۵۰روایت از دهه۶۰؛ معجزه در پکن

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در کنار موفقیتهای ناگهانی کشتی، در یک جمعبندی، سازمان ورزش ایران میدانست که جدا از جاذبه ایدئولوژیک سکوی قهرمانی فوقسنگین علیرضا سلیمانی، هنوز چشم تودههای مردم به فوتبال است. در انباشت ستارههای بزرگی که در سیاستهای سلیقهای و ایرادات بنیاسرائیلی سوخته بودند و یک دهه تمام شکستهای بینالمللی را در عرصه فوتبال رقم زده بودند.
شکست در بازیهای آسیایی دهلی (1982) و سئول (1986)، چهارمی در جام ملتهای آسیا در سال 1984 با دو شکست مقابل عربستان و کویت، سومی در جام ملتهای آسیا در سال 1988 با دو شکست مقابل کرهجنوبی و عربستان، ناکامی در رسیدن به المپیک 1988، حذف دستوری از رقابتهای انتخابی جامجهانی 1986 و 1982، ناکامی در رسیدن به جامجهانی 1990، از دست دادن المپیک لسآنجلس و جنجالهای بزرگ فوتبال مثل استعفای 13 فوتبالیست سرشناس در اعتراض به سیاستهای پرویز دهداری و طرح مندرآوردی 27 سالهها، طرفداران فوتبال را کلافه کرده بود.
شکست مقابل کویت و سعودی و کرهجنوبی و چین اعتماد بهنفس را از فوتبال ما سلب کرده بود. همینطور محرومیتهای مداوم در پروندههای اخلاقی که گریبان فوتبال ما را میگرفت. مثل داستان گیتار زدن حمید علیدوستی،بامو آلبالویی حسن روشن، و با سرگرمیهای دودی سه ستاره تیمملی در آستانه بازی با تیمملی چین.
اما موفقیتهای کشتی انگار دوباره جاهطلبی را به ورزش ایران بازگردانده بود. همان سکوی خاطرهبرانگیز علیرضا سلیمانی. در سال 1368 حسن غفوریفرد رئیس سازمان تربیت بدنی و بعد از استعفای مهدی مناجاتی که به شکل موقت پس از برکناری مرحوم دهداری سکان هدایت تیم ملی را در دست گرفته بود، در حرکتی عجیب علی پروین را بهعنوان سرمربی تیمملی انتخاب کرد. عجیب از آن لحاظ که پروین سرمربی یکی از دو تیم مشهور و متخاصم پایتخت بود و حضورش در نیمکت تیمملی میتوانست جنجالی و پرحاشیه باشد.
پروین فوقستاره و مالک اصلی پرسپولیس در نگاه مردم بود و هدف زهرآگینترین شعارها از سوی طرفداران استقلال. خود غفوریفرد در آن روزهای ناامیدی و دلسردی به اردوی تیمملی سر میزند و از پروین میپرسد که پیشبینیات برای نتایج تیم در بازیهای آسیایی پکن چیست و پروین با همان لحن خاص خودش میگوید میرویم براي قهرمانی! و غفوریفرد با خنده این اعتماد بهنفس پروین را براي دیگران نقل کرده بود.
آنقدر که امید پروین برای افکار عمومی دور از دسترس بهنظر میرسید. اما این تصمیم بهنوعی به نوشداروی دردهای فوتبال ایران بدل شد. پروین در مسئولیت جدید انعطاف خارقالعادهای نشان داد. ستارههای قهرکرده را به تیم بازگرداند. نسلی که در دهه هشتاد به هیچ موفقیت بزرگی نرسیده بودند. پروین ابایی از استفاده از ستارههای استقلال هم نداشت. او اول از همه مشکل خط دفاعی را حل کرد. مشکلی که در تورنمنتهای مختلف گریبان فوتبال ایران را گرفته بود.
پنجعلی 34ساله را به تیمملی برگرداند و رضا حسنزاده را زوج او در مرکز دفاع قرار داد و در یکی دوتا بازی مهم مهدی فنونیزاده هم بهعنوان یک هافبک دفاعی در جلوی پنجعلی و حسنزاده قرار میگرفت. در سمت راست جواد زرینچه و در دفاع چپ مجتبی محرمی بودند. بهترین جفت دفاع کناری تاریخ فوتبال ایران. یادمان باشد که عابدزاده در بهترین دوران خود بود و هنوز آن مصدومیت لعنتی سراغش نیامده بود.
در خط هافبک پروین، حمید درخشان را از ترکیب خارج کرد و زوج سیروس قایقران و شاهرخ بیانی را در مرکز خط میانی بهکار گرفت و در سمت راست مجید نامجو مطلق و در سمت چپ مهدی ابطحی. در خط حمله هم زوج پیوس و مرفاوی. به این ترتیب شش بازیکن استقلال در مقابل سه بازیکن پرسپولیس در ترکیب اصلی بودند و قایقران که عضو ملوان بود و ابطحی عضو وحدت. بازیکنان مهم ذخیره هم بهجز مهدی فنونیزاده، مرتضی کرمانیمقام، امیر افتخاری و ناصر محمدخانی بودند.
آن سالها قهرمانی در بازیهای آسیایی کار بسیار سختی بود و کم از مسابقات جامملتها نداشت. ایران اما با شکست دادن مالزی و کرهشمالی و ژاپن و کرهجنوبی در یک دالان سخت تا فینال رفت و دوباره با کرهشمالی همبازی شد و آنجا در یک بازی قابل انتقاد، مسابقه به ضربات پنالتی کشیده شد و عابدزاده سه تا پنالتی مهار کرد تا اولین موفقیت بزرگ فوتبال ایران رقم بخورد. در این چهار بازی ایران فقط یک گل خورد و دروازهاش را در سه بازی انتهایی یعنی مقابل ژاپن و کرهجنوبی و کرهشمالی بسته نگه داشت.
در آن روزها و بعد از این پیروزی، علی پروین به حجم غیرقابل تصوری از محبوبیت رسیده بود. ایران برای اولینبار یک جشن کوچک پیروزی را در سراسر کشور تجربه میکرد. یک دیوار بزرگ ده ساله فرو ریخته بود… و بیجهت نیست که در یکی دو سال بعد، استقلال یک بار قهرمان باشگاههاي آسیا شد و سال بعد هم تا فینال پیش رفت و پرسپولیس هم قهرمان جام در جام آسیا شد. پتانسیل تلف شده فوتبال ایران در یک دهه قبل، حالا با کاردانی پروین و پورحیدری به نتایج شگفتانگیزی بدل میشدند.
پرونده پیروزیها و ناکامیهای تیمهای ورزشی در دهه شصت را فعلا میبندیم.