داستان بختیار و ایل بختیاری در حکومت پهلویها

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | بزرگان ایل بختیاری در دو دوره حکومت پهلویها تاثیرات چشمگیری بر فضای سیاسی کشور داشتند. یک نمونه مهمش سردار اسعد بختیاری بود و دیگری ثریا اسفندیاری بختیاری. اما از اواسط دهه۲۰ یک بختیاری جاهطلب و کاریزماتیک هم سروکلهاش در پهنه سیاست ایران پیدا شد.تیمور بختیار که پدرش از بزرگان و سیاستمداران مشهور بختیاری بود و پسر عموی ثریا و همینطور پسرعموی شاپور بختیار محسوب میشد.
اتفاقا او و شاپور همزمان برای تحصیل از سوی خانوادههای ثروتمندشان ابتدا به بیروت و سپس به فرانسه اعزام شدند. تیمور در رشته نظام و در دانشکده سن سیر تحصیل کرد و سپس به ایران بازگشت. درخشش او در فرماندهی یک هنگ در حمله به فدائیان دموکرات در غائله پیشهوری موجب جلب توجه نهادهای نظامی و همینطور مطبوعات به او شد.
او مردی بلند قد و خوش چهره و با اعتماد به نفس بود و خود را برای هر مسئولیتی شایسته میدید.او سپس در سرکوب دموکراتهای زنجان و بعد در دفع شورش یکی از خانهای بختیاری در اصفهان کارنامه خودش را قویتر کرد. شورش خان بختیاری در دوره دولت مصدق رخ داده بود. در این میان ازدواج ثریا با محمدرضا موجب شد تا او به عنوان قوم وخویش عروس راهی مهمانیهای دربار شود.
تیمور در کودتای ۲۸ مرداد در حالی که فرمانده تیپ زرهی کرمانشاه بود به حمایت از زاهدی به سمت تهران حرکت کرد اما وقتی رسید که دیگر به کمکش نیاز نبود. در هرج و مرج بعد از کودتا؛ زاهدی، بختیار را به عنوان فرماندار نظامی تهران منصوب کرد و این همان لحظهای بود که تیمور بختیار در انتظارش بود. او طی دو سال دکتر فاطمی را دستگیر و مقدمات اعدامش را فراهم کرد، شبکه افسران حزب توده را با دستگیری سروان عباسی کشف کرد و ترتیب اعدام دهها نفر از آنها را داد.
او سپس به سراغ فدائیان اسلام رفت و چهار نفر از سران آنها از جمله نواب صفوی را اعدام کرد. در این دوران او مسئول ضد اطلاعات ارتش هم هست و در اوج قدرت قرار دارد.روایت است که پادگان مرکز ۲ زرهی را به یک شکنجهگاه تمام و کمال تبدیل کرد و به جان زنان و دختران ایرانی خرس انداخت و حتی از اذیت و آزار پیرمرد محترمی چون آیتالله کاشانی نیز فروگذار نکرد.
در همین سالها بود که تیمور بختیار، عبدالحسین واحدی از اعضای ارشد جمعیت فدائیان اسلام را که در بازداشت به سر میبرد، پس از مشاجرهای در جلسه بازجویی، به ضرب پنج گلوله به قتل رساند.
در سال ۱۳۳۵ ایده تشکیل ساواک از سوی دولت آیزنهاور به شاه دیکته میشود و تیمور بختیار به ریاست ساواک میرسد و از همان ابتدا شکنجه را به ابزار قلع و قمع مخالفان بدل کرد.
در این میان طلاق شاه از ثریا اولین ضربه را به نفوذ بختیار در دربار وارد ساخت. دومین اتفاق غلبه کندی دموکرات بر نیکسون جمهوریخواه بود. شاه ۵میلیون دلار به کارزار انتخاباتی نیکسون کمک کرده بود و حالا با حضور کندی موقعیت خود را در خطر میدید.کندی علنا از سیستم حکومت پهلوی انتقاد کرده بود. شاه پس هیاتی را به واشنگتن فرستاد که تیمور بختیار رئیس آن بود.
هرچه هست در بخشی از مذاکره کندی با بختیار این دو نفر به زبان فرانسه شروع به گفتوگو میکنند.شایعاتی هست که بختیارخودش را به عنوان یک آلترناتیو تغییر به کندی معرفی کرده بود. هرچه هست در بازگشت هیات به ایران و اعلام پیام حسن نیت آمریکاییها، شاه تصمیم گرفت تیمور بختیار را کنترل کند.
تیمور بختیار آن دوران آنقدر چهره مطرحی بود که مثلا پوران خواننده، ترانهای دختر صحرا نیلوفر را به مناسبت تولد دختر تیمور خوانده بود! در این میان علی امینی نخستوزیر وقت، هم که در نزدیکی به آمریکاییها خودش را مستحقتر از همه میدانست تیمور بختیار را به عنوان دشمن شماره یک خود تشخیص داد.
تیمور با اصرار امینی از ریاست ساواک برکنار میشود و به دفتر شخصیاش در منطقه فیشرآباد پناه میبرد و آنجا کارهای اقتصادی میکند. در دوران حکومت بر ساواک ثروت هنگفتی را اندوخته بود. سپس به دستور دربار و برخلاف میلش به اروپا فرستاده میشود و اقامتگاهش در سوئیس به پاتوق مخالفان امینی بدل میشود.
از اردشیر زاهدی تا اشرف پهلوی. او منتظر بود که زیرپای علی امینی به عنوان دشمن شماره یکش خالی شود و خود را به عنوان اصلیترین و تنها گزینه نخستوزیری میدید. امینی برکنار شد اما اسدالله علم نخستوزیر شد! تیمور بختیار باور نمیکرد که ستاره بختش اینگونه افول کرده باشد. وقتی گذرنامه سیاسیاش هم باطل شد دیگر تصمیم به انتقام گرفت و تلاش کرد با مخالفان ایران در اروپا ارتباط برقرار کند. از مذهبیون تا تودهایها و ملیگراها.
شایع شد که در سفر شاه به آلمان در سال ۱۹۶۷ تیمور ترتیب قرار گرفتن اتومبیلی بمبگذاری شده را سرراه محمدرضا داده بود که خب این توطئه کشف شد. در این میان به خاطر حمل اسلحه در لبنان ۹ ماه به زندان افتاد. شاه تلاش کرد بختیار را برای محاکمه به کشور بازگرداند اما فرانسویها دولت لبنان را از این ماجرا باز داشتند.
بختیار پس از آزادی به دعوت دولت عراق به این کشور رفت تا آنجا به تهدیدی از سوی عراق برای حکومت پهلوی بدل شود.اما بالاخره تیمور بختیار در توطئهای که پرویز ثابتی پشت آن بود توسط یک سرهنگ تودهای سابق که تیرانداز قابلی هم بود در شکارگاه دیاله عراق ترور شد.نام این سرهنگ فراری نیروی هوایی اگلن ماطاووسیان با نام مستعار فرهنگ بود که در ازای این ماموریت قول پاسپورت معتبر و پول نقد برای اقامت در آمریکا را از ثابتی دریافت کرده بود. تیمور بختیار در اسفند ۱۳۴۹ و در سن ۵۶سالگی کشته شد.