نمایش قدرت در پرخاشگری | تصویر زنان عصبی و تندخو در سریالها از واقعیت جامعه دور است

تصویر نادرست از چهره زنان در سریالهای نمایش خانگی را با سحر عصرآزاد، منتقد سینما و ارسلان امیری نویسنده و کارگردان به بحث گذاشتیم
هفت صبح، نژلا پیکانیان | در چند دهه گذشته، جامعه ایران چهره زنان را همواره همراه مردان دیده است. گزافه نیست اگر بگوییم در بیشتر سطوح و وجوه مختلف جامعه، زنان حضوری پررنگ و موثری ایفا میکنند. نقش و مسئولیت اجتماعی که بسیاری از زنان در کنار سایر نقشهایی، مثل همسری و مادری به درستی ایفا میکنند. به فراخور تغییراتی که زنان در دهههای اخیر در فضای اجتماعی ایران داشته و دارند، تغییر نگاه فیلمسازان و نویسندگان به شخصیت و جایگاه زن در آثارشان نیز به وضوح دیده میشود.
حضور زنان در شغلهای مختلف، مشارکت در تصمیمگیریهای مهم، پویایی و فعالیت در بیرون از خانه و خارج شدن از چهره زن صرفا خانهدار و بچهدار، حالا در سریالها هم عیان شده است. واقعیت شکل گرفته و عینی از چهره زنانه در بطن جامعه، تصویر دیگری از نیم جمعیت ایران در آثار سازندگان ساخته است. این نمایش آینهگونه اما تمام واقعیت نیست.
در جامعه ایران در طول تمام این سالها زنان تلاشی مضاعف برای تثبیت خود در جایگاهی که استحقاقش را دارند، انجام دادهاند؛ به دلایل بسیار و مختلفی که فرصت بیانش در این گزارش ممکن نیست. زنان حالا دیگر میتوانند بدون اینکه زیر سایه و سیطره مردان باشند، گلیمشان را از آب بیرون بکشند. چنان است که مفهوم یک زن قوی، مستقل و قدرتمند دیگر چندان دور از ذهن و خیالی به نظر نمیرسد. همه ما در اطرافمان زنانی با این ویژگیها میشناسیم. زنانی که اتفاقا موفق هم هستند را میبینیم. زنانی که زنانگیشان را حفظ کردند، به خانواده و چارچوبش پایبندند و علاوه بر یک زن موفق در اجتماع، همسر و مادری ایدهآل هم هستند.
واقعیت تحریف شده
واقعیت چهره زنانه در جامعه امروز ایران در سریالهایی که چند سال اخیر در پلتفرمها میبینیم، اگر نگوییم تحریف شده لااقل باید بپذیریم که به درستی نمایش داده نمیشود. شخصیتپردازی اغراقآمیز از چهره زنانی که قرار است در قصه سریال مستقل، قدرتمند و تأثیرگذار باشند تماما به دور از واقعیتی است که یک زن سالم در جامعه دارد. رفتارهای هیستریک و گاهی بدون منطق شخصیتهای زن سریالها تا جایی پیش رفته که انگار زنی که با داد و فریاد، شاخ و شونه کشیدن و عصبانیت با همسر و اطرافیانش برخورد نکند، زنی تو سری خور است که به درد لای جرز میخورد!
پرخاشگری جنسیتی نیست اما...
«زخم کاری» با شخصیت سمیرا از همان فصل اول، یک تنه تصویری اشتباه از زن قدرتمند را به مخاطب ارائه داد. سمیرا زنی عصبی، پرخاشگر، کنترلگر و بیرحم بود که هیچ کدام از اطرافیانش از همسر و فرزندانش گرفته تا بقیه از رفتارهای تند او در امان نبودند. در سریال «غربت» کاراکترها با خوی مردانه و حتی استایل و پوششی شبیه مردان از رفتارهای زنانه دور بودند و قلدری را چاشنی نمایش قدرتشان کردند. «جنگل آسفالت» هم از آن دسته سریالهایی بود که شخصیت زن قصه، با بازی فرشته حسینی بیشتر رفتارهای مردانه و خشن از خودش داشت تا لطافت زنانه. اگر کمی عقبتر برگردیم، ساره بیات در سریال «عاشقانه» هم مصداق زن امروزی بود که با رفتارهای هیستریکش مخاطب را شوکه میکرد.
