داستان ناآرامیهای ۸۸؛ چهار فصل تنش
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در قسمت قبل از انتخابات پرتبوتاب ۸۸ و نتایجش گفتیم. نتایج روز ۲۳ خرداد اعلام شد و شورای نگهبان با سرعتی که به نظر برخی کارشناسان غیرمنتظره بود آن را تایید کرد. ناآرامیها از یکشنبه ۲۴ خرداد شروع شد و در روز دوشنبه ۲۵ خرداد، راهپیمایی میلیونی در تهران در اعتراض به نتایج اعلامشده شکل گرفت.
رسانهها از دو یا سه میلیون نفر حاضرین این راهپیمایی سخن گفتند. حتی شایعه شد که شهردار تهران؛ یعنی قالیباف هم عدد سه میلیون نفر را تایید کرده است، البته این موضوع هیچوقت از سوی قالیباف تایید نشد. همانطور که خبر تبریک زودهنگام علی لاریجانی به موسوی یکی از ابهامات این انتخابات محسوب میشود که باز هم از سوی لاریجانی تکذیب شده است.
بههرحال مشخص بود که بخشی از بدنه اصولگرایان به شکلی واضح از انتخاب دوباره احمدینژاد و نتایج اعلامشده ناراضی بودند. آیتالله موسویاردبیلی، یوسف صانعی، هاشمیرفسنجانی و ناطقنوری از چهرههای روحانی بودند که به پیامدهای پس از انتخابات و شیوه مواجهه با معترضین، معترض بودند. راهپیمایی بزرگ روز ۲۵ خرداد ۸۸ که حدفاصل میدان فردوسی تا میدان آزادی شکل گرفته بود در انتهای خود به تنش و خشونت کشیده شد.
حرکت گروهی از شرکتکنندگان به یک پایگاه بسیج در حوالی میدان آزادی و تلاش برای تصرف آن با واکنش از سوی اعضای پایگاه بسیج روبهرو شد و در یک زدوخورد چند نفر جان باختند. تهران در روزهای ۲۶ و ۲۷و ۲۸ خرداد هم همچنان شاهد تظاهرات معترضین به نتایج انتخابات بود. در ۲۶ خرداد طرفداران احمدینژاد در میدان ولیعصر تجمع کردند و احمدینژاد در سخنانی که قرار بود فراگیر و وحدتبخش باشد، به شکل غیرمستقیم عامل اختلاف شد. بخصوص سوءتفاهم در استفاده او از کلمه خس و خاشاک!
در ۲۸ خرداد موسوی در تجمع گسترده هواداران خود در میدان توپخانه تهران حضور یافت و بر پافشاری در مورد لغو و باطل شدن انتخابات به دلیل تقلب پافشاری کرد. در نماز جمعه ۲۹ خرداد آیتالله خامنهای به عنوان امامجمعه حضور یافت و در سخنانی گفت: «نظام جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرا نیست. سازوکارهای قانونی برگزاری انتخابات اجازه تقلب را نمیدهد…».
وی نامزدهای معترض را به پیگیری خواستههای خود از طریق مجاری قانونی دعوت کرد و گفت: «زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهد رفت» و «اگر امروز چارچوبهای قانونی شکسته شود از این به بعد هیچ انتخاباتی مصونیت نخواهد داشت».
روز ۳۰ خرداد نآارامیها در تهران شدیدترین روز خود را تجربه کرد و ماجرای کشته شدن ندا آقاسلطان به وجود آمد. در این دوران تهران به مرکز رسانهای جهان بدل شده بود. هیچکس در تمام نقاط دنیا انتظار چنین حادثهای را در تهران و دیگر شهرهای بزرگ نداشت. نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از وقوع یک حرکت مشابه انقلابهای رنگی و مخملی حرف میزدند.
در این میان دولت ابتکار عمل را از دست داده بود و مشخص بود که نهادهای انتظامی و امنیتی چندان به دولت و دیدگاههایش التفاتی ندارند. برخورد احمدینژاد با طبقه متوسط و در نظر نگرفتن آنها و بخصوص بیتفاوتیاش در مقابل اجرای گشت ارشاد، زمینه را برای ناآرامیها آماده ساخته بود. شیوه اعلام نتایج، دستکم گرفتن مفهوم افکار عمومی و بیاحتیاطی برخی از اعضای شورای نگهبان در اعلام حمایت از پیروزی احمدینژاد این زمینهها را بارورتر هم ساخته بود.
اما سکان این ناآرامیها دست چه کسی بود از آن نکات مبهم این سالهاست. نهادهای امنیتی مطمئن بودند که ناآرامیها با هدایت سازمانهای جاسوسی غربی و مشارکت اعضای داخل کشور مجاهدین خلق ادامه پیدا کردهاند… با همین تحلیل بازداشت گسترده فعالین سیاسی و روزنامهنگارها در دستور کار قرار گرفت.
تهران تیرماه عجیبی را پشتسر گذاشت. شورای نگهبان هیأت ویژهای را برای رسیدگی به شکایات نامزدها تشکیل داد. اعضای این هیأت علیاکبر ولایتی، غلامعلی حدادعادل، گودرز افتخارجهرمی، قربانعلی درینجفآبادی، محمدحسین ابوترابیفرد و محمدحسن رحیمیان بودند. تجمعهای طرفداران موسوی همچنان ادامه داشت.
در نهایت به نماز جمعه ۲۵ تیرماه رسیدیم؛ روزی که هاشمیرفسنجانی برای آخرینبار امامجمعه تهران شد. حضور او به عنوان یکی از جدیترین مخالفان احمدینژاد موجب شد تا نماز جمعه آن روز با حضور گستردهتر طیفهای مختلف شکل بگیرد. رفسنجانی خواستار آزادی زندانیان سیاسی و پذیرش اعتراضهای مردم از سوی دولت و حاکمیت شد.
این داستان با فرازوفرودهای متعددش پیگیری شد. ماجراهایی مثل تجمع مسجد قبا، روز قدس، تشییع پیکر آیتالله منتظری و… اما رویارویی بزرگ در عاشورای ۸۸ شکل گرفت. تنشها و ناآرامیها از صبح عاشورا شروع شد و از ظهر به بعد به یک رویارویی مستقیم و خشونتبار در سطح شهر تهران کشیده شد.
تا این روز مواجهه بین نیروهای امنیتی و معترضین بود. طیف اصولگرا ترجیح داده بود خود را درگیر این تنشها نکند. طرفداران اصلی احمدینژاد مردمان غیرایدئولوژیک طبقه فرودست بودند. اما در این روز بخشهای مذهبی طرفدار نظام به خیابانها آمدند و در کنار نیروهای امنیتی با معترضان مواجه شدند؛ روزی پرتنش که جانباختگان متعددی را هم به همراه داشت.
همراهی طیف مذهبی سنتی با حاکمیت در راهپیمایی ۹ دی هم ادامه یافت، اما مشخص بود که در بدنه اصولگرایان همراهی بیقیدوشرط با دولت احمدینژاد وجود ندارد.یکسالودوماه بعد و ۲۱ ماه پس از انتخابات ۸۸، در ابتدای اسفند ۸۹ میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حصر خانگی قرار گرفتند.