۵۰روایت از دهه۶۰؛ از سنگام تا شعله

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | تب ویدئو با نوارهای بتاماکس تا حدی پیش رفته بود. دستگاههای ویدئوی خانگی اگرچه در اواخر دوره پهلوی به بازار ایران آمد اما در آن سالها، بیشتر در اختیار ثروتمندان بود و بهنظر میرسد بیشتر خاطرات ما ایرانیها از این دستگاه، به سالهای بعد از انقلاب بازمیگردد. براساس برخی گزارشها در فاصله تیرماه ۱۳۵۸ تا شهریور ۱۳۵۹ حدود ۴۳۰هزار دستگاه ویدئو وارد کشور شد.
در ابتدا قیمت هر دستگاه حدود ۱۶هزار تومان بود اما به مرور با توجه به استقبال از ویدئوهای خانگی قیمت آن به ۱۰۰هزار تومان افزایش یافت. بههرحال در سال 1362 و خلاصی دولت از بحرانهای سیاسی و امنیتی، ناگهان حاکمیت متوجه این بازار بزرگ شد و با سیاستگذاری وزیر ارشاد وقت یعنی سیدمحمد خاتمی استفاده از ویدئو، فیلم ویدئو و دوربین ویدئویی ممنوع شد.
بعد از اعلام ممنوعیت ورود دستگاههای ویدئو، حدود ۸۵هزار دستگاه ویدئو در انبار گمرکات موجود بود که ۹هزار عدد از آنها به کشورهای تولیدکننده مرجوع و بقیه مجددا روانه بازارهای داخلی شد. اما بتاماکس دستگاههای غولپیکر میخواست و کیفیت فیلمها به سرعت کاهش پیدا میکرد. از سال 1362 با سیاست وزارت ارشاد آن دوره یعنی سیدمحمد خاتمی استفاده از ویدئو ممنوع شده بود و بیزینس ویدئو به یک کسب و کار زیرزمینی پرطرفدار بدل شده بود.
اما تب ویدئو با ورود ویدئوها و نوارهای ویاچاس بود که کل ایران را فرا گرفت. اتفاقی که از میانه دهه شصت رخ داد. ویدئوهای ویاچاس، کوچکتر و سبکتر بودند و حمل و نقلشان راحتتر بود و مهمتر از آن ارزانتر هم بودند و نوارهای ویاچاس ماندگاری بیشتری نسبت به بتاماکس داشتند.
ویدئوهای ویاچاس به سرعت برق به عنصری فراگیر در خانههای ایرانیان بدل شد. بهخصوص ویدئویی با مارک سوپرا که بسیار پرطرفدار بود. ویدئوهای آیوا و سونی و پاناسونیک هم وارد این بازار زیرزمینی فراخ شدند. کلوپهای ویدئو که از سال 62 تعطیل شده بودند به شکلی غیرقانونی و در کیفهای آقایان فیلمی به حیات خود ادامه میدادند.
«ممنوعیت ورود قانونی دستگاههای ویدئوی خانگی، شاخه جدیدی از فعالیت قاچاق را در کشور رقم زد، بهگونهای که قاچاق ویدئو و نوارهای آن پس از قاچاق موادمخدر، خیلیزود در جایگاه دومین قاچاق بزرگ کشور قرار گرفت. انواع دستگاه و نوارهای ویدئو از طریق مرزهای کشور بهراحتی وارد کشور میشد و در اختیار متقاضیان قرار میگرفت. از طریق مرزهای غرب ۷۰درصد و از طرف مرزهای جنوب و شرق ۳۰درصد از این دستگاهها وارد کشور شد. این ممنوعیت در تمام سالهای دهه ۶۰ ادامه داشت.»
ویاچاس و ساده بودن تکثیر آن موجب شد تا سینمای فارسی و سینمای هندی با قدرت به خانهها بازگردند و یک نسل دیگر را درگیر خود کنند. یک برنامه اینترنتی پرطرفدارترین فیلمهای آن دهه در دنیای ویدئو را اینگونه ردیف کرده است: به ترتیب از یک تا ده: شعله (سینمای هند)، برباد رفته، همسفر (وثوقی و گوگوش)، اشکها و لبخندها، گربه روی شیروانی داغ، گنج قارون (فردین و فروزان)، دزیره (مارلون براندو)، اژدها وارد میشود (بروس لی)، قیصر، سنگام (سینمای هند).
در همین دوران است که لسآنجلسیها خودشان را جمعوجور کردند و از افسردگی و تریاک و هروئین کمی خلاص شدند و شروع کردند به فعالیت دوباره. ابی و داریوش و هایده و شبپره سردمداران اصلی بودند و تلاش برای عرضه چهرههای جدید در سقف کمهنرانی مثل فتانه و ناهید و خانم روشن متوقف شده بود. بههرحال هر نوروز این گروه مقیم لسآنجلس با محوریت حمید شبخیز و علیرضا امیرقاسمی هرچی پول و پله داشتند صرف یک نوار ویدئویی میکردند و بیزینس روبه موت خود را دوباره زنده میکردند.
داستان ویدئو تا سال 1372 طول کشید تا اینکه لاریجانی که وزیر ارشاد دولت دوم هاشمی رفسنجانی بود، ممنوعیت کلوپهای ویدئو را لغو کرد. از آن پس خود دستگاه ویدئو از ممنوعیت خارج شد و کلوپهای ویدئو باز شدند تا فیلمها و کارتونهای ممیزی شده را به مردم بدهند و در عین حال کسب و کار زیرزمینی کرایه فیلمهای غیرمجاز در همان کلوپهای ویدئو به جریان خود ادامه داد. در واقع این کلوپها عموما دو نوع منو را به مشتریان خود ارائه میدادند!