کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۳۶۹۱۷
تاریخ خبر:

۱۰۰قصه از لابه‌لای تاریخ| سینمای ایران و شطرنج باد

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | سینمای ایران در نیمه دهه پنجاه وارد یک دوره بحرانی شدید شد. تحریم ایران توسط کمپانی‌های بزرگ سینمایی که عموما توسط غول‌های نفتی خریداری شده بودند و از لیدری ایران در جریان افزایش قیمت نفت به شدت دلخور بودند، ‌موجب شده بود تا در یک دوره دو ساله فیلم‌های خوب آمریکایی از سینماهاي ایرانی دریغ شوند و پرده سینماها به تصرف کمدی‌های ارزان فرانسوی و ایتالیایی دربیاید (فیلم‌های مشهور آمریکایی که بین سال‌های 72 تا 75 ساخته شدند عموما به اکران عمومی در ایران نرسیدند.

مثل پدرخوانده، محله چینی‌ها، ‌نشویل، پدرخوانده 2 و…این تحریم از نوروز سال 56 برطرف شد و دیوانه از قفس پرید و راننده تاکسی و بعد هم آرواره‌ها و شبکه و راکی و آنی هال به اکران عمومی رسیدند) این کمدی سکسی‌ها که با شیرین کاری‌های دوبلورها هر خط قرمزی را رد می‌کردند، ناگهان حال و هوای فیلمفارسی را به داخل خود کشیدند و بخش بزرگی از تماشاگران فیلمفارسی را شکار کردند.

بالا رفتن سن فردین و ملک مطیعی و همین‌طور فروزان و ایرن این روند را تشدید هم کرده بود. آیکون‌های بزرگ فیلمفارسی. سینمای ایران برای مقابله با سیل ورود این کمدی‌های ارزان‌قیمت 5000 دلاری (که چیزی حدود 35 هزار تومان می‌شد) خودش را به در و دیوار می‌زد تا فیلم‌های یک و نیم میلیون تومانی خود را پرتماشاگر بسازد.

پس آویزان مسئله سکس شد. اما موفقیتشان در جلب تماشاگر چندان زیاد نبود. نوستاره‌های جوانشان آن جاذبه قدیمی‌ها را نداشتند. پس فیلمفارسی دست به دامان حوزه پر از موفقیت موسیقی پاپ شد و نوستاره‌های جوانی که گاه از 16سالگی شروع به خواندن و نمایش کرده بودند. نوش آفرین و لیلا فروهر و شهره صولتی و گوگوش عازم پرده نقره‌ای شدند. این آخرین تیر ترکش تهیه‌کننده‌های فیلمفارسی برای استفاده از رونق استثنایی موسیقی پاپ ایرانی در دهه پنجاه بود.

از میان مردان هم وفا و ابراهیم حامدی و داریوش اقبالی و شهرام شب‌پره با دستمزدهای کلان به بازی در فیلم‌های سینمایی جوان پسند مشغول شدند تا نسل جدیدی از بازیگران را روی پرده نمایش دهند که بالکل با آنچه در فیلمفارسی مطرح بود متفاوت بودند، ‌حتی بازیگرانی مثل سعید کنگرانی و فرزان دلجو و یا فرزانه تاییدی و شهره آغداشلو هم کاملا از جنس متفاوتی نسبت به بازیگران دوره رونق سینمای فارسی در اواخر دهه چهل محسوب می‌شدند .

در این میان سینماگران روشنفکر، متوجه عشق و علاقه حاکمیت به ساخت فیلم‌های متفاوت شدند و منابعی که در اختیار این نوع سینماگران قرار می‌گرفت. پرویز صیاد قبل از همه متوجه این نکته شد و با گروهی دیگر از سینماگران سازوکاری را تدارک دیدند و کانونی را راه‌اندازی کردند تا خودشان مستقیما به منابع مالی دولتی وصل شوند و فیلم‌های متفاوت روشنفکرانه بسازند.

در این میان پرداخت وام‌های کلانی که گاه تا 70 درصد بودجه یک فیلم را پوشش می‌داد باب شده بود و توجه و بذل و بخشش نهادهایی مثل تل فیلم (سازمان سینمایی وابسته به تلویزیون به ریاست محمدعلی قطبی پسر دایی فرح دیبا)، وزارت فرهنگ و هنر (زیر نظر مهرداد پهلبد، وزیر فرهنگ و همسر شمس پهلوی).

سازمان گسترش سینمایی (به ریاست مهدی بوشهری همسر اشرف و مدیریت بهمن فرمان‌آرا) و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (لیلی امیر ارجمند دوست صمیمی فرح دیبا) ناگهان جریان سینمای متفاوت را به شدت تقویت کرده بود. در سال‌های 55 و 56 فیلم‌هایی مثل سوته دلان (علی حاتمي)، سفرسنگ (مسعود کیمیایی)، چشمه (آربی آوانسیان)، ساخت ایران (امیر نادری)، شطرنج باد (محمدرضا اصلانی)، ‌بن بست (پرویز صیاد)، ‌گزارش (عباس کیارستمی)، ‌کلاغ (بهرام بیضایی) با استفاده از منابع دولتی ساخته و اکران شدند و سینمای ایران کاملا از جریان تولیدات صنعتی سینمایی دور افتاده بود.

مایه فخر سینمای خصوصی فیلم در امتداد شب بود كه خب در ظاهر خارج از ساختار دولتی سینمایی آن دوران ساخته شده است اما وقتی یادمان بیاید که تهیه‌کننده‌اش فرمان‌آرا بوده که مدیریت سازمان گسترش سینمایی را برعهده داشته و سازنده‌اش پرویز صیاد که از زیرک‌ترین سینماگران در جذب منابع مالی دولتی محسوب می‌شده است به این نتیجه می‌رسیم که بعید است این فیلم از رانت مالی مرسوم درآن دوران برخوردار نبوده باشد‌.

جالب آنکه در فضای خاص سال ‌، فیلم‌‌های به ظاهر شکست‌خورده‌ای مثل طبیعت بی‌جان و یا اسرار گنج دره جنی دوباره به پرده سینماها رسیدند و دو سه هفته‌ای هم در سینماها تاب آوردند.‌اگر انقلاب نمی‌شد چه بر سر سینمای ایران می‌آمد؟‌ نسخه‌های مشابهی وجود دارد. سینمای ما در بخش صنعتی احتمالا نمی‌توانست به حیات خود ادامه بدهد و به سرنوشت مثلا سینمای مصر دچار می‌شد. اما در بخش سینمای دولتی و حمایتی احتمالا به حیات خود ادامه می‌داد و سالی دو سه فیلم قابل طرح در فستیوال‌های جهانی تولید می‌کرد.

واضح است که سینمای ایران در دهه پنجاه به لحاظ تکنیکی، ‌مسئله صدا و همین‌طور داشتن بازيگران ممتاز و مکفی، ‌دچار نقایص آشکاری بود که شانس موفقیتشان را در فضای بین‌المللی کم می‌کرد. به‌هرحال واضح است که در دهه شصت سینمای ایران یک جهش تکنیکی خارق‌العاده را پشت سر گذاشت.

فیلم‌هایی مثل اجاره‌نشین‌ها و یا ناخدا خورشید و حتی مهاجر نشان‌هایی از تکامل سینمای ایران در بخش‌هایی مثل صدابرداری، طراحی صحنه، جلوه‌های ویژه و همین‌طور فیلمبرداری و بازیگری و گریم هستند. فرایند تولیدات سینما در سال‌های پس از انقلاب عوض شد اما موج حمایتی از سینما با شدتی حتی بیشتر ادامه یافت. این خودش داستان دیگری است …

کدخبر: ۵۳۶۹۱۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر