درباره انیمیشن عجیب و غریب «دختری از آنسو»
روزنامه هفت صبح، کسری ولایی| تا بهحال شده با یک داستان، نقاشی، موسیقی یا حتی فیلم برخورد کنید که اصطلاحا شکارتان کند؟ نه اینکه شیفته و گرفتارش شوید، یعنی دقیقا نفهمید که با چه چیزی طرفید و برای سر درآوردن ازش مجبور شوید که دوباره و دوباره به سراغش بروید و درست مثل باتلاقی که راه خلاصی ندارد، بهجای بیرون آمدن، بیشتر گیر بیفتید.
موفقیت خیلی از آثار مهم تاریخ سینما مدیون همین قسم تجربیات است، از «سگ آندلسی» و «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» بگیرید تا «بلید رانر»، «مخمل آبی» و «دانی دارکو». بدون تشبیه و مقایسه با فیلمهای مذکور، انیمه جدید «دختری از آنسو» (با عنوان اصلی Totsukuni no Shojo) چنین حالتی دارد و تماشای آن درست مثل خریدن وسیلهای نفرینشده از سمساریهای مرموز داستانهای ترسناک است!
این انیمیشن نهچندان طولانی (۶۹ دقیقه) براساس مجموعه مانگایی (همان کتابهای مصور ژاپنی) ساخته شده که طی چند سال و بهصورت سریالی منتشر میشد. سال ۲۰۱۹ استودیوی معروف Wit که ساخت انیمههای معروفی چون «حمله به تایتان» در کارنامهاش دیده میشود، یک انیمیشن کوتاه ۱۰دقیقهای براساس «دختری از آنسو» ساخت، در قالب یک تجربه و آزمایش برای پیادهکردن فرم و سبک خاص مانگا بهصورت انیمیشن.
استقبال از همین نسخه ۱۰دقیقهای بهاندازهای بود که استودیو را قانع کند. پس تولید یک انیمیشن بلند در دستور کار قرار گرفت. البته معلوم بود که چنین اثر خاص و متفاوتی نمیتواند با دیگر محصولات جریان اصلی رقابت کند، در نتیجه برای تامین بودجه، کمپین کیکاستارتر تشکیل شد. طرفدارها کمک کردند و حدود بیست میلیون ین جمع شد و… . خلاصه که این نسخه الان خارج از ژاپن هم منتشر شده و تازه موجبات آشنایی خیلیها را با یک پدیده عجیب و غریب فراهم کرده است.
ظاهرا قضیه ساده بهنظر میرسد و با دیدن تصاویر و ویدئوها، حدس میزنید که «دختری از آنسو» باید چیزی باشد شبیه به «لاکپشت قرمز» و «افسانه شاهدخت کاگویا». ماجرا در دنیایی اتفاق میافتد که آلوده شده به نفرینی ناشناخته؛ نفرین هر موجود زندهای را تبدیل میکند به دیوهایی که رفتهرفته چیزی جز شاخه و سایه ازشان باقی نمیماند و لمس هر کدام از دیوها کافی است تا به نفرین آلوده شوید.
دنیا تقسیم شده بین دیوها و آدمها و راهی جز فاصله نیست. در این میان، دختربچهای بهنام شیوا توسط دیوی پیدا میشود که هنوز بهطور کامل از ساحت انسانی دور نشده. دیو با مهربانی از شیوا نگهداری میکند و مراقب است که آخرین بارقه انسانیت را از دست ندهد. ولی از جایی بهبعد، با هجوم سایهها کار سختتر میشود… .
شاید بهنظر برسد که با اثری استعاری و نشانهگرایانه درباره هستی و نیستی سروکار دارید، که دقیقا چنین نیست و «دختری در آنسو» برای خودش اسطورهشناسی و قراردادهای خیالی تعیین میکند که همهاش در این نسخه شرح داده نشده، چون کل داستان مانگاها را پوشش نمیدهد. از جایی بهبعد، هرچه بیشتر درگیر شوید، احساس میکنید برای فهمیدن ماجرا لازم است که از اصل قصه کمک بگیرید؛ آنوقت فقط سوالهای بیشتر نصیبتان میشود. ضمنا فراموش نکنید که از روایت سرراست خبری نیست و همین خط کمرنگ را هم باید از دل تصویرسازیهای خلسهآور بیرون بکشید و با تمرکز کامل، حواستان به هر قاب و هر کلمه باشد!
«دختری از آنسو» از نظر بصری میتواند ترکیبی باشد بین الگوهای رایج مانگاهای ژاپنی و کارتونهای اروپای شرقی و بلژیکی؛ با خط داستانی گنگ و سردی که به سختی میشود ازش سر درآورد، ولی پر است از لحظات تاثیرگذار. دقیقا نکته اینجاست: با خواندن «دختری از آنسو» یا دیدن انیمه اقتباسی از آن برای چیزی احساساتی میشوید که نمیدانید اصلا چیست! فقط وسط این اتمسفر مرموز و آرام، احساس معصومانه و انسانی بین دو کاراکتر را میفهمید که هیچ نیازی به ترجمه و توضیح ندارد.
در هر صورت، «دختری از آنسو» چیزی نیست که بشود تماشای آن را به هر کسی پیشنهاد کرد، چون عموم مخاطبان وسط کار خوابشان میبرد و در صورتیکه تا آخرش هم دوام بیاورند، به نظرشان بیسروته میآید. اگر بهجای دیدن یک فیلم و سریال آدمیزادی، دنبال دردسر میگردید و از چالش سروکلهزدن با یک اثر لذت میبرید، مطمئن باشید که «دختری از آنسو» حسابی گرفتارتان میکند!