۵۰روایت از دهه۶۰؛ شیر و کیک و پارسیکولا

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دهه 50، دهه موسیقی پاپ است و فوتبال و تنقلات صنعت خوردنیهای کودکانه به شکلی گسترده رشد پیدا کرد و با وصل شدن به غولهای این صنعت در آمریکا و سوئیس و کانادا و آلمان، محصولات درجه یک و باکیفیتی به بازار عرضه میکرد. شرکتهایی مثل مینو (که سال 1338 تاسیس شده بود)، شوکومارس (سال 1341)، سالوین (1352) و ویتانا (1331) در عرصه تنقلات کودکان رقابت میکردند.
تبلتهای شکلاتی مینو، یامیام، پفک نمکی، بیسکویت مادر ویتانا، کیکهای تیتاپ از سالمین و شکلاتهایی مثل اسمارتیز و میکا از شوکومارس نمایندههای محبوب این شرکتها در دهه پنجاه بودند. در بازار تنقلات؛ شیر و شیرکاکائو هم از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود که در این میان گروه لبنی پاک با استفاده از تکنولوژی شرکت آمریکایی فورموست-مک کسن آمریکا به تولید شیر و شیرکاکائو میپرداخت و بستنیهای خود بهخصوص بستنی معروف کانادافراست را از تکنولوژی و امتیاز شرکتی بههمین نام متعلق به کشور کانادا تولید میکرد.
بخش مهم دیگر صنایع تنقلات و خوراکی صنعت نوشابه بود که سه برند کوکا و پپسی و کانادادرای با هم رقابت میکردند و چند رقیب فرعی دیگر مثل شوئپس و سونآپ بهدنبال گرفتن سهمی هرچند کوچک از بازار بودند. تبلیغ برندهای نوشابه همهجا بهچشم میخورد و یک سازه الکترونیکی در بالای میدان فردوسی در تبلیغ کانادادرای یکی از پیشروترین شیوههای تبلیغ در آن زمان محسوب میشد.
یک نی داخل یک نوشابه که در بازی چراغهای کوچک نصب شده روی آن، انگار در حال خوردن مدام محتویات نوشابه است و بالاخره صنعت آدامس و آدامس خروسنشان که در دهه سی رقابت را از آدامسهای طوطی در پایتخت ربود و یکهتاز صنعت آدامس در ایران شد.
مجموعه پیوندهای این صنایع با گروههای باکیفیت تولید مواد غذایی در اروپا و آمریکا موجب حضور تنقلات استاندارد در ایران شده بود. خب در دهه شصت این روند قاعدتا با وقفه روبهرو شد. با وقوع انقلاب مدتی تولیداتشان دچار وقفه شد.
خانواده خسروشاهی مینو را به اجبار به صنایع ملی ایران واگذار کرد. سالها بعد یک گروه صنعتی وابسته به آزادگان بازگشته از عراق مالک مینو شدند و از آن بهبعد جان دوبارهای گرفت. برادران تهرانچی هم ویتانا را که با تکنولوژی کاملا آلمانی سرپا کرده بودند، به دولت واگذار کردند، در واقع به گروه صنعتی البرز و بنیاد 15 خرداد.
(از سال 1387 ویتانا دوباره به بخشخصوصی واگذار شد)، شوکومارس بعد از انقلاب به شوکوپارس تبدیل شد و بعدها توسط مینو خریداری شد و به همان هلدینگ وابسته به آزادگان پیوست وسالوین (سالمین) هم در نهایت سالها بعد در اختیار گروه تازهتاسیس شیرینعسل قرار گرفت.
افت کیفی این محصولات بهخصوص در مورد محصولات مینو به شکلی فاحش قابل لمس بود. شکلاتها طعمشان عوض شده بود. کارخانه پاک هم با این معضل در عرصه شیرکاکائو و بستنی دست و پنجه نرم میکرد و استاندارد دهه پنجاه را از دست داده بودند (در مورد شیرکاکائو هیچوقت نتوانست آن را دوباره بهدست بیاورد. حتی امروز!) بستنی چوبی یا همان کیم به شکلی غریب از دسترس دور شد. کوکا و پپسی به محصولاتی کمیاب بدل شدند و کانادادرای و سونآپ از بازار ایران خداحافظی کردند.
اصراری وجود داشت که پپسی هم حتما با برند زمزم ارائه شود. چرا که وابستگی پپسی به حبیب ثابت پاسال سرمایهدار مشهور بهایی، در سالهای قبل از انقلاب تنشهای فراوانی را نزد طبقه مذهبی بهوجود آورده بود. پس کارخانه پپسی در اختیار گروه قدیمی زمزم قرار گرفت. کوکا هم که تحت لیسانس خوشگوار مشهد بود با تحریم از سوی آمریکا به سمت فرمولهای ایرانی حرکت کرد. توسط شرکت ساسان در تهران و خوشگوار مشهد شاهد نوشابهای بهنام ساسان بودیم و نوشابهای به اسم پارسیکولا! برندی به اسم سوپرکولا هم معلوم نیست از کجا وارد بازار نوشابه ایران شده بود.
با این حال در این دهه، کودکان نوستالژیهای خاص خود را حفظ کردند. دهه تیتاپ و شیرینی کام، دهه کارملا و کیکهای لیلی پوت، دهه شیر و کیک و دهه نوشابههای تگری که مغازهدار محلتان برایتان در یخچال پنهان میکرد. درتمام دهه شصت از تنقلات باکیفیت محروم بودیم اما از دهه هفتاد کمکم بازیگران جدیدی در صنعت غذایی کشور ظاهر شدند و این شاخه را در کشور بسیار قدرتمند ساختند.
صنایع غذایی ایران امروز از قویترین بازیگران این شاخه در منطقه هستند و اگر تحریمها و تورم یقه آنها را نمیگرفت هم به لحاظ کیفی و هم کمی میتوانستند با بزرگترین قدرتهای مواد غذایی جهان رقابت کنند. برگردیم به دهه شصت. دهه کیکهای ساده با کاغذهایی که گاه جدا کردنشان از کیک به امری محال تبدیل میشد و آن را با شیرهای شیشهای کوچک میخوردیم و چه معجون بینظیری از آب در میآمد…