شب هولناک خراسان؛ روایت مسافران از قطارهای یخزده

روزنامه هفت صبح| شاید تصورش هم برای ما سخت باشد. 10ساعت در قطار در یخبندان کوهستانهای خراسان. جایی که دمای بیرون با سنگدلی اطراف 28درجه زیر صفر پرسه میزند و دمای داخل قطار آرام آرام پایینتر میآید. حتی پتو و لباسهای گرم هم نمیتواند وحشت خانوادههای گیر افتاده در کولاک و یخبندان قطار به سمت مشهد را توصیف کند.
یخبندان کمسابقه روزهای گذشته که شهرهای زیادی را در شمال شرقی، غربی و مرکزی کشور درگیر کرده، فقط 2900 مسافر را در مسیر مشهد گرفتار یخبندان و خرابی قطار کرد. مثل قم-مشهد که 10 ساعت در فریمان ماند و مسافرها در قطار حبس شدند. روایتهای زیر از مسافرانی است که قطار یا خودرویشان در راه ماند و به سختی از آن شرایط نجات پیدا کردند. این روایتها ترسناک هستند و خب طبیعی است که لحنشان بهشدت انتقادی باشد و این مسئله نباید ما را از زحمات تکنیسینها، رانندهها و مهندسان و کارگران این قطارها که در چنین شرایط سختی با هیولای سرماو یخ میجنگیدند غافل کند.
40 کیلومتری مشهد
یکی از مسافران قطار قم- مشهد که استاد حوزه علمیه قم است و با جمعی از طلبههای حوزه علمیه برای اردویی دو روزه به مشهد سفر کرده بودند، تعریف میکند که بعد از توقف قطار، برق و بخاری هم قطع شد:
«روز چهارشنبه ساعت 11 و نیم سوار قطار شدیم و قرار بود ساعت یک بامداد به مشهد برسیم اما از ساعت یک بامداد شب گذشته، قطار در 40کیلومتری مشهد به دلیل نقص فنی متوقف شده است. برق و بخاری قطار هر دو قطع است و با توجه به سرمای هوا، مسافران شرایط بسیار سختی را میگذرانند. در این قطار حداقل 400 مسافر حضور دارد که در میان مسافران نوزاد، کودک و افراد سالمند هم هستند اما در ابتدا هیچکس پاسخگوی مسافران نبود.
حتی به مسافران آب، چای یا نانی در این ساعات داده نشد. ما با توجه به اینکه به اردو میرفتیم مواد غذایی که برای اردو تهیه کرده بودیم را بین مردم توزیع کردیم. پس از این اقدام ما تازه خدمه قطار کیک و آبمیوه بین مردم توزیع کردند. مسافران این قطار زائران امام رضا(ع) هستند و انتظار میرفت در این هوای سرد و یخبندان، توجه و رسیدگی بیشتری به آنان میشد. حداقل انتظار میرفت رئیس قطار با مسافران صحبت میکرد و به آنان دلداری میداد.
به دلیل سرمای هوا و امنیت مسافران، درهای قطار بسته بود و مسافران هیچ اطلاعی از روند کار و حتی مشکل قطار نداشتند. یک بار میگفتند سوزن قطار یخ زده، یک بار میگفتند موتور دچار مشکل شده. هیچ جواب درستی به مسافران داده نمیشد. انتظار میرفت مسئولان ستاد بحران حداقل وسیله نقلیهای مانند اتوبوس، ون یا حتی بالگرد برای کمک به مردم بیاورند یا قطار دیگری را جایگزین کنند. انتظار میرفت مسئولان قطار به مسافران پاسخ بدهند و حداقل با برگرداندن نیمی از هزینه بلیت یا وعده غذا و امکاناتی در مشهد به مردم دلگرمی بدهند و این شرایط سخت را برایشان راحتتر کنند.»
از سرما بدندرد گرفتیم
زینب یکی از مسافران قطار چهارستاره «ارگ» مشهد- کرج بود و ساعت 10 شب حرکت کرده بود اما ساعت یک شب با صدها مسافر متوقف شد:«هوا بهشدت سرد و سوزان بود. کسانیکه تجربه قطار سوار شدن در زمستان را داشته باشند، میدانند در هوای سرد، سکوهای قطار چه شرایطی دارند. هوا منفی ۱۶ درجه و ساعت 10 شب بود. چند نفر از مسافران مشخص بود که اهل مشهد نیستند و لباس مناسب چنین شبی نداشتند هم آنجا بودند.
وقتی وارد کوپه شدیم، برخلاف تجربه چندین و چند ساله، دمای کوپه با بیرون فرقی نداشت و مشخص بود که قطار تازه روشن شده. از مسئول واگن پرسیدیم و گفت این قطار ۱۷ ساعت روشن نبوده. عجیب اینکه چرا مثلا دو ساعت زودتر آن را روشن نکردند. قطار ساعت 10 راه افتاد و تا ساعت یک نیمه شب با فنی که باد سرد میزد، ساختیم!
ما همچنان با لباسهای گرم نشسته بودیم و منتظر بودیم که هوا کمی گرم شود که بتوانیم بخوابیم. سرویس بهداشتی در این سه ساعت آب نداشت و مردم با بطریهای آب معدنی در صف دستشویی بودند. ساعت یک شب، قطار در ایستگاه فردوس ایستاد. فن خاموش شد و تبدیل شد به قطار ارواح!
هر چی صبر کردیم خبری نشد. هوا هرلحظه سردتر میشد و کمکم افرادی که بچه کوچک داشتند، بیمار بودند یا افراد پیر همراهشان بود، از کوپه زدند بیرون. دما را نگاه کردم و دیدم زده منفی ۱۹ اما حس منفی ۲۲ داشت. هیچکس پاسخگو نبود. البته که از وضع فن و دستشویی و یخ بستن درون قطار مشخص بود که مسئولان مربوطه با قطار خراب سمت کرج حرکت کردند. خلاصه جوابی که به ما دادند این بود که لوکوموتیو خراب است و زنگ زدند که از مشهد دیزل بفرستند و یک ساعت و نیم هم طول میکشد.
در نهایت ساعت سه صبح، بعد از دو ساعت خاموشی و سرمای استخوانسوز، از ایستگاه فردوس حرکت کرد و بعد از دو دقیقه حرکت، وسط بیابان دوباره متوقف شد و دوباره همه چیز تاریک و سرد شد. مسئولان هیچ کجا در را باز نمیکردند و مردمی که درخواست پیاده شدن داشتند و میخواستند خودشان را به مشهد برگردانند، با بیمحلی روبهرو میشدند.
آنجا از خانمی که ۹ میلیون داده بود در یک دوره شرکت کند و به دورهاش نمیرسید، بود تا خانم سرطانیای که داشت برای شیمیدرمانی به تهران میآمد. مادری که بچه شش ماههاش را با هر چی میپوشاند، گرم نمیشد را هم دیدیم که صدایشان به هیچ کجا نرسید. در نهایت با اینکه همه مسافران شاکی بودند و در آن سرمای بیابانی در ایستگاه بیرون قطار اعتراض میکردند، قطار ساعت هفت صبح اعلام حرکت کرد و به سمت کرج راه افتاد.
هیچکس از افرادی که اطراف من بودن ندیدند که دیزلی بیاد و به قطار وصل شود، این وسط فقط کارمندان قطار بودند که با دستای سرخ و صورتی شلاق خورده از سرما، مشخص بود در حال تعمیر قطار هستند. قطار ساعت ۱۰ شب مشهد-کرج، هنوز در راه بود و به گرمسار هم نرسیده بود. صدای ما هم به هیچ جا نرسید. دیشب به جایی رسیدیم که دیگر حتی با دو تا پتو و لباسهای تنمان هم گرم نمیشدیم و از بیخوابی و تحمل سرما و بدن درد، دیگر گرمای کوپهها به دردمان نمیخورد.»
به هلالاحمر زنگ زدیم، نیامد
یکی از مسافران قطار تهران- مشهد هم ساعت 14:50 دقیقه حرکت کرده بود، تعریف میکند که ساعت یک بامداد در ایستگاه تربت حیدریه قطار متوقف شد:
«قطار از ساعت حدود یک بامداد در ایستگاه تربت حیدریه واقع در بینالود به دلیل فنی از حرکت ایستاد. دمای هوای بیرون منفی 21 درجه سانتیگراد بود و مسافرین داخل قطار گرفتار شدند. دمای هوای قطار به مرور کاهش مییابد و به مسافران پتو دادند، اما جوابگوی سرمای قطار نبود. تا ساعت هفت و نیم صبح در قطار یخزده لرزیدیم و با 112 چندین بار برای کمک تماس گرفتیم، اما گویا خواب را به نجات ترجیح دادند و جوابی نیامد.
دمای داخل قطار منفی 19 است، چون قطار ما متوقف شده، قطارها پشت سر هم متوقف شدهاند و این سرگردانی هزاران نفر را به همراه دارد. واقعا کسی هست که به فریاد ماندگان در برف و سرما برسد؟ مسافر دیگری هم نوشته است که: «وسط راه قطار تو دمای منفی 22 درجه یخ زده، بعد ۱۲ ساعت هیچی هنوز معلوم نیست. نه راه پیش داریم نه راه پس. مسافران از ترس و خستگی و سرما و بلاتکلیفی تو شوک و وحشت هستند…»