کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۳۵۲۸۱
تاریخ خبر:

تک‌نگاری| تماشای مرگ از پشت پنجره

روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری | گلدان‌ سرمازده را آوردم توی خانه. هر سال اواسط پاییز این کار را انجام می‌‌دادم. امسال خواستم از پشت پنجره، مقاومت‌شان را تماشا کنم؛ که خیس می‌شوند زیر باران، تکان می‌خورند زیر هوهوی باد، جمع می‌شوند زیر بارش کوتاهِ برف ریز.
فکر کردم شاید نیازی به کمک من نداشته باشند.

شاید بتوانند تغییر طبیعت را تحمل کنند و سختی را پشت سر بگذارند. فکر کردم شاید این هم نوعی از سانتی‌مانتالیسم بشری است که فکر می‌کند باید با همه چیز لطیف و انسانی رفتار کند. گربه‌ها را به زور به خانه‌ا‌ی گرم ببرد و ازشان مراقبت کند و رویشان پتو بکشد و شیر و پلنگ جنگل را به صلح و گیاهخواری دعوت کند و بگوید یکدیگر را نخورید، جایش سالاد و پنیر کبابی میل کنید.

گلدان‌های حیاط در زمستان چندان نیازی به آبیاری ندارند. گاهی که می‌دیدم برگ‌هایشان تغییر شکل داده و جاذبه زمین دارد آنها را به سوی خود می‌کشد، خاکشان را آبیاری می‌کردم و دستی به شانه فرضی‌شان می‌زدم و می‌گفتم کارتان خوب است، دارید از پسش برمی‌آیید؛ بهار در راه است.

چند روزی از پشت پنجره، حال بیمار گلدان محبوبم را انکار کردم. مثل مادری که منتظر است بچه‌ زمین‌خورده‌اش، دست روی زانو بگذارد و بلند شود، منتظر ماندم. گفتم می‌گذرد، درست می‌شود، خودش را نجات می‌دهد. دیگر نتوانستم. رفتم سراغش. آن بیرون زمستان بود. برگ‌های زیبای سبزش یخ زده و ‌پایین افتاده بود. تن سرد سبز رنجورش را در آغوش گرفتم و به خانه آوردم.

نه. خیلی‌ها تنهایی از ‌پسش بر نمی‌آیند. خیلی‌ها طاقت تنها ماندن در مقابل سوز و آوار زمستان‌های طولانی را ندارند. دیر بجنبیم برای آنها بهاری در کار نخواهد بود.از پشت پنجره، مرگ تدریجی‌شان را تماشا نکنیم. در سکوت منتظرمان هستند.

کدخبر: ۴۳۵۲۸۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر