۱۰۰عکس ۱۰۰روایت| رویای دزدیده شده آقای کازرونی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | رویای تلویزیون از میانه دهه سی فکر و ذکر دولت ایران را تسخیر کرده بود اما پولی در بساط نبود! در سال 1335 مردی به نام کازرونی که یک ثروتمند اصفهانی و تحصیلکرده آمریکا بود، طرحی را برای ایجاد تلویزیون خصوصی با حق انحصار 15 ساله ارائه کرد، همزمان حبیب ثابت پاسال سرمایهدار بهایی طرح دیگری را عرضه کرد و تنها خواستهاش معافیت 5 ساله از مالیات بود. ثابت پاسال به پسرش ایرج تکیه داشت که گویی در آمریکا در رشته مرتبط تحصیل کرده بود.
با وساطت حبیب ثابت، پسرش در کاخ تاجالملوک یک تلویزیون مدار بسته رایگان نصب کرد و دل از دل دربار ربود و به این ترتیب حق تاسیس رادیو وتلویزیون خصوصی را به دست آورد. به ثابت پاسال اجازه داده شد تا نخستین ایستگاه تلویزیون را در ایران تأسیس کند. او موظف بود در یک سال فرستنده تلویزیون را که یک کیلووات قدرت داشت و امواج آن تا شعاع پنجاه کیلومتر را پوشش میداد، به هزینه خود خریداری و نصب کند. تلویزیون ایران در ساعت 5 بعدازظهر جمعه 11 مهر 1337 در خیابان الوند تهران افتتاح شد.
با روزی 4 ساعت برنامه. از ساعت 6 تا 10شب. منوچهر نوذری به همراه عطاءالله مبشر، علی تابش و عزتالله متوجه، نخستین مجریانی بودند که در صفحه تلویزیون ظاهر شدند. بخش زیادی از این برنامهها تبلیغ محصولات وارداتی خود ثابت پاسال و هلدینگهای وابستهاش بودند و به این ترتیب کارکرد تبلیغاتی شدیدی داشتند و در میانه برنامهها، آواز و نمایشهای تلویزیونی و فیلمهای مستند پخش میشدند. ثابت پاسال ساخت گیرندههای تلویزیون را به یکی از شرکتهایش (شرکت فیروز) واگذار کرد که نمایندگی شرکت آرسی ای را داشت.
به این ترتیب، شرکتی با نام رادیو و تلویزیون ایران تأسیس شد و با خرید قطعات از آرسی ای ساخت و فروش تلویزیون را در ایران آغاز کرد. آن روزها بازار آگهی برای خرید تلویزیون داغ داغ بود. آگهیهایی مثل:« «تلویزیون وارد شد - اکو، شاهکار صنعت تلویزیون انگلستان»، «با تلویزیون سییرا مناظر را چنان زیبا و دلپذیر میبینید که خود را روی صحنه طبیعت میپندارید»، «فیلیپس، تلویزیون مدل ۱۹۵۸ - مطابق مشخصات کامل فرستنده طهران ساخته شده و مزایا و برتری آن محرز است»، و یا:«تلویزیون و رادیو گرتس…»
دستاندرکاران بهایی این تلویزیون موجب رنجش شدید روحانیت شده بودند و بارها گلایه خود را به دربار ارائه داده بودند. از آن سو جامعه بهاییان هم مدام به حبیب ثابت فشار میآورد که محتویات این تلویزیون نباید نقضکننده ایدههای بهاییت باشد. بهخصوص که یک بار تبریک عید نیمه شعبان از سوی تلویزیون ثابت پاسال موجب توبیخ شدید ثابت پاسال و پسرش از سوی جامعه بهاییان شد.
در میانه دهه چهل ارتش آمریکا برای مستشاران خود یک فرستنده تلویزیون ایجاد کرد. دولت هم یک فرستنده آزمایشی به راه انداخت (که آنتن فرستندهاش را بالای هتل هیلتون قرار داده بود) و وزارت آموزش و پرورش هم یک فرستنده آموزشی! در نتیجه در سال 1345 چهار ایستگاه تلویزیونی در ایران وجود داشت.
بالاخره مجلس تصمیم گرفت تلویزیون ملی ایران را به شکل قانونی پشتیبانی کند و در سال 1347 رادیو وتلویزیون ملی به شکل رسمی تاسیس و ریاست آن به رضا قطبی پسر دایی 29 ساله فرح دیبا واگذار شد که درآن زمان استاد ریاضی دانشگاه پلیتکنیک ایران و مدیرعامل موسسه جشن هنر شیراز بود. مشهور به داشتن تمایلات چپگرایانه که از هر فرصتی برای بهکارگیری نیروهای تحصیلکرده خارج از کشور بهخصوص کسانی که سابقه نگاه چپ داشتند استفاده میکرد.
مثل نیکخواه و یا جوادیان. در دوره او شاملو و اخوان ثالث برنامههای خاص خود را در تلویزیون داشتند و هوشنگ ابتهاج مسئول بخش موسیقی رادیو شده بود. مشخص است که او هیچ دلبستگی مذهبی نداشته و تربیت و تحصیلش در فرانسه، دغدغههای یک روشنفکر فرانکوفیل را به او بخشیده بود. به ترتیب ارومیه و بندرعباس نیز دارای ایستگاه تلویزیونی شدند و امکان تماشای برنامههای تلویزیون ایران را به دست آوردند.
در سال 1348 با بودجه دولت تلویزیون ثابت پاسال خریداری شد و ايستگاه واقع در خیابان الوند تبدیل به شبکه دوم رادیو و تلویزیون شد. 25درصد جمعیت ایران در سال 1349 زیر پوشش رادیو وتلویزیون ملی بودند. ساختمان تولید در سال 1350 در اراضی پهناور شمال پارک شاهنشاهی و جنوب هتل هیلتون ساخته شد و جامجم تبدیل به مقر اصلی رادیو وتلویزیون ایران شد.
این داستان تلویزیون بود. برای تکمیل پازل وقایع دهه چهل ایران، باید به مرگ جلال آلاحمد بپردازیم و موج نوی سینمای ایران و حادثه سیاهکل. این گونه به دهه پنجاه پای خواهیم گذاشت که پر از داستانهای عجیب و باورنکردنی است. خوابهای معصومانه سالهای 44 تا 51 در ادامه دهه پنجاه برآشفته میشوند.