حق با این مرد شجاع همیشه مهاجم بود
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | خرده روایتهایی از چهرههای ویژه معاصر ایران و جهان،تا آخر…
قضاوتهایم درباره افراد گاه ربطی به خبرها و افشاگریها و اسناد و مدارک ندارد. گاه از طرف روبهروی خود مطمئنی. البته خیلی هم بیحساب و کتاب نیست. دانشمندانی هستند که کشف کردهاند برداشت اولیه ما از هرکسی میتواند مهم و تاثیرگذار باشد چرا که برآیند و هشدار ناخودآگاه ما از تجربهها و دریافتهای مشابه در طول زمان بوده است. گرفتید؟
بگذریم. به هرحال در مورد کیروش تصمیم خودم را گرفته بودم. همان سال ۹۰ . با آن شلوار جین و لبخند مطمئن و ژست مهاجم. دستیار فرگوسن و سرمربی تیم ملی پرتغال و رئال مادرید. هرچند کارنامهاش در هردو تیم خیلی نکته ویژهای نداشت. اما سالها کار در کنار فرگوسن به او کنترل پروژه در بلند مدت را آموخته بود. ترمیم ذره ذره تیم و حفظ کیفیت آن. او دستمزد بالایی میگرفت اما در مقابل این دستمزد حجم عظیمی از تجربه و تعهد کاری را بیدریغ به جریان میانداخت.
او به سرعت متوجه ضعف مدیران ایرانی شد. آن هم در حوزه فوتبال. پس خودش وارد ماجرا شد. یک تنه. کمپهای تیم ملی را شخصا انتخاب میکرد، در انتخاب لباس نظارت میکرد و بازیهای تدارکاتی را نیز خودش میچید. برای کار کردن و پیشرفت هیجان زده بود و در کشف استعدادهای جدید فوتبال نگاهی خبره و بیغرض داشت. میلاد محمدی و ترابی و وحید امیری و رامین رضائیان و مرتضی پورعلیگنجی و سعید عزتاللهی را بلافاصله به تیم دعوت کرد و قدیمیهای ناکارآمد را کنار گذاشت.
پدرخواندهها را نقره داغ کرد. همه آنهایی که فکر میکردند با تکیه بر گروه رسانهای خود و گروه طرفداران و لیدرها میتوانند از چشم آبی پرتغالی باج بگیرند. همه را از تیم کنار گذاشت. بیشفقت. اصول خاص خود را داشت و دوست و دشمن را بیواهمه انتخاب میکرد. اما پای بازیکنان خود میایستاد. حتی وقتی اشتباهات بازیکنانش او و تیمش را نقرهداغ میکرد از آنها دفاع میکرد. مرد شجاعی بود.
شجاعت صفت بزرگی است که در گفتمان ما فراموش شده است. مردان شجاع، مردان صریح. عادت کردهایم به ریاکاران دودوزه باز لفاظ و فرصتطلب. کیروش اما با این مفهوم سر سازش نداشت. بعد از یک سال و نیم اول تیمش را شناخت و بیش از شش سال با این تیم نتایج فوقالعادهای کسب کرد. دشمن اما زیاد داشت. زیادهگوهای مغرضی که حسادت میکردند و یا تیم ملی را در انحصار باشگاهشان میخواستند.
نتایجش را مقابل اسپانیا و پرتغال و مراکش پای شانس گذاشتند و لاطائلاتی نوشتند که مشخص است چیزی از فوتبال نمیدانند. چیزی از سازماندهی، جنگندگی و تاکتیک. احمقها! افشاگری مجهول میثاقی علیه کیروش اتفاق ناخوشایندی بود. لکه زشتی بر برنامه سازی او آن هم بعد از تجربه بیهنران پرهزینهای مثل ویلموتس. کفران نعمت.
برای من کیروش مهمترین مردی است که در فوتبال پس از انقلاب ایران ظاهر شده ست. حتی اگر یقه پیراهنش باز باشد و زنجیر طلایش معلوم باشد. حتی اگر آخرین بازیاش با تیم ملی به یک فاجعه ختم شده باشد. با سالها تجربهای که در رسانهها و در نفس به نفس اخبار مربوط به تیم ملی داشتهام و با اعتماد به همان ناخودآگاه و قضاوتهایش میگویم که تجربه هشت ساله ما با کیروش دیگر تکرار نخواهد شد. حالا هی سند رو کنید و خودتان را خفیف کنید