بحث بر سر رفتارهای پرخاشگرانه، علل و چرایی آن، موضوعی فراجنسیتی است که نیاز به بررسیهای روانشناسانه و تحلیلهای جامعهشناسی دارد. اینکه بیتوجه به هرکدام از این موارد، تصویری نادرست از زنان در سریالهای نمایش خانگی ارائه میشود را با سحر عصرآزاد، منتقد سینما و ارسلان امیری نویسنده و کارگردان به بحث گذاشتیم.
چهره افراطی دنیای مدرن در مواجهه با چهره کلیشهای سنتی شکست خورد
سحر عصرآزاد، منتقد شناخته شده سینما درباره نوع نگاه و شخصیتپردازیای که از زنان در سریالها میبینیم میگوید: «نمونههای نزدیک به واقعیت از ارائه تصویری درست از زن، در دهههای مختلف بسیار محدود و انگشتشمار بودهاند.
این تصاویر به ظاهر درست نیز عمدتا ساخته فیلمسازانی (چه مرد و چه زن) است که متأسفانه امروز دیگر فعالیتی ندارند و سالهاست اثری تولید نکردهاند. این فقدان بهوضوح نشاندهنده نبود نگاهی واقعگرایانه به شخصیت زن در بستر درام است. گرچه به نظر میرسد پلتفرمها در اصل میبایست حد فاصلی بین تلویزیون با فضای بسته و سینما با فضای بازترش باشند و به نوعی نقطه تعادل بین این دو محسوب شوند، اما در این زمینه قصوری صورت گرفته است.»
تحول کاریکاتورگونه زنان امروز
او ادامه میدهد: «با نگاهی واقعبینانه به سریالهای شبکه نمایش خانگی که فرصتی جدید برای پرداختن به مخاطب خاصتر و در عین حال واقعگرایانهتر بود، امید میرفت که تصویر زن در جامعه بسته ما با محدودیت کمتر و نگاه تازهتری مورد پرداخت قرار بگیرد و به واقعنمایی نزدیکی بیشتری داشته باشد. هرچند در عمل، چنین نشد و ما با موجی از تولیدات افراطی در نمایش خانگی مواجه شدیم که سیر تحول شخصیت زن در آنها، فاصله زیادی با واقعیت جامعه و حتی نزدیکانمان دارد.
یکی از کلیشهترین و پرتکرارترین تصاویر، زنی است که برای فاصله گرفتن از قالب سنتی (زنِ مادرِ همسرِ دلسوز و فداکار)، به شکلی افراطی به شخصیتی با ویژگیهای مردانه، هم در ظاهر و پوشش و هم در رفتار، تبدیل میشود. نمونه اغراقشده این رویکرد را میتوان در سریال «غربت» مشاهده کرد که در آن فضاهای مردانهای که پیشتر برای نمایش معضلاتی مانند فقر و خلاف استفاده میشد، اینبار با شخصیتهای زن ارائه شدهاند که نتیجهاش خلق کاراکتری کاریکاتوری بوده است.»
هیولایی که از واقعیت جامعه دور است
عصرآزاد در بخش دیگری از صحبتهایش با تأکید بر اینکه یک زن مستقل که در اجتماع فعالیت میکند، میتواند مادر هم باشد توضیح میدهد: «رویکرد دیگری که تلاش کرده تا حدی این الگو را تغییر دهد اما در باطن، همان ساختار را تکرار میکند، شخصیت زن مستقل و خودباور را به موجودی بیعاطفه و فاقد مهر مادری تبدیل کرده است. نمونه این مورد را میتوان در کاراکتر سمیرا در سریال «زخم کاری» مشاهده کرد که در سیر نزولی شخصیتی، آنقدر از نمونههای انسانیِ واقعی فاصله گرفته که دیگر نه به عنوان یک زن، که حتی به عنوان یک انسان هم قابل پذیرش نیست.
این تصویر اغراقشده و نمایشی از زن قوی که گویی باید با خشونت و دوری از اصول اخلاقی، انتقام تمامی ستمهای تاریخی را بگیرد، بیشتر به هیولایی شبیه است که نه تنها با واقعیت جامعه ما تناسبی ندارد که حتی در قالب درام هم پذیرفتنی نیست. در حالی که آثار قدیمیتر مانند فیلمهای رخشان بنیاعتماد یا بهرام بیضایی، یا حتی نمونههایی از سینمای پیش از انقلاب، مانند فیلم «بیتا» توانسته بودند با حفظ پیچیدگیهای زنانه و انسانی، تصویری ماندگار و پیشرو از زن ارائه دهند.»
