اشغال سفارت آمریکا؛ شوک بزرگ بهدولت بازرگان

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ۱۰ آبان ۱۳۵۸ بود که خبری فضای رسانهای ایران را به شدت تکان داد. ملاقاتهای اعضای بلندمرتبه هیات دولت با نمایندگان دولت آمریکا. بازرگان (نخست وزیر )،یزدی( وزیر امور خارجه ) و چمران (وزیر دفاع ) و ملاقات با برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر و هیات همراه که در میان آنها چهرهای مثل رابرت گیتس هم وجود داشت که دورهای رئیس سیا شد و در دورهای هم وزیر دفاع آمریکا.
این ملاقات در حاشیه جشنهای سالگرد انقلاب الجزایر برگزار شد. یک ماه قبل از این ملاقات یزدی و سایروس ونس وزیر امور خارجه آمریکا در نشست سازمان ملل دیدار کرده بودند اما در این فاصله شاه برای معالجات خود وارد آمریکا شده بود و احساسات ضدآمریکایی به نقطه اوج خود رسیده بود. به هرحال در این ملاقاتها برژینسکی به چند نکته تاکید میکند: ما دولت شما را به رسمیت میشناسیم.
ما همه سلاحهایی را که قرارداد فروش آنها با شاه بسته شده بود را به شما میفروشیم. ما دشمن مشترکی در همسایگی شمالی شما داریم. اما هیات ایرانی به استرداد شاه تاکید داشتند. طبیعتا کشوری که ماجرای کودتای ۲۸ مرداد را در خاطره و حافظه خود دارد نمیخواست شاه به عنوان خطری بالقوه آن هم در آمریکا حضور داشته باشد.
مذاکرات به جایی نرسید. آمریکا بر عدم تحویل شاه پافشاری میکند(قبلا یعنی در تاریخ ۲۰ مهر ماه ۱۳۵۸ کاردار سفارت آمریکا در تهران طی ملاقاتی با نخست وزیر و با حضور وزیر خارجه اطلاع داده بود که شاه به بیماری سرطان پیشرفتهای مبتلاست و پزشکان معالج وی توصیه کردهاند برای معالجه به آمریکا برود). جالب اینکه برژینسکی یک یهودی لهستانی تبار بود که همه مسائل دنیا را در مواجهه با شوروی و بلوک شرق تحلیل میکرد.
او یکی از کسانی است که به القاعده در دهه ۷۰ میلادی پرو بال داد و حمایت همه جانبه از مجاهدین افغان در مقابل ارتش سرخ شوروی را تضمین کرد. با چنین دیدگاهی یک حکومت مذهبی ضدکمونیستی در مرزهای جنوبی شوروی میتوانست برای دکترین برژینسکی کنجکاوی برانگیز باشد. در ایران اما وقتی خبر این ملاقات به آیت الله خمینی میرسد موجب واکنش شدید میشود.
محمد هاشمی نقل میکند که با شنیدن این ملاقات امام میگویند مذاکرهکنندگان نه اجازه داشتند و نه اطلاع داده بودند. در تهران در نشریات چپ چه متعلق به حزب توده و چه گروههای چریکی کمونیست و مذهبی و نیمه مذهبی از همه طیفها این ملاقات به عنوان سازش تحلیل شد. سه روز بعد در سیزده آبان دانشجویان پیرو خط امام که تحت هدایت حجت الاسلام موسوی خوئینیها بودند و به نوعی گروه انشعابی از دفتر تحکیم وحدت محسوب میشدند سفارت آمریکا در تهران را تصرف کردند.
این گروه با حجت الاسلام لاهوتی نماینده امام در سپاه هم برای حمایتهای موردنیاز هماهنگ شده بود. هدف اولیه یک تحصن ۴۸ ساعته در اعتراض به دولت موقت و خط مشی خارجی آن و هدف دوم اعتراض به آمریکا در جهت استرداد شاه بود. عباس عبدی ،حبیب الله بیطرف،ابراهیم اصغرزاده،معصومه ابتکار، محسن میردامادی و…. از چهرههای شاخص دانشجویی این حرکت بودند.
قبل از آن سفارت آمریکا در اسفند ۵۷ و تابستان ۵۸ دوبار توسط گروههای وابسته به چریکهای فدایی مورد حمله قرار گرفته بود و هردوبار با دخالت پلیس و نیروهای کمیته انقلاب، چریکها سفارت را تخلیه کرده بودند.
برگردیم به آبان ۵۸٫ در حالی که دولت موقت تهدید به استعفا میکند و حتی روحانیون شورای انقلاب مثل دکتر بهشتی و مهدوی کنی از این حرکت دانشجویان غافلگیر و آزرده شده بودند، آیت الله خمینی تصمیم سرنوشت سازی را اتخاذ میکنند و آن اعلام پشتیبانی از حرکت دانشجویان پیرو خط امام در بعدازظهر سیزده آبان است.
با حمایت آیت الله خمینی ناگهان موضوع وارد فاز جدیدی میشود.حرکت بعدی امام پذیرش استعفای دولت بازرگان است (که بازرگان به هیچ وجه انتظارش را نداشت) و به این ترتیب دولت نهضت آزادی سقوط و بافت حکومتی برای همیشه تغییر میکند و مهمتر این که رابطه ایران و آمریکا وارد یک دوره بحرانی میشود که در نهایت منجر به قطع رابطه دو کشور در فروردین سال ۵۹ میشود.
در این میان بانک چیس منهتن هم فرصتطلبانه ۹میلیارد دلار سرمایههای دولت ایران درآمریکا را مسدود و بلوکه میکند و به یکی از چهرههای پیروز این ماجرا بدل میشود. تصرف سفارت آمریکا بدون اطلاع امام انجام شد اما امام از آن در جهتدهی به حرکت انقلاب استفاده کردند. بحران اشغال سفارت آمریکا ۴۴۴ روز به طول انجامید و در سیر خود انبوهی از افشاگریها و همچنین عملیات طبس را نیز تجربه کرد که خودشان داستانهای دیگری هستند.