
روزنامه هفت صبح، زیبا مجلل | صدایی شنیدم مثل ناخنی که روی تخته سیاه بکشند، زوزه گرگی که پنجه در برف کرده دنبال گرگِ جُفت. من خیالاتیام؟ مهدخت میگوید هستم اما مگر خودش نیست؟ وقتی با ماشین زد به رضا، من مطمئنم پسزمینه ذهنش فرشاد کاکایی را تجسم میکرد خمشده رو به او بر …
این مطلب برای کاربران ویژه میباشد. برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدیوها باید وارد شوید و یا اپلیکیشن هفت صبح را نصب و به کلیه امکانات دسترسی یابید.
بازدید اپلیکیشن 42 , بازدید سایت 1
اخبار مرتبط
تکنگاری | مُخبر ابلهی که من هستم کاربران ویژه - تک نگاری
روزنامه هفت صبح، ابراهیم افشار | یک: توی قهوهخانه میدان اصلی زنوز،نعلبکی به لبم تازه چسبیده بود که باغبان پیری، در میز روبهرو، رسما آبروی سگ به من داد و خُرد خاکشیرم کرد.چای داغ زغالی، سّقام را سوزاند. نوش بود. سّق که چیزی نیست، غیرت هم اگر داشتم باید ته…...
دست تقدیر، دو کودتا و یک توطئه کاربران ویژه - تک نگاری
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | حیرتانگیز است اما واقعیت دارد.شما میخواهید اسمش را تقدیر بگذارید یا هرچیز دیگر. اینکه در اردیبهشت ۱۳۵۹ عملیات بسیار پیچیده و گستاخانه آمریکاییها برای فراری دادن گروگانهای سفارت آمریکا در تهران بر اثر یک عنصر طبیعی از هم پاشیده شد. وقتی کماندوها هزار و…...
فرح دیبا؛ بخت برگشته سلطنتی کاربران ویژه - تک نگاری
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | میگویند که برد و باخت آدمها را در زندگی، آخر کار حساب میکنند. وقتی امتیازهای به دست آورده و از دست داده را با هم جمع میزنند. وقتی شادیها و غمها را در کنار هم میگذارند؛ وقتی حساب میکنید در مجموع چه به دست…...