تصاویر رمانتیک از جنگی بی‌رحمانه
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | تا آخر پاییز، تصاویری از تاریخ معاصر همراه با پند‌و‌اندرز و حکمت ! جنگ داخلی اسپانیا اتفاق وحشتناکی بود که در میان مجموعه‌ای از خاطرات و عکس‌های رمانتیک از این جنگ چهارساله گم شده است. جنگ اسپانیا برای علاقه‌مندان معاصر یعنی خاطرات همینگوی و رابرت کاپا، سیر و سیاحت در شهرهای اگزوتیک اسپانیا، اعدام گارسیا لورکا و چپگراهای جنگجو با کلاه‌های کج و تیپ‌های کول و سیگارهای گوشه دهان و دخترانی که با مسلسل از این سو به آن سو می‌روند.
مشابه کاری که در سال ۲۰۱۵ و در حین جنگ تلخ کوبانی رخ داد و تصاویر دختران کردی که با چهره‌های معصوم و زلف‌های پریشان و آرایش‌های خفیف در خط مقدم جنگ حاضر بودندو تصاویر رمانتیک‌شان به زودی به خوراک مصرفی دنیای سرمایه داری تبدیل شدند. مثل لباس‌های خاکی این دخترها که سر از تالارهای مد و فشن درآوردند.
به هرحال جنگ داخلی اسپانیا بعد از انتخابات ۱۹۳۶ رخ داد. پیروزی قاطع جمهوری‌خواهان که نهاد سلطنت و به دنبال آن نفوذ و اتوریته کلاسیک کلیسا و کشیش‌ها را به خطر انداخت. جنگی که بعد از این انتخابات میان ارتشی‌های فالانژ به فرماندهی ژنرال فرانکو از یک سو و جمهوری‌خواهان چپگرا بین سال‌های ۱۹۳۶ و ۱۹۳۹ شکل گرفت و در نهایت بعد از یک میلیون کشته به نفع فالانژها پایان پذیرفت و سلطنت به اسپانیا بازگشت و کلیسای اسپانیا هم از به خطر افتاده شدن نفوذ هشتصد ساله خود بر زندگی مردم اسپانیا نجات یافت.
جنگی که در آن برای اولین بار بمباران وسیع شهرهای مسکونی توسط هواپیماهای جنگی شکل گرفت. جنگی که تیرباران‌های گروهی و نسل کشی در آن تجربه شد و در انتها هم سایه بلند دیکتاتوری به این ضلع غربی اروپا بازگشت. حالا به این عکس نگاه کنید.
دختر زیبا با تیپ راحت و آن بند مسلسلی که پشتش انداخته است و آن مرد جوان کناری‌اش با آن شیوه خاص سیگار در دست گرفتن و کلاه کجش و شیوه کول راه رفتنش. می‌توانست عکسی از یک فیلم هالیوودی باشد. مثل فیلم زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند با شرکت گری کوپر و اینگرید برگمن.
اما این عکس در نیویورک تایمز منتشر شده و تصویری مستند از جنگ داخلی اسپانیا را به مردم آمریکا نشان می‌دهد وچنین تصویر خوشایند و نوجوان پسندی از یکی از سیاه‌ترین و سخت‌ترین جنگ‌های قرن بیستم به تصویر کشیده است.
ژورنالیسم سویه تاریکی دارد که گاه در چنین حوادثی خود را نشان می‌دهد. مثل همان حادثه کوبانی یا به تازگی هم داستان این دختر نوجوان سوئدی که به سازمان ملل رفت ….
