دست‌هایی که حرف می‌زنند

تا حالا به زبان مشترکی که در یک کشور یا شهر بین ساکنان اونجاست فکر کردید؟ اگه این زبان، در سطح یه جامعه بزرگ باشه اما به رسمیت شناخته نشه، چه اتفاقی می‌افته؟ این همون چالشیه که میلیون‌ها شهروند ناشنوا باهاش روبه‌رو هستن و برای دسترسی به آموزش، درمان، عدالت و مشارکت اجتماعی، با چالش مواجه شدن. حدوداً یک دهه پیش، ایران به کنوانسیون بین‌المللی حقوق افراد دارای معلولیت پیوست، اما هنوز، زبان اشاره ایرانی در قوانین کشور به‌عنوان زبان رسمی جامعه ناشنوایان، به رسمیت شناخته نشده، اما نباید ناامید بود؛ گویا تلاش فعالان و نهادهای دولتی، مسیر تصویب لایحه زبان اشاره رو هموار کرده. آیا «زبان اشاره ایرانی» در آستانه به‌ رسمیت شناخته شدنه؟ به این موضوع در گزارش «دست‌هایی که حرف می‌زنند» پرداخته شده که می‌تونید در صفحه اول امروز روزنامه هفت صبح بخونید. 

 

تجاوزهای سریالی راننده پرشیا در اتوبان نواب 

اواسط سال 97 بود که شکایت‌های سریالی از یک متجاوز، روی میز کارآگاهان پلیس آگاهی قرار می‌گرفت؛ نقطه اشتراک این شکایت‌ها هم یه پرشیای مشکی بود و راننده‌ای که مسافران خودش رو به یه نقطه مشخص از شهر می‌برد. این راننده، توی خیابون‌های شلوغ، به‌ بهانه اینکه تاکسی پیدا نمی‌شه و می‌تونه مسافران رو تا یه مسیر مشخصی برسونه، اون‌ها رو سوار می‌کرده. بعد از اینکه مسافران به انسان‌دوستی این راننده اطمینان پیدا می‌کردن، درهای ماشین رو قفل می‌کرده و تغییر مسیر می‌داده. بعد هم با فحاشی و تهدید، به نیت شوم خودش می‌رسیده و مسافران رو در خارج شهر رها می‌کرده. بعد از پیگیری کارآگاهان، این راننده دستگیر شد. حالا این مرد، خودش رو یه مسافرکش ساده معرفی می‌کنه و جرم رو گردن نمی‌گیره، اما بررسی‌های پزشکی قانونی و آثار به‌جامونده بر لباس یکی از شاکیان، پرونده رو به مسیر جدی‌تری کشونده. فاطمه‌ شیخ‌علیزاده، در گزارش «تجاوزهای سریالی راننده پرشیا در اتوبان نواب» به‌ جزئیات این جنایت هولناک پرداخته که می‌تونید در صفحه رویداد امروز روزنامه هفت صبح بخونید. 


ابرتورم 3هزار درصدی

این روزها، ادبیات اقتصادی با واژگان دلهره‌آوری مثل ابرتورم 3هزاردرصدی گره خوردن. ظاهراً به‌تازگی صحبت‌هایی درباره احتمال شکل‌گیری ابرتورم در ایران مطرح شده، در مقابل کارشناسان اقتصادی این ادعا رو فاقد مبنای تحلیلی می‌دونن و می‌گن اعداد و ارقامی که مرکز آمار ایران از نرخ عمومی و ماهانه اعلام می‌کنه، فاصله زیادی با تعاریف مرسوم ابرتورم داره. ظاهراً روند بدون توقف نرخ تورم، باعث شده که حرف ابرتورم وسط بیاد. حالا واقعاً باید تورم 3هزاردرصدی رو جدی بگیریم؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال، بهتره که گزارش مونا موسوی، با عنوان «ابرتورم 3هزار درصدی» رو در سایت و کانال هفت صبح بخونید. در این گزارش به‌طور کامل از روند جهشی تورم در اقتصاد ایران گفته شده.

 

مدیریت پارک‌های جنگلی با نگاه درآمدزایی

بعد از اجرای سیاست‌های برنامه هفتم توسعه و کوچک‌سازی دولت، قراره دفتر جنگل‌کاری و پارک‌های جنگلی سازمان منابع طبیعی با دفتر بهره‌برداری ادغام بشن؛ اما تجربه نشون داده مدل پارک‌های جنگلی واگذارشده به شهرداری‌ها، نتونسته اهداف حفاظت رو محقق کنه. از طرفی نگاه شهرداری‌ها به پارک‌ها، درآمدزاست و همه مسائل رو با دید محاسبه مستقیم ریالی و درآمد می‌بینن؛ برای همین، نتیجه ادغام، این می‌شه که وظایف حفاظتی و نگهداری به درستی انجام نمی‌شه. بنابراین، ادغام دفتر پارک‌های جنگلی منابع طبیعی با دفتر بهره‌برداری، بیش‌ازپیش جنگل‌ها رو در تنگا قرار می‌ده؛ موضوعی که لیلا مرگن در گزارش «مدیریت پارک‌های جنگلی با نگاه درآمدزایی» به اون پرداخته. این گزارش در سایت و کانال هفت صبح قابل‌دسترسیه.

 

آقای فرزین، بازارها نمی‌خوابند

آقای رئیس کل بانک مرکزی، به‌تازگی از لزوم تعیین ساعت کاری برای بازار طلا گفته و نظرش اینه که بازار طلا نباید 24ساعته فعال باشه و باید مثل بورس، زمان فعالیت مشخصی داشته باشه. شاید این حرف در نگاه اول منطقی، و حتی نظم‌طلبانه باشه اما دوباره بحث قدیمی «کنترل با بستن» رو زنده کرده؛ از طرفی وقتی دقیق‌تر تجربه بازارهای مالی دنیا رو بررسی می‌کنیم، دچار تردید می‌شیم که آیا این رویکرد درسته؟ تحلیل‌ها نشون می‌دن که محدودکردن زمان معامله شاید ساده‌ترین راه باشه، اما لزوماً هوشمندانه‌ترین نیست. مهدی خاکی‌فیروز، در گزارش «آقای فرزین، بازارها نمی‌خوابند» نقدی بر تحلیل رئیس بانک مرکزی از ساعت کار بازارهای مالی و طلا داشته که می‌تونید در سایت و کانال هفت صبح بخونید.