فوق‌العاده ارزشمندی در این سال‌ها نوشته شده؟ در واقع اگر پتک به دست گرفتند و آثار عامه‌پسند را کوفتند، از این سو بیل و بیلچه‌ای هم برای آبادانی به دست داشتند؟

همین پرسش ساده و پاسخ منصفانه به آن نشان خواهد داد که تقابل‌های اینچنین به نفع هیچ‌کس نیست. مثل این است یقه خواننده را در خیابان بگیریم و او را زور کنیم که کتاب ما را از پیشخوان بردارد و بخواند! اینکه چنین اتفاقی نمی‌افتد و چنین روندی پیش نمی‌آید، نه به معنای قوت آثار مقابل است و نه می‌شود آن را گناهی به پای آثار عامه‌پسند نوشت.

منتها بعضی از نویسندگان در سال‌های اخیر برای فرار از یک واقعیت سمت این نوع تقابل‌ها رفتند؛ اینکه خوانندگان ایرانی دیگر دل در گرو رهبران ادبی ندارند و اصولا معنای رهبری ادبی در ادبیات امروز از بین رفته است. بهترین جوایز ادبیات به اصطلاح جدی دیگر مثل گذشته نمی‌توانند خوانندگان را برای خرید کتاب‌های اهدایی خود ترغیب کنند و همین نشان می‌دهد که خواننده دیگر اعتمادی به این جریان‌سازی‌ها ندارد.

برای همین هم بهتر است به جای شاخ و شانه کشیدن برای انواع نگاه‌ها، جهان‌بینی‌ها، سبک‌ها و دیدگاه‌های مختلف، نشست و آشیان خود را ساخت. این آشیانه یا سرپناهی برای عابران خسته روزگار خواهد بود یا اینکه خلوت و مطرود خواهد ماند. پیشگویی نمی‌توان کرد. پس بسپریم آن را به زمان.

کدخبر: ۳۱۰۶۶۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر