۱۰۰عکس ۱۰۰روایت| روزبه، قهرمان یا جنایتکار؟

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | «لشگر 2 زرهی زندانهای خود را به بازداشتیهای درجه اول حزب توده اختصاص داده بود. در آنجا حمامهای مخروبهای بود که زندانیان را شکنجه میکردند. این حمامها در وسط باغ قرار داشت و محل استنطاق و بازجویی بود. حمامها دربهای آهنی داشت و کنار هر دری سرباز به نگهبانی میایستاد و چون این حمامها در وسط محوطه پادگان قرار گرفته بود، صدای زندانی به جایی نمیرسید.
بازجوها همان جا صندلی میگذاشتند و از زندانی سؤال و جواب میکردند. این حمامها پس از 28 مرداد خوف زیادی در دل مردم ایجاد کرده بود و مشهور بود که در آن حمامها زندانی را لای یخ میگذارند و خرس وحشی به جان زنان زندانی میاندازند. من و مسکوب را در همان حمامها دستبند قپانی زدند.
یعنی دستها را از پشت در دو جهت مخالف با دستبند میبستند و به دستبند طناب، زنجیر یا سنگ وزنه آویزان میکردند و فشار سنگین وزنه طوری بود که احساس میکردی هر آیینه ممکن است قفسه سینهات پاره شود. یکی دیگر از روشهای شکنجه و گرفتن اعتراف، که من خود شاهد بودم، این بود که خرس کوری را آورده بودند و به طرف زنهای تودهای میبردند تا در آنها هراس ایجاد کنند…..»
این روایت خانبابا تهرانی از شیوه برخورد بخش اطلاعات ارتش با دستگیرشدگان حزب توده در سالهای پس از کودتا بود.
حزب توده در کودتای 28 مرداد در انفعال محض به سر میبرد و در روزهای بعد از کودتا بلافاصله به طعمههای شکار هراسان دستگاههای امنیتی بدل شدند در حالی که فعالان مذهبی و فدائیان اسلام فعلا از جاده خدای حکومت برخوردار بودند.
سرهنگ تیمور بختیار که سرتیپی ارتقا پیدا کرده بود در حرکت خود به سمت یک تیمورتاش دیگر در فضای سیاسی کشور با تمام قوا به دنبال این شکارها افتاده بود. در دی ماه 1332 بختیار پس از تصدی مقام فرمانداری نظامی تهران و حومه، عدهای از افسران ورزیده اطلاعاتی را از رکن دوم ارتش به فرمانداری نظامی منتقل کرد و در آنجا یک نیروی تجسس و دایره ضربت قوی تشکیل داد.
رکن دوم شروع به شناسایی شبکهها و کمیتهها و سلولهای مختلف حزب توده کرد و موفق شد محل چاپ زیرزمینی روزنامههای ظفر و مردم را در داودیه و نیز تعدادی از انبارهای اسلحه سبک و نیز مراکز پخش جراید تودهای را کشف کند. بزرگترین موفقیت بختیار در سال 1333 با کشف سازمان نظامی حزب توده در داخل ارتش انجام گرفت. سازمان نظامی حزب توده را قبلا برایتان گفته بودیم. مغز متفکر اصلی این سازمان خسرو روزبه بود.
زاده ملایر و فارغالتحصیل دانشکده افسری در رسته توپخانه و فارغالتحصیل مهندسی مکانیک دانشگاه تهران و از بهترین شاگردهای علی رزم آرا. یک هوش سیاه مخوف که در حزب توده بلافاصله از پلههای ترقی بالا رفت و با کمک سرهنگ سیامک و سرهنگ مبشری بخش نظامی حزب توده را راهاندازی کرد. در کارنامهاش چندین ترور سیاسی به چشم ميخورد که مهمترین آنها ترور محمد مسعود بود. در سال 1327 دستگیر میشود و به 15 سال حبس محکوم میشود .