درک نادرست، اشتباه تاریخی از زن تاریخ
این منتقد همچنین با اشاره به اغراقآمیز بودن شخصیتپردازی برخی از زنان در سریالها میگوید: «متاسفانه در سریالهای امروزی، شخصیتپردازی زنان آنقدر اغراقآمیز و دور از واقعیت است که مخاطب نمیتواند ارتباطی با آن برقرار کند. تنها نمونههای متعادل را میتوان در آثاری مانند «در انتهای شب» یا برخی فیلمهای سینمایی جستوجو کرد که نگاهی لطیفتر و چندبعدی به شخصیت زن داشتهاند.
درواقع ما امروز با موجی از تولیدات نمایش خانگی مواجهیم که در آنها زنان به کلیشههایی تکبعدی تبدیل شدهاند. نمونه بارز این مسئله را میتوان در سریالهای پرکاراکتری مانند «جنگل آسفالت» مشاهده کرد که اگرچه از نظر تعداد شخصیتهای زن غنی هستند اما همه آنها در نهایت به تصاویری نمایشی و فاقد عمق تبدیل شدهاند. این مسئله نه تنها به درک نادرست از زن ایرانی دامن میزند که در آینده نیز ممکن است به عنوان سند تاریخی نادرستی از این دوره مورد استناد قرار گیرد.»
دوگانگی خطرناک؛ کلیشه سنتی، افراط مدرن
او در بخش پایانی صحبتهایش بیان میکند: «تصویر زن در رسانههای دیداری ایران در دام دوگانگی خطرناکی گرفتار شده است. از یک سو کلیشههای سنتی و از سوی دیگر الگوهای افراطی مدرن که هر دو به یک اندازه از واقعیتهای اجتماعی فاصله دارند. این شکاف میان بازنمایی و واقعیت، نه تنها به شناخت نادرست از هویت زن معاصر منجر میشود بلکه در درازمدت میتواند بر نحوه نگرش جامعه به زنان تأثیرات منفی بگذارد. امیدوارم فیلمسازان و نویسندگان آینده با نگاهی عمیقتر و واقعبینانهتر به بازتعریف شخصیت زن در آثار نمایشی بپردازند.»
آنچه میبینیم بازتابی واقعی از زنان در جامعه نیست
سریال «در انتهای شب» یکی از معدود آثار نمایش خانگی بود که تصویر واقعگرایانهای از زن ارائه میدهد. در حالی که بسیاری از سریالها به بازنمایی کلیشهای زن مستقل با نمایش شخصیتهای به شدت وابسته یا پرخاشگر و عصبی پرداختهاند، این سریال تلاش کرد تا تصویری متعادلتر و انسانیتر از زن را به نمایش بگذارد. درباره چهره درست زن در این سریال با ارسلان امیری، نویسنده، گفتوگو صورت دادیم که در ادامه میخوانید:
نقش کلیدی زن در خلق جذابیت درام
ارسلان امیری نویسنده سریال «در انتهای شب» با اشاره به اینکه بازنمایی زن مستقل در درام، در هر قالبی، فیلم، سریال و تئاتر، موضوعی پیچیده و وابسته به واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی است؛ میگوید: «در بسیاری از موارد، حضور یک شخصیت زن مستقل در روایت دراماتیک نه تنها برای پیشبرد داستان بلکه برای تقویت ایده مرکزی اثر ضروری است.
این شخصیت میتواند نقش کلیدی در ایجاد جذابیت، تعلیق و ستیزهای داستانی ایفا کند. با این حال، آنچه در درام به عنوان «زن مستقل» معرفی میشود، لزوما بازتابی جامع و دقیق از زنان مستقل در دنیای واقعی نیست. بلکه، این شخصیت اغلب براساس نیازهای داستان و نگاه نویسنده، کارگردان و سایر عوامل سازنده اثر شکل میگیرد. از اینرو، ممکن است تعریفی انتخاب شود که بیشترین هماهنگی را با مضمون و ساختار درام داشته باشد، حتی اگر کاملا مطابق با واقعیت نباشد».
تأثیر زن مستقل تأثیر از دیدگاه خالق اثر تا واقعیت بیرونی
امیری با بیان اینکه بهترین نمونههای درام تنها میتوانند جنبههایی از شخصیت یک زن مستقل را در محدوده زمانی و ساختاری خود ارائه دهند؛ ادامه میدهد:«این نمایش ممکن است ویژگیهای رفتاری و شخصیتی خاصی را برجسته کند، اما همواره تحت تأثیر دیدگاههای خالق اثر قرار دارد.
بنابراین تصویر ارائه شده از زن مستقل در یک اثر دراماتیک بیش از آنکه تعریف کلی و نهایی از استقلال زن در واقعیت باشد، برداشتی گزینشی و هدفمند در جهت پیشبرد روایت است». او معتقد است:«اگرچه آنچه در درام دیده میشود نمیتواند بازنمایی کاملی از واقعیت باشد، اما میتوان ردپای عناصر واقعی را در شکلگیری شخصیتها و داستانهای دراماتیک مشاهده کرد. این امر نشاندهنده پیوند ناگسستنی میان هنر و واقعیت، و نقش درام در انعکاس و تحلیل ابعاد مختلف زندگی اجتماعی است».
تعریف زن مستقل در جامعه هم یکسان نیست
این کارگردان سینما مفهوم زن مستقل را از منظر اجتماعی و فرهنگی، دارای تعاریف متعددی میداند که وابسته به شرایط، دیدگاهها و زمینههای تاریخی و جغرافیایی متفاوت میشود. او در تکمیل این حرف اضافه میکند: «زنانی که به شیوه سنتی زندگی کرده و خانهدار بودهاند اگرچه از نظر مالی وابسته به مردان خانواده بودهاند، اما در بسیاری از موارد هدایت و مدیریت امور خانوادگی را به دست داشته و نقش تعیینکنندهای در تصمیمگیریهای کلان ایفا کردهاند.
این زنان به ظاهر در خانه حضور داشتهاند اما درواقع، ستونهای استوار خانواده محسوب میشدهاند. آیا این نوع از زنان را میتوان مستقل دانست؟» امیری بخش دیگری از زنان جامعه را اینطور تصویر میکند: «از سوی دیگر، زنانی وجود دارند که بدون وابستگی مالی یا اجتماعی به مردان زندگی میکنند.
آنان از الگوهای سنتی فاصله گرفتهاند، جسورانه عمل میکنند و در بسیاری از موارد هنجارهای تثبیتشده را به چالش میکشند. این دسته از زنان نیز در تعریف زن مستقل جای میگیرند. بنابراین استقلال زن را نمیتوان به یک الگوی مشخص محدود کرد، بلکه این مفهوم طیفی از ویژگیها و رفتارها را شامل میشود که بسته به شرایط، ممکن است شکلهای متفاوتی داشته باشد.»
زن مستقل زاییده روایت هویت پیدا میکند
او با توضیح دو دیدگاه مختلف درخصوص زن مستقل در جامعه، حضور این تصویر در درام را گونهای دیگر توصیف میکند:«در زمینه درام، انتخاب نوع شخصیت زن مستقل بستگی به نگاه نویسنده، کارگردان و نیازهای داستانی دارد. بسته به ایده مرکزی اثر، ممکن است زن مستقلی که به ارکان سنتی پایبند است، محور داستان باشد یا زنی که تمامی هنجارها را زیر پا میگذارد.
همچنین شخصیتهایی که میان این دو طیف قرار میگیرند، به همان اندازه پتانسیل روایتپردازی دارند». زن مستقل از دیدگاه این کارگردان در خلال داستان شکل میگیرد: «در فرآیند شکلگیری شخصیت درام، زن مستقل به مرور و براساس موقعیتهای نمایشی و کنشهای داستانی، ویژگیهای خود را آشکار میکند و درنهایت به یکی از این دو سر طیف، یا نقطهای میان آنها نزدیک میشود. از اینرو، آنچه در یک اثر دراماتیک از زن مستقل ارائه میشود، نه یک تعریف ثابت، بلکه تصویری پویا و انعطافپذیر است که در دل روایت، معنا و هویت مییابد».
سایه زنان هالیوود در بازنمایی تصویر زن
نویسنده فیلم «اسرافیل»، بازنمایی زن مستقل در آثار سینمایی را دارای تحول تدریجی میداند که به مرور از قالبهای کلیشهای فاصله گرفته است. «یکی از رایجترین کلیشهها، نمایش زن مستقل بهعنوان فردی جسور، پرخاشگر و واجد نیروی مردانه است. این تصویر تا حد زیادی محصول بازنمایی مفرط قدرت مردانه در سینمای هالیوود در طول سالیان گذشته بوده؛ سینمایی که در آن زنان غالبا نقشهای وابسته، ترتیبدهنده و پیرو داشتهاند.»
جنبشهای عدالتخواهی زنانه زن را در سینما بازتاب دادند
او اضافه میکند: «با ظهور جنبشهای عدالتخواهی زنان، جریانهای فمینیستی و تلاش برای رفع تