ابعاد پیچیده و پشتپرده اختلاف میان وزیر و معاونش
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | یعنی درست در لحظهای که دولت مردم را به همکاری با طرح بزرگ و پر از ریسک قرنطینه سراسری دعوت میکند و طرح را کلید میزند صدای ناسازگاری باید از درون وزارت بهداشت بلند شود؟
* داستان به نظر میرسد از انتقاد تند وزیر بهداشت از معاونت تحقیقات وزارت بهداشت شروع شده باشد که آن را بیفایده قلمداد کرد و گفت: در مورد کووید- ۱۹، یک مدل به بنده بدهید که پیشبینیها درست بوده باشد. حتی یکی از پیشبینیها هم درست نبوده است. ۹۸ درصد از تحقیقات در نظام سلامت، صرف انتشار مقالات در فلان مجلات میشود که به کار نمیآید.
* این انتقاد به شکل مشخص دکتر ملکزاده را هدف قرار میداد که خود در دوران هاشمی رفسنجانی وزیر بهداشت بوده و ارتباط مستحکمی با اصلاحطلبان و کارگزاران دارد و برخی از روابط مستحکمش با رئیسجمهور سخن گفتهاند. پزشک ۶۸ ساله اهل استان فارس بلافاصله متوجه مفهوم حملات زهردار نمکی شد. او در بیانیهای در شش بند استعفا داد و نمکی را نیز به ناکارآمدی متهم کرد. در بخشی از نامه این اتهامات از سوی معاون نثار وزیر شده است:
«- مدیریت بسیار غلط، پرنقص در پاندمی کرونا … اظهارات غیرعلمی و ناشی از شتابزدگی جنابعالی در مورد تولید واکسن ایرانی کرونا ……ادعاهای بیاساس جنابعالی و سازمان غذا و دارو در خصوص موثر بودن داروهای گیاهی …دفاع و اقدام جنابعالی از ادغام طب سنتی در نظام شبکه بهداشت و درمان کشور …. عدم درک درست شما از تحقیق و پژوهش و اهمیت آن ….»
* این استعفا بلافاصله با یک استعفای دیگر تکمیل شد. علی نوبخت از اعضای ستاد مشورتی کرونا هم در حمایت از دکتر ملکزاده استعفا کرد و خب علی نوبخت برادر باقر نوبخت است. و باقر نوبخت هم رئیس سازمان برنامه و بودجه و متولی تامین سرمایه برای ستاد کرونا و … احتمالا شاهد مشکلات بیشتری خواهیم بود.
* اما اصل واکنشها در زدو خوردهای سیاسی به وجود آمدند. عطاءالله مهاجرانی فعال سیاسی مهاجر و عبدالله رمضانزاده فعال اصلاحطلب که هردو در دولت خاتمی مناصب سیاسی داشتند و همینطور عباس عبدی به طرفداری از دکتر ملکزاده توئیت کردند و رمضانزاده صراحتا دکتر ظفرقندی رئیس نظام پزشکی را به عنوان جانشین نمکی به روحانی پیشنهاد کرد! همه میدانستند که اوضاع بین رئیسجمهور و وزیر بهداشت چندان مساعد نیست.
از آن سو فعالان رسانهای اصولگرا مثل عبدالله گنجی، فرشاد مهدیپور و عبدالله متولیان با تمام امکانات علیه ملکزاده شروع به توئیت زدن و پستهای اینستاگرامی کردند و رفتن ملکزاده را فرصتی برای بازسازی وزارت بهداشت قلمداد کردند. بگذارید بحث را دقیقتر پیش ببریم:
خب ریشههای این اختلاف را درچند بخش پیش ببریم.
* اولین و مهمترین بخش ماجرا مثل همه ماجراهای مهم این مملکت بر سر پول بود. این که یک میلیارد یورو برای مبارزه با کرونا در نظر گرفته شده از صندوق توسعه ملی و چندین هزار میلیارد تومان از بودجه جاری دولت. اصولگرایان ادعا میکنند که دکتر ملکزاده بخشی از این بودجه را به موسسه خصوصی مربوط به خودش یعنی موسسه نیماد برده و آنجا در حال تحقیقات بیفایده است! در حالیکه باید این پول را بدهند به بخش طب سنتی و یا این که در بخش تحقیقات تولید واکسن سرمایه گذاری شود واز این نوع کارها.
خب تحقیقات بالینی دکتر ملکزاده از قرار روی چند سوژه خاص تمرکز داشته که موجب شدتصمیمات دولت طی چند ماه گذشته با ایدههای دکتر نمکی و حریرچی و جهانپور و مردانی ورئیسی و بقیه علما متفاوت باشد. از قرار دیدگاه دکتر ملکزاده بر بیفایده بودن قرنطینهها و حرکت به سمت ایمنی گلهای بوده است و تاکید بر مصونیت مبتلایان در مقابل ابتلای مجدد. خب این ایده کم طرفداری نیست ودر برخی کشورهای جهان بر آن سرمایه گذاری شده است. مثلا سوئد.
