ندانستن عیب نیست، گوگل نکردن عیب است

روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری | بزرگترین تفاوت ما با بچههای نسل جدید در این است که ما بدون حضور تمام وقت اینترنت در زندگیمان بزرگ شدیم و بعضی از ما شانس این را داشتیم که کودکان نادان و زودباوری باشیم که باورنکردنی تئوریها را باور میکردند.
حالا با وجود اینترنت در لحظه لحظههای زندگی، نادان بودن کار سختتری است.
امروز اگر معلم چیزی به شاگردش یاد دهد، شاگرد قادر است در کسری از ثانیه ماجرا را گوگل کند و با یافتن مثال نقضی در قالب عکس، ویدئو یا پادکستی ۴۰ دقیقهای حال معلم را بگیرد.ما آماده بودیم تا هر افسانه دور از ذهنی که از دهان فردِ نیمه معقولی که روی لباسش سس گوجه نریخته و به موهایش آدامس نچسبیده بود را باور و آن را سینه به سینه منتقل کنیم.
فلانی گفت اگر همزمان با چپ کردن چشمهایت عطسه کنی، تا ابد چپ خواهی ماند. (اوه! نه) شیر مادران سیاهپوست شیرکاکائو است. (منطقی است) جولز و جولی، پسر چشم بادامی و دختر مو طلایی، خواهر و برادر هستند. (چرا که نه؟) اگر تخم هندوانه را قورت دهی در شکمت هندوانهای جدید رشد خواهد کرد.
(پس دلیل گندگی شکم بعضی آدمها همین است) «اینجای» فیلم خراب است و باید آن را رد کنیم. (چقدر فیلمها خراب شدهاند) اگر آدامست را قورت دهی معده و رودهات به هم خواهند چسبید. (قورتش نده، نباید قورتش بدم.) طی صحبتی که با خدا داشتیم، از او یک بچه خواستیم و در یک چشم بر هم زدن تو در شکمم ظاهر شدی. (دلیوری جنین تازه) چیزهای زیادی بود که ما در سالهای کودکی میشنیدیم و بدون شک و تردیدی قبولش میکردیم.
حالا بچههای کوچک با پیدا کردن هر سوال و نشنیدن جواب قانعکنندهای، فرمانِ «خب سِرچ کن!» میدهند. آنها شک کردن را بلدند و میدانند هر جوابی، جواب برتر نیست. میدانند که میشود بیشتر گشت و بیشتر فهمید. شاید هنوز ندانستن عیب نباشد، اما گوگل نکردن و به دست نیاوردن اطلاعات دقیق و کافی قطعا عیب است.