
هفت صبح، ایمان برین| در سالی که سینما دوباره به نسبت سرگرمی، خشونت و رسانه خیره شده است، ادگار رایت با The Running Man (مرد فراری) به سراغ روایتی میرود که از دل ادبیات معاصر بیرون آمده و هنوز زخمهایش تازه است. فیلم تازه رایت اقتباسی آزاد از رمان مشهور استیون کینگ محسوب میشود؛ اثری پرتحرک، پرزرقوبرق و در عین حال نگرانکننده که میان اکشن نفسگیر و نقد اجتماعی حرکت میکند. «مرد فراری» تماشاگر را درگیر یک تعقیب بیامان میکند و همزمان پرسشهایی جدی درباره نقش رسانه در شکلدادن به واقعیت پیش میکشد.
رسانه در لباس داور مرگ
داستان The Running Man (مرد فراری) در آیندهای نزدیک رخ میدهد؛ جهانی که یک شبکه تلویزیونی قدرتمند با تولید برنامههای خشن، افکار عمومی را هدایت میکند. مسابقهای مرگبار قلب این نظام است؛ شرکتکنندگانی که باید برای بقا از دست شکارچیان حرفهای فرار کنند و هر لحظه حضورشان خوراکی برای نمایش زنده باشد.
بن ریچاردز، مردی از طبقه فرودست، در شرایطی وارد این بازی میشود که فشار زندگی و فقر راه گریزی باقی نگذاشته است. فیلم از همین نقطه، تصویری تیره از جامعهای میسازد که انسانها را به ابزار سرگرمی جمعی تبدیل میکند. ادگار رایت با تسلط بر ریتم و میزانسن، دنیایی خلق کرده که در ظاهر پرنور و پرهیجان است و در باطن، هراسآور و بیرحم.
گلن پاول؛ قهرمان خاکستری در میدان بقا
گلن پاول در نقش بن ریچاردز، چهرهای باورپذیر ارائه میدهد؛ شخصیتی که قهرمان کلاسیک محسوب نمیشود و قربانی صرف هم به نظر نمیرسد. بازی او ترکیبی از اضطراب، خشم فروخورده و امیدی شکننده است؛ ویژگیهایی که شخصیت را انسانی و ملموس میکند. در The Running Man (مرد فراری)، ریچاردز بیش از آنکه نماد باشد، انسانی است گرفتار در سازوکاری بیرحم.
بازیگران مکمل نیز حضوری موثر دارند؛ مجری برنامه با لبخندهای حسابشده و لحن کنترلشدهاش، تصویری دقیق از رسانهای میسازد که خشونت را با بستهبندی جذاب عرضه میکند. با این حال، فیلم در پرداخت عمیقتر برخی کاراکترها شتاب دارد و ظرفیتهایی باقی میماند که میتوانستند درام را غنیتر کنند.
اکشن پرسرعت و نقد اجتماعی مهارشده
از نظر بصری The Running Man (مرد فراری) پرانرژی و چشمنواز است. تعقیبوگریزها، طراحی صحنههای نئونی و تدوین تند، تجربهای پرهیجان میآفریند که مخاطب را تا پایان با خود میکشد. ادگار رایت بار دیگر نشان میدهد در هدایت ضرباهنگ و ساخت سکانسهای اکشن مهارت بالایی دارد.در لایه زیرین، فیلم نقدی آشکار به فرهنگ نمایش، دستکاری رسانهای و مصرف خشونت ارائه میدهد. جهانی که تصویر بر حقیقت غلبه دارد و روایت رسمی میتواند واقعیت را دگرگون کند. با وجود این، پیام اجتماعی فیلم گاهی زیر سایه هیجان صحنهها قرار میگیرد و تیزی انتقاد به اندازه ظرفیت ایده مرکزی پیش نمیرود.
فرار آخر
The Running Man (مرد فراری) اثری خوشساخت، پرتحرک و سرگرمکننده است که تلاش میکند اکشن جریان اصلی را با دغدغههای اجتماعی پیوند دهد. این فیلم در قیاس با تندترین خوانشهای رمان استیون کینگ یا جسورانهترین آثار کارنامه ادگار رایت، مسیر متعادلتری را انتخاب میکند. با این همه، برای مخاطب امروز تجربهای قابلاعتنا به شمار میآید؛ فیلمی که میدود، نفس میگیرد و در دل هیجان، پرسشی مهم را پیش میکشد: در جهانی که همهچیز به نمایش بدل شده، جای انسان کجاست؟