اما در فرار بزرگ سران حزب توده در زمستان همین سال او هم فرار کرد (داستانش را قبلا شرح دادهایم) او برخلاف بقیه اعضای این فرار بزرگ تمایلی به خروج از ایران نداشت. او با تکیه بر شبکه مخفی افسران، ایدههای بزرگی را در سر میپروراند. در همین ایام است که دکتر بهرامی و دکتر یزدی از هیات رئیسه حزب توده به زندان ميافتند. دست عوامل تیمور بختیار از روزبه کوتاه بود اما سازمان نظامی حزب توده ناگهان از هم پاشید.
در 21 مرداد 1333، پلیس به طور اتفاقی ستوان ابوالحسن عباسی، یکی از همکاران خسرو روزبه، رئیس «دفتر اطلاعات حزب توده» را دستگیر کرد. او سه دفترچه پر از فرمولهای ریاضی با خود داشت. کمی بعد معلوم شد که این یادداشتها حاوی رمزیست که نام همه اعضای سازمان مخفی افسران را در خود دارد. با کشف سازمان افسران حزب توده در حدود 600 تن از نظامیان با درجه ستوانی تا سرهنگی دستگیر و محاکمه شدند. روزبه هم دستگیر میشود اما با زیرکی و با یک هویت جعلی فرار میکند.
27 تن از افسران اعدام شدند. 42 نفر دیگر که حکم اعدام گرفته بودند یک درجه تخفیف گرفتند و به همراه 92 تن دیگر به حبس ابد محکوم شدند. 119نفر به 15 سال حبس با کار اجباری، 79 نفر به 10 سال زندان مجرد و 89 نفر به حبسهای یک و نیم تا 10 سال محکوم شدند. روزبه اما به زندگی مخفی خود تا سال 1336 ادامه میدهد تا این که در تابستان 1336 در نتیجه خیانت یکی از اطرافیانش - علی متقی - به دنبال یک درگیری مسلحانه در حوالی خیابان سیروس تهران در حالی که مجروح شده بود، دستگیر شد.
متقی بعدها فاش کرد که خسرو روزبه را در مقابل نجات جان خود، لو داده است.خسرو روزبه درتاریخ 21 اردیبهشت 1337 تیرباران شد. این پایان قطعی فعالیت پر فراز و نشیب حزب توده در یک مقطع تاریخی در ایران بود. از 1322 تا 1337. با بهبود روابط اقتصادی ایران و شوروی، حزب توده به یک حزب درجه دوم در سپهر سیاسی ایران بدل شد.
روزبه سالها بت طرفداران حزب توده باقی ماند. حداقل تا قبل از این که نقش شرورانهاش در ترور محمد مسعود و حسام لنکرانی مشخص شود. هوشنگ ابتهاج درباره روزبه سروده بود:
گل سرخ نو میکند یاد دوست /که رنگ گل سرخ از خون اوست
بهارا، گل تازه را یاد ده / ز سرو کهن خسرو روزبه
مرحوم باستانی پاریزی با شگفتی نقل میکند که: «درست چهل سال لازم بود تا بگذرد و من دکتر فریدون کشاورز، عضو قدیم کمیته مرکزی حزب توده ایران را شبی در سوئیس ملاقات کنم و او بگوید: شب در کمیته حزب تصمیم گرفته شد که یکی از مخالفین معروف شاه را بکشیم و گناه را به گردن دربار بیندازیم و قرار شد خسرو روزبه به همراه یک تیم، محمد مسعود را به قتل برساند.
احمد شاملو شعر «خطابه تدفین» را در اردیبهشت 1354 به قهرمان حزب توده یعنی خسرو روزبه تقدیم میکند و بعدها با اظهار تأسف به اینکه بسیار دیر به اقاریر و جنایات خسرو روزبه دست یافته است مناسبت شعر خطابه تدفین را پس میگیرد.