اما خب امکانات ضعیف بیمارستانی ایران موجب شد که این افزایش مبتلایان به افزایش ترسناک تلفات ختم شود چیزی که سوئدیها گرفتار آن نشدند. دکتر نمکی به نتایج این تحقیقات انتقاد داشت و از این که دولت به شکل مستقیم به ایدههای ملکزاده رجوع میکند و از تعطیلی کشور ممانعت میشود خشمگین بود. نمکی و بخشی از فعالان رسانهای اصولگرا بر این نکته تاکیدداشتند که نتایج این پژوهشها ناکارآمد و اشتباه است و منجر به بالارفتن تلفات شده است.
و در نهایت دولت پس از چندین ماه مقاومت تسلیم ایدههای دکتر نمکی و حریرچی و خانم دکتر محرز شد و رای به تعطیلی کشورداد. جالب این که جامعه پزشکان به شکل عمومی طرفدار تعطیلی کشور بودند و نظر دکتر ملکزاده یک ایده خاص و کم طرفدار حتی در جامعه پزشکان محسوب میشده است (هرچند شاید ایده درستی باشد)
* شرایط وقتی حادتر شد که مشخص شد ۳۵۰۰ بیمار کرونا در ایران در مبحث پروژه تحقیقاتی سازمان بهداشت جهانی برای آزمایش و تحقیق برخی درمانهای دارویی خاص کرونا قرار داشتند. یعنی از میان ۱۱هزار بیمار این پروژهها در سراسر جهان ۳۵۰۰ نفر ایرانی بودند. این ماجرا موجب حمله اصولگرایانی شد که بیماران ایرانی را موش آزمایشگاهی میخواندند. این ماجرا پایان یافته به نظر میرسید که ناگهان احمدینژاد در یک گفت و گوی زنده این مسئله رادوباره باز کرد و یک اتهام جدید راهم اضافه کرد:
این که موسسه متولی این پروژه از سازمان بهداشت جهانی پول هم دریافت کرده است! این آغاز گر موج جدید حمله علیه بخش تحقیقاتی وزارت بهداشت و البته دکتر ملکزاده شد. ملک زاده توضیح داد که در ماههای اولیه شیوع کرونا در حالیکه ما هیچ دارویی برای این بیماری نداشتیم حضور در طرح سازمان بهداشت جهانی موجب شد تا داروهای مشهوری مثل رمدسیویر به بخشی از بیماران ایرانی برسد که خب این داستان دیگری است.
* اما ماجرای طب سنتی. سازمان غذا و دارو چند هفته پیش چهار دارو با منشا گیاهی را در پروتکل درمانی کرونا قرار داد که با استقبال گسترده طرفداران طب سنتی قرار گرفت و با انتقاد طرفداران پزشکی آکادمیک روبهرو شد. طرفداران طب سنتی در میان اصولگرایان قرار دارند و بارها بیاعتمادیشان به ماجرای پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی در مورد درمان کرونا را اعلام کرده بودند. برخی از تئوریسینهای مهم رسانهای اصولگرایان بر ایده ناکارآمد بودن داروهای آکادمیک به عنوان بخشی از توطئه جهان نئو لیبرال اصرار داشتند و همین باعث رونق درمانهای سنتی شد. تاکید و اصرار این گروه دست آخر به ورود چهار دارو بامنشاگیاهی به پروتکلهای درمانی شد.
* بخش بعدی ماجرا مژده دکتر نمکی بر اثرات واکسن ایرانی در آیندهای نزدیک بود. لابد فکر میکنید چرا باید این مسئله باعث اختلاف شود؟برایتان توضیح میدهیم تا ببینید آن پشتها چه هیاهویی است! تحقیقات دکتر ملک زاده در بخش پژوهشی و فناوری وزارت بهداشت باتکیه بر تحقیقات دودانشگاه پزشکی ایران وبهشتی بر مبنای شرایط بالینی بیماران شکل میگرفت و تاکیدی بر تولید واکسن در ایران نداشتند و شاید امیدی به این ماجرا نداشته و ندارند.
این در حالی است که پروژه واکسن در بنیاد برکت انجام میشود که زیر مجموعه ستاد اجرایی فرمان امام است و میرود در سمت اصولگرایان. نمکی با هیجان از فواید احتمالی این واکسن در آیندهای نزدیک حرف زده است و خب این طرف یعنی سمت دکتر ملکزاده میگویند کدام واکسن؟ تازه اگر تولید شود چگونه میخواهید تولید انبوه کنید و به دست مردم برسانید و از این چیزها !پس بخش پژوهش و فناوری وزارت بهداشت کلا به ماجرای واکسن بدبین است و شخص وزیر خوشبین!
و دست آخر یادتان باشد دکتر نمکی پزشک نیست و دکترای داروسازی دارد.