داستان دیدن یک مستند درشب بارانی باغ کامرانیه

روزنامه هفت صبح | دعوت از سمت دوست خوب و فرهیختهام بود. حمید کریلی. گفت بیا و یک فیلم مستند درباره ساخت راهآهن سراسری ببین. در یک نمایش خصوصی. راستش چهار یا پنج سال قبل به همراه دوستش محمد محسنیان به دفتر روزنامه آمده بودند. محسنیان از عشقش به راهآهن و جزئیات این پروژه بزرگ میگفت و ایدههایش درباره آشنا کردن مردم با این صناعت زیبای مهندسی و تاریخی.
حالا در شب بارانی نیمه اردیبهشت در باغ تابستانی سفارت ایتالیا در کامرانیه به تماشای فیلمی ۴۵ دقیقهای نشستیم که انگار رویای محسنیان را برآورده ساخته بود. فیلم را محمدرضا صاحبی کارگردانی کرده بود و محسنیان به عنوان محقق و روایتگر، نقش اصلی را در این فیلم داشت. تهیهکننده فیلم هم خانم نرگس صفری بود. پرجنب و جوش و مسلط و احتمالا بانی اصلی این ضیافت .
ایده اصلی فیلم که بقیه روایت برآن سوار شده بود، پیدا کردن نقش ایتالیاییها در ساخت راهآهن بود. راستش طبق یک خرافه، همه اعتبار کشیدن خط راهآهن را به آلمانیها نسبت دادهاند. در ایران هرکار خوب مهندسی شده به شکل اتوماتیک متعلق به آلمانیهاست اما خب این مستند زیبا با نام پرطنینش رم - شهبازان نشان میداد که بخش عمده شاهکارهای معماری در ساخت خط راهآهن سراسری ایران که بین سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۸ به طول انجامید، متعلق به یک شرکت پیمانکاری ایتالیایی به نام آنجیلونی است که در مناقصه واگذاری ساخت خطوط راهآهن ایران که از سوی یک شرکت دانمارکی برگزار شده بود، بخشهای سخت و صعبالعبور این خط آهن را به عهده گرفته بودند.
(بیش از ۴۰ شرکت اروپایی و آمریکایی دربخشهای متفاوت این مناقصهها سهیم بودند) شرکتی که تلاش و ظرافت مهندسینش در هیاهوی تاریخی آلمانیها و بعد هم در جریان اشغال ایران توسط متفقین از یاد رفته بود. و عجیبتر مرگ دهها کارگر و مهندس ایتالیایی در جریان این پروژه بوده که سنگ قبر برخی از آنها در دل کوههای زاگرس به یادگار باقی مانده است. فکر کن فرسخها دور از کشورت در دل کوههای زیبا و وحشی غرب ایران آرام بگیری . امیدوارم این فیلم مستند زیبا و بسیار خوشساخت راهی برای اکران آنلاین پیدا کند .
اما نکته جالبتر شیوه نمایش فیلم در باغ سفارت ایتالیا بود. بر مانیتوری غولآسا و در فضای باز و زیر نمنم باران. منطبق با حال و هوای مناظر بکر و بدیعی که در فیلم میدیدیم. و از آن جالبتر تبدیل برنامه به یک جلسه نقد و بررسی فوری که توسط سفیر ایتالیا جوزپه پرونه و دبیر اول سفارت یعنی ویاچسلاوا رومانوا (میدانم اسمشان روسی یا حداقل اروپای شرقی به نظر میرسد اما ایتالیایی هستند) ترتیب داده شد و اتفاقا چه جلسه خوبی هم شد.
حضار از جمله هوشنگ گلمکانی و مهرداد اسکویی نکات انتقادی خوبی را هم مطرح کردند . به هرحال شب خوبی بود. برای من که تاریخ معاصر ایران را عاشقانه دوست دارم و پیگیری میکنم چه چیزی بهتر از تماشای یک مستند زیبا پر از تصاویر درخشان و رازهای ناگفته در یک فضای سبز چشمنواز در کنار جماعتی فرهیخته و دانا و البته نمنم باران که اواخرش دیگر از شور به در شده بود و سیلآسا بر باغ کامرانیه فرو میریخت….