کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۲۳۶۳۵
تاریخ خبر:

از تتلو و سحر ‌تا آرات و شتر، رسانه‌ها چه‌کاره‌اند؟

روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | در روزهای گذشته شاهد اخبار حاشیه‌ای و ظاهرا بی‌اهمیتی بودیم که به مهمترین اخبار تنه می‌زد و حتی گاهی آنها را زیر سایه می‌برد. از ویدئوی سحر قریشی که اظهارنظرش درباره یک پاکبان پای شهرداری و شورای شهر را به ماجرا باز کرد و ماجرا داشت قضایی می‌شد تا جنجال امیرحسین مقصودلو، مشهور به تتلو که منجر به اعتراض عمومی شد و اینستاگرام صفحه پرمخاطبش را بست. حواشی دیگری هم بودند؛

فردی مدعی طب اسلامی که با نوشیدن ادرار شتر تبدیل به سوژه روز جامعه شد، پدری که با به نمایش گذاشتن توانایی‌های پسرش و تولید یک شوی ادامه‌دار توجهات بسیاری را به خود جلب کرد و رائفی‌پور و عباس تبریزیان و چهره‌های خبرساز دیگری که همچنان با اظهارات و کارهایشان، فضای مجازی و عمومی جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دادند.معمولا در مواجهه با این اتفاقات و چهره‌ها که نام و رویدادشان با عنوان حاشیه توصیف می‌شود، یک واکنش و ابرازنظر عمومی را می‌شود با دوز بالا شاهد بود؛ کسانی که به‌رغم توجه و پیگیری این اخبار، معتقدند موضوعاتی از این دست‌ بی‌ارزش‌اند و نباید به آنها پرداخت و اگر پررنگ می‌شوند و ذهن جامعه را به خود مشغول می‌کنند به خاطر بی‌مسئولیتی رسانه‌هاست.

رسانه‌هایی که برای جلب مخاطب به این اتفاقات پر و بال می‌دهند و آنها را داغ می‌کنند تا استفاده خودشان را ببرند. بخشی از افکار عمومی در این زمینه، انگشت اصلی اتهام را به سمت رسانه‌ها نشانه می‌رود و می‌‌گوید، اگر شما از آنها نگویید و ننویسید، اگر گنده‌شان نکنید، آنها اینطور جلب‌نظر نمی‌کنند. اینطور معروف نمی‌شوند و با این کارها کسب درآمد نمی‌کنند. اما اتهامی که به رسانه‌ها وارد می‌شود چقدر درست است؟ آنها(که خود ما باشیم) چند درصد مقصرند؟ اگر ما بی‌توجه از کنار این پدیده‌ها بگذریم، آنها چقدر می‌توانند به حیات‌شان ادامه بدهند و تکثیر شوند؟ اینجا می‌خواهم کمی از رسانه‌ها دفاع کنم. کمی تبرئه‌شان کنم. کمی توضیح بدهم که رسانه‌ این وسط فقط قطعه کوچکی از پازل است و نه بیشتر.

* یک: این تصور که رسانه‌ها به خودی خود ماهیتی دارند و می‌توانند افکار عمومی را شکل بدهند و جریان بسازند، مقدار زیادی حاصل دایی‌جان ناپلئون‌های وطنی است. مسئولانی که برای مشکلات دنبال مقصر می‌گردند و فکر می‌کنند اگر از رسانه‌ها غول بسازند، اگر سناریوهای مخوف بنویسند و پشت سر رسانه‌ها،فضای پر دود و شگفت‌انگیز اتاق‌های فکر را بنشانند و در موردش اغراق کنند، بخش بزرگی از مسئله‌شان حل می‌شود. نظریه‌پردازانی که پشت هر خبر و جریان خبری، دستی شیطانی می‌بینند و هر رسانه‌ای را موجودی فوق هوشمند تصویر می‌کنند که هر حرکتش حاصل برنامه‌ریزی‌های دقیق و طولانی مدت است.

اما اینگونه نیست. رسانه‌ها صاحب فکرند و به خصوص کمپانی‌های رسانه‌ای بزرگ استراتژی‌هایی برای خود دارند. راجر ایلز و فاکس‌نیوز در آمریکا می‌توانند با جریان‌سازی به رئیس‌جمهور شدن ترامپ کمک کنند یا روی مهمترین تصمیمات سیاسی تاثیر بگذارند. اما اجازه بدهید برای همه اینها حد و حدودی قائل شویم. سناریوهایی که دستگاه‌های رسمی ما تصویر می‌کنند اغلب آگراندیسمان شده است. بسیاری از اتفاقات خبری مطلقا برنامه‌ریزی شده نیست. خیلی وقت‌ها بزرگترین رسانه‌های دنیا هم چاره‌ای جز همراهی با اخبار ندارند. چیزی که باعث تاثیرگذاری رسانه‌های بزرگ می‌شود، در نظر گرفتن سلیقه عمومی است. این که لحظه لحظه «بازخورد» بگیرند و رضایت مشتری/مخاطب خود را مدام بالا نگه دارند. ‌

اگر رسانه می‌توانست هر کاری دلش می‌خواهد بکند و مخاطب به هر ساز او می‌رقصید، رسانه‌های رسمی و صدا و سیمای ما باید امروز موفق‌ترین می‌بودند. در حالی که می‌بینیم برعکس است. به همان دلیل ساده: بی‌توجهی به خواست و مطالبه مخاطب. بی‌اهمیت انگاشتن فیدبک. پس رسانه نمی‌تواند برای خودش تصمیم بگیرد که الان تتلو یا رشیدپور یا فلان چهره سیاسی را بولد کند، بدون این‌که زمینه آن وجود داشته باشد. همه تلاش‌های رسانه فقط کمی زاویه دادن و رنگ ولعاب دادن یا ندادن است. نه بیشتر. بهتر است دون‌کیشوت‌ها از این فکر خام که پشت هر خبر و اتفاق توطئه‌ای نهفته است دست بردارند و کمی با واقعیت رو‌در‌رو شوند. هیچ خبر و اتفاقی داغ و جنجالی نمی‌شود مگر این که جامعه بخواهد.

* دو: اجازه بدهید دقیق‌تر بگوییم؛ رسانه بدون وجود مخاطبانش اصلا وجود ندارد. رسانه پل است. اسمش رویش است: رسانه. مدیوم. اگر خبری نباشد و اگر در آن سو مخاطبی نباشد، رسانه معنایش را از دست می‌دهد. پلی که این طرف و آن طرف نداشته باشد پل نیست. شاید این پل شما را در ساحل مقابل به کمی این طرف‌تر و آن طرف‌تر برساند. اما تنها کمی. رسانه‌ها نمی‌توانند از خودشان خبر بسازند، چرا که بی‌اعتبار می‌شوند. نمی‌توانند اخباری را منتقل کنند که کسی منتظر شنیدنش نیست چون بیهوده می‌شوند. کسی که تصور می‌کند بزرگ کردن رائفی‌پور و تتلو و سحر قریشی یکسره کار رسانه‌هاست، از ذائقه مخاطب چیزی نشنیده است. کسی که فکر می‌کند توجه به آرات حسینی و این و آن سلبریتی، یکسره زاییده تصمیم خبرنگارهاست، به روان انسان و تمایلاتش بی‌توجه است.

تتلو اگر ۴ میلیون فالوئر دارد، اگر لایو نیمه شبانه‌اش صدهاهزار نفر را به خود مشغول می‌کند، به خاطر این است که به نیازی انسانی پاسخ می‌دهد. نیاز و غریزه‌ای که الزاما ارزشمند نیست (در اینجا که اصلا نیست و مطلقا بی‌ارزش و حتی تباه است). اما نفس آن نیاز و غریزه را نمی‌شود ندیده گرفت. رسانه‌ها هم نمی‌توانند ندیده بگیرند. این که مسئولیتی دارند و باید آگاهی‌رسانی کنند و به مخاطب‌شان بگویند که تتلو و امیالش تا چه اندازه می‌توانند شیطانی باشند به جای خود. این‌که رسانه ارزشمند خود را به تمامی وقف تتلو و قریشی نمی‌کند به جای خود. اما نفس آن خواست بشری را نمی‌توانیم ندیده بگیریم. با واقعیت کنار بیاییم.

* سه: اصلا رسانه یعنی چی. وقتی تتلو در آن واحد با تمام دنیا ارتباط می‌گیرد و در عرض چند ساعت خبر و تصویرش را چند میلیون نفر در شبکه‌های اجتماعی می‌بینند، رسانه به مفهوم سنتی‌اش اصلا چی هست؟ کجاست؟ الان تمام خبرگزاری‌ها و شبکه‌های رادیوتلویزیونی و سایت و نشریات را هم تعطیل کنید، بخش بزرگی از اخبار و ارتباطات باقی می‌ماند. دنیای جدید دنیایی است که رسانه به مفهوم کلاسیکش کم‌ارزش‌تر از همیشه است. پس تاختن به رسانه‌ها هم بی‌فایده‌تر است. فیلتر کردن و سانسور رسانه‌ها و مهندسی کردن‌شان هم بیهوده‌تر یا سخت‌تر است. اما هنوز عده‌ای هستند که معتقدند «اگر شما نشان ندهید، آنها اینقدر مهم نمی‌شوند.» ای بابا.

* چهار: این اعتراض‌ و زاویه نگاه شبیه همان جمله و خواست معروف است؛ کسانی که می‌گویند «نخرید، ارزان می‌شود!» اما نمی‌شود. شاید اگر اقتصاد چهارچوب‌های دقیقی داشته باشد و گرانی بر اساس حباب و به شکلی مصنوعی شکل گرفته باشد، با نخریدن کمی از گرانی‌ کم شود. اما پرایدی که قیمت تمام شده‌اش ۸۰ میلیون تومان است و با کمک دولت و هزار کلک، به قیمت ۷۰ میلیون در بازار عرضه می‌شود، چطور ممکن است ارزان شود. صد سال هم نخریم ارزان نمی‌شود. در دو ماه گذشته بخش بزرگی از مردم در خانه نشستند و بسیاری از اقلام هیچ خریداری نداشت. شما ارزانی یا کاهش قیمت معناداری دیدید؟ نمی‌شود.

قیمت تمام شده و ارزش پول واجد معناهایی هستند که نمی‌شود با آن شوخی کرد. وقتی ارزش پول پایین می‌آید از خیار و پیاز تا بنز و آیفون همه گران می‌شوند. با «نخریم» هم ارزان نمی‌شوند. همانطور که اهمیت خبری یک سوژه با نپرداختن به آن کم نمی‌شود. رائفی‌پور رسانه‌ها را هم نداشته باشد، جلسه‌های سخنرانی‌اش پر و پیمان است و توئیترش پربازدید. مهم نیست که حرف‌هایش چقدر غیرمنطقی یا مصیبت‌بارند، اما این حرف‌ها در جامعه مخاطب خود را دارند و آن را پیدا می‌کنند. اگر رسانه‌ها هم به او واکنش مثبت و توجه نشان می‌دهند، به خاطر همین جذابیتی است که در حرف‌های گاه مضر و غیرعلمی‌اش نهفته است. مثل تتلو. مثل بقیه.

و در آخر این که؛ همه صغری کبراهایی که گفتم، نافی نقش و مسئولیت رسانه‌ها نیست. برعکس، تاکید بر جایگاه‌ آن است. همه آنچه گفتم به این معنی نیست که نمی‌شود با رسانه خط داد، که رسانه نباید هوشمند باشد، که رسانه درباره عملکردش تصمیم‌گیرنده نیست. همه توضیحاتم این بود که تصورات‌مان را درباره رسانه و ذهن آدمی و روحیات جامعه واقعی‌تر کنیم و از اغراق فاصله بگیریم. بله رسانه هم رسالتی دارد، اگر موضوعی را داغ نکند، از حرارت آن موضوع کاسته خواهد شد. بله، رسانه می‌تواند به رئیس‌جمهور شدن آدم‌ها یا به مشهور و محبوب شدن‌شان کمک کند یا آنها را از عرش به فرش برساند. اما در همه اینها نقش‌اش فقط چند درصد است. نقش کوچکی دارد. در نهایت این مردم‌اند که می‌پسندند یا نه. که می‌خواهند یا نه.

کدخبر: ۳۲۳۶۳۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر