کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۶۶۴۸۵
تاریخ خبر:

گروگان‌گیری فرح و ولیعهد توسط امیرحسین فطانت

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در ۷۷ سالگی در فرار از گذشته خود تا کجا می‌شود فرار کرد؟ در وحشت از انتقام و شاید در سنگینی عذاب وجدان. برایتان می‌گویم می‌توان در روستایی دورافتاده در کلمبیا زندگی کرد. در اطراف بوگوتا. مرد متولد شیراز و درس‌آموخته مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه شیراز حالا سال‌هاست که در کلمبیا پناه گرفته است؛

با ریشی بلند و سپید و چشمانی غم‌زده و ترسان. امیرحسین فطانت در مدرسه مذهبی کمال تهران دیپلم گرفت و در دانشگاه شیراز (زادگاهش) قبول شد و ۲۰ ساله هم نبود که دلبسته گرایشات مارکسیستی شد و به چریک‌های فدایی خلق نزدیک شد و در طراحی یک پروژه هواپیماربایی مشارکت کرد، اما به زندان افتاد و آنجا بود که فهمید این‌کاره نیست.

با ساواک دست دوستی داد و در قالب یک پرستو به دانشگاه شیراز بازگشت. و خب آنجا بود که تراژدی رخ داد؛ وقتی که ملاقاتی با کرامت‌ الله دانشیان داشت. به صرف خوردن یک فنجان چای. دانشیان که متقاعد شده بود فطانت هنوز با چریک‌ها در ارتباط است، از طرحی صحبت کرد که او و برخی از هم‌محفلی‌هایش مطرح کرده‌اند که هنگام تقدیر از فیلم رضا علامه‌زاده در کانون پرورش فکری که قرار بود فرح و ولیعهد هم حضور داشته باشند، دوتا فیلمبردار تلویزیونی اسلحه‌ای را مخفیانه به داخل مراسم ببرند و فرح و ولیعهد را به گروگان بگیرند و تقاضای آزادی چندتا از چهره‌های مشهور زندانی مارکسیست را بکنند، از جمله بیژن جزنی.

علامه‌زاده خودش از طراحان این ایده بود. درواقع دو یا سه محفل جداگانه مارکسیستی که همگی‌شان تحصیلکرده و از چهره‌های روشنفکری بودند به صرافت انجام عملیات مسلحانه گروگانگیری افتاده بودند. هدف اولیه ترور پرویز نیکخواه بود که بعد لغو شد. ایده بعدی انفجار آنتن تلویزیون شیراز بود به هنگام پخش مستقیم جشن‌های دو هزار و ۵۰۰ ساله که آن هم لو رفته بود. ایده سوم گروگان گرفتن شهناز پهلوی بود. اما وقتی طیفور بطحایی و عباس سماکار ایده گروگانگیری فرح و ولیعهد را وسط کشیدند، بقیه طرح‌ها بی‌رنگ شدند.

قیصری و رضا علامه‌زاده و خسرو گلسرخی نیز بلافاصله به این ایده پیوستند. گلسرخی آن زمان دبیر هنری روزنامه کیهان بود و همسرش، عاطفه گرگین که او هم روزنامه‌نگار بود، خواهر ایرج گرگین بود که از مدیران رده‌اول تلویزیون محسوب می‌شد. از دیگر اعضای این محفل‌ها شکوه فرهنگ بود که با خلبان اختصاصی شاه در ارتباط بود و اطلاعات ذی‌قیمتی داشت و دیگری مریم اتحادیه که قوم و خویش اردشیر زاهدی بود. آنها به دنبال اسلحه بودند که توانستند به شکلی با کرامت الله دانشیان، از چهره‌های سختکوش کمونیست ارتباط بگیرند و درخواستشان را مطرح کنند.

دانشیان عضو فداییان نبود، اما سمپاتی شدیدی به آنها داشت. او در جست‌وجوی انجام این ماموریت به امیرحسین فطانت برخورد کرد و تقاضای سلاح کرد، به این خیال که فطانت عضو فدائیان است. فطانت بلافاصله این ماجرا را با ساواک در میان می‌گذارد. ساواک چند اسلحه را در صندوق عقب یک پیکان سفید تحویل فطانت می‌دهد تا به هنگام تحویل اسلحه بقیه گروه را به دام بیندازند.

قبل از عملیات، پرویز ثابتی، مغز متفکر گروه حضورا با فطانت ملاقات می‌کند. در کافه قناری، پایین‌تر از چهارراه تخت‌جمشید در روزولت (مفتح). فطانت بعدها می‌گوید که باور نمی‌کرده که خود ثابتی برای رهبری عملیاتی چنین کودکانه وارد عمل شود و خب به نظر می‌رسد آقای فطانت کم‌لطفی کرده‌اند. وقتی طرح گروگانگیری ولیعهد و فرح در میان بوده و پای تحویل اسلحه وسط کشیده شده، طبیعتا ماجرا خیلی جدی محسوب می‌شده.

رابط تحویل‌گیرنده سلاح ایرج جمشیدی (صاحب‌امتیاز فعلی روزنامه آسیا!) سر قرار نمی‌آید. می‌گوید که شرایط را مشکوک دیده است. ساواک اما فردای آن روز دست‌به‌کار می‌شود و بر مبنای حرف‌های فطانت با دستگیری شکوه فرهنگ، از خبرنگارهای روزنامه کیهان، به تدریج همه ۱۲ چهره وابسته به این طرح را دستگیر می‌کنند. برخی این عملیات پرآب‌وتاب ساواک را عرض‌اندام گروه اشرف و ثابتی و نصیری در مقابل جناح فرح و رضا قطبی می‌دانستند که چندصباحی بود سعی می‌کردند روشنفکران را به سمت دربار و تلویزیون جذب کنند و طرفدار یک نیمچه فضای باز بودند.

دستگیری این گروه ۱۲ نفره که بسیاری از آنها سینماگر، نویسنده، روزنامه‌نگار، شاعر و حتی کارمند تلویزیون بودند، گروه اشرف و ثابتی را در موضع قدرت قرار می‌داد. محاکمه این ۱۲ نفر علنی برگزار شد و خسرو گلسرخی از فرصت استفاده کرد و سخنان افشاگرانه و دلیرانه را علیه رژیم بر زبان راند. هفت نفر تقاضای بخشش کردند و به همکاری با ساواک تن دادند. ۵ نفر محکوم به اعدام شدند که در تجدیدنظر حکم سه نفرشان (علامه‌زاده، سماکار و بطحایی) به حبس ابد تقلیل یافت و گلسرخی و کرامت الله دانشیان (که تا روز حبس ملاقاتی با هم نداشتند) در بهمن سال ۱۳۵۲ اعدام شدند.

‌فطانت پس از این اتفاق آواره ایران و جهان شد. از سال ۵۴ نقش فطانت در این ماجرا لو رفت و گروه‌های چپ برای پیداکردنش به تکاپو افتادند. فطانت زندگی سختی را پیش‌روی خود دید. در لبنان، سوریه و فرانسه او حتی به روایت خودش پس از انقلاب برای فرار از عذاب وجدانش و همین‌طور رها شدن از ترس هرروزه از انتقام، خود را به زندان اوین معرفی می‌کند، اما کسی با او کاری ندارد و او دوباره آواره دنیا می‌شود. او در چندسال گذشته گه‌گدار از پناهگاهش در کلمبیا در انتهای دنیا گاه به دفاع از کرده‌های خود می‌پردازد و هنوز خود را خائن نمی‌داند‌…

توضیحات

*

توضیحات

*

کدخبر: ۳۶۶۴۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر