خاموشی برق ۴۵سال پیش به روایت علم
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اسدالله علم در سال ۱۳۵۶ ایران را با کلماتی نیش دار توصیف کرده بود با این تذکر که میزان نفرت علم از هویدا در این سطور مشخص است.هویدای فرانکوفیل منفعل و مورد اعتماد فرح که از دارودسته علم و اشرف و نصیری و محمدرضا دور بود.حرفهای علم را بخوانید:«فکر اینکه در مرز تمدن بزرگ،پایتخت کشور ما هنوز خاموشی برق داشته و هیچ سرویس صحیحی،نه آب،نه برق،حتی در پایتخت نتوانیم به مردم بدهیم،واقعا ننگ است، واقعا ننگ است.
به این دولت بیلیاقت نفرین و لعنت کردم و به هر حال تصمیم گرفتم ظرف امسال به هر صورتی هست کلک این دولت را بکنم،نه اینکه خودم رئیس دولت بشوم، فقط از جهت خدمت به شخص شاهنشاه…از فرودگاه مهرآباد که میخواهم پرواز کنم،از خجالت خیس عرق میشوم،زیرا که اثاثیه مردم را گمرک نتوانسته تخلیه کند و در اطراف باندها هزاران تن ماشینآلات و صندوق به صورت مفتضحی انباشته و انبار شده است.هر الاغی را شاهنشاه به نخستوزیری برگزیند، همین قدر که قدری حمیت و حقیقت داشته باشد،کافی است که وضع را نجات بدهد.جهان وطن که نمیتواند وطن را آباد کند.»
در دوم مرداد ۱۳۵۶ علم نامهای به شاه مینویسد و در این نامه است که خاموشیها دلیلی میشود بر بیکفایتی دولت:«بعضی مسائل جزیی آنچنان گریبان مردم را میگیرد که با داشتن این همه نعمت و وسعت،از تحصیل و بهداشت مجانی گرفته تا نان ارزان و اتوبوس مفت و امنیت کامل و آسایش خاطر و پول فراوان،مردم دچار ناراحتی و هیجان و عصبانیت هستند.
از آن جمله است مسئله کمبود برق و سربهسر گذاشتن بیجهت با مردم و تصمیمات خلقالساعه و ضدونقیض…مسئله برق کشور و در درجه اول تهران را غلام فکر میکنم ظرف شش ماه میتوان حل کرد که از سه ماه بعد اثرات آن در ازدیاد برق پیدا بشود و مردم امیدوار….اول اینکه صاحبان صنایع مجبور شوند برای صنعت خود برق بگذارند…دوم اینکه تهران را به مناطق کوچک تقسیم و در هر کدام برق کوچکی دایر کنیم…»
ادامه روایت را از زبان محمد یگانه پی بگیریم.محمد یگانه از تکنوکراتهای دوران پهلوی است. دورهای وزیر مسکن بود و دورهای وزیر اقتصاد و دورهای رئیس بانک مرکزی و زمانی هم رئیس سازمان برنامه و بودجه.خب حالا از این سمت هم این را بدانید که ایران در سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ اسیر خاموشیهای شدید و دورهای بود.تقریبا مشابه همین چیزی که الان به آن مبتلا هستیم.
دوره رونق چراغ گردسوز بود و فانوس و لامپا.اما چرا این اتفاق رخ داد؟ اتفاقی که از نگاه مردم نمادی از بیکفایتی دولتمردان شمرده میشد.پروژه تاریخ شفاهی هاروارد گفتوگوی بلندی با محمد یگانه انجام داده که بخشی از آن مربوط به همان خاموشیهای زنجیرهای بهخصوص در تهران بود.خواندنش جالب است:س- آقای یگانه علت خاموشی برق تهران در تابستان ۱۳۵۴ شمسی یا ۱۹۷۵ میلادی چه بود؟ بعد از آن هم در تابستان بعدیاش هم ادامه پیدا کرد.
یگانه میگوید:« در ۱۳۵۶ خیلی هم بیشتر شد.این مربوط به این مسئله میشد که ما وقتیکه شروع کردیم این هزینهها را انجام دادن در کشور وقتی که دولت این خرجها را کرد و اقتصاد به سرعت جدیدی شروع کرد توسعه پیدا کردن،تقاضا در کشور رفت بالا.در عین حالیکه تقاضا بلافاصله با پرداختها بهصورت مزد به صورت حقوق یا به انواع مختلف دیگر بالا میرفت،ولی زیربناهای اقتصادی کشور به آن سرعت نمیتوانست جلو برود.
برای اینکه ایجاد یک کارخانه برق ممکن بود چهار پنج سال طول بکشد.بنابراین اگر یک کارگری میرفت یک کولر میگرفت میگذاشت آنجا که برق زیادی مصرف میکند یا وسایل دیگر برقی برای خانه خودش یا چیزهایی که زود برق مصرف میکردند اینها زندگیشان بهتر شده بود و میخواستند از برق بیشتر استفاده کنند برای مصارف مختلف، این تقاضاها بهسرعت بالا رفت ولی در عین حال تولید برق نمیتوانست به این سرعت بالا برود.این مهمترین دلیلش بود که عدم تعادل بین تولید و مصرف برق بهوجود آمد و آن هم به وسیله بالا رفتن درآمد مردم و مصرف بیشتر برق بهخصوص برق مصرفی برای مصرف خانوار و غیره.
این را بایستی به حضورتان در اینجا اشاره بکنم که حتی در موقعی که در ۱۳۵۳ وقتیکه ما رفتیم به شمال در رامسر در حضور شاهنشاه سه روز نشستیم برای تجدید برنامه عمرانی کشور چون درآمدها بیشتر شده بود،سازمان برنامه با پیشنهادات جدیدی برای بالاترین هزینه عمرانی و منظور کردن طرحهای جدید آمده بود.در آنجا این طرحهایی که با پیشنهادات سازمان برنامه برای افزایش هزینه مورد قبول همهشان قرار گرفت و بعضی از تنگناهایی که ممکن بود در اقتصاد بهوجود بیاید به آنها هم اشاره شده بود ولی بهطور کلی توجهی نمیشد و یا بعضی از تنگناها به آن اصلا اشارهای نشده بود.
این بود که من از آقای علم وزیر دربار اجازه گرفتم و روز آخر بود که در رامسر به حضور شاهنشاه شرفیاب شدم….من باز بهعنوان مسئولیتی که حس میکردم به حضورشان عرض کردم بالا بردن سطح هزینه به این مقدار گرفتاریهایی برای کشور ایجاد خواهد کرد در مراحل اول تنگناهای زیربنایی خواهد بود بنابراین توجهشان را به این مسئله جلب کردم و ایشان هم که از آن جلسهای که بنده در حضورشان بودم آمدند بیرون و به جلسه عمومی، این را مطرح کردند در آنجا و دستورات اکیدی هم دادند که بایستی به این زیربناها توجه کرد و اینها را توسعه داد و به موازات آن هزینههای دیگر انجام بشود.
ولی عملا سازمان برنامه یک دستگاه بسیار ضعیفی بود که نمیتوانست همچین تلفیقی در برنامهریزی بکند و طرحها را به موازات هم جلو ببرد و در نتیجه گرفتاریهایی بهوجود آمد که به آن اشاره فرمودید در مورد برق بود،در مورد خانه بود، در مورد آب بود.در موارد دیگر در بنادرمان بود،راهآهنمان، جادههایمان، همهشان ما تنگناهای خیلی خیلی شدیدی داشتیم که اینها بهوجود آمده بود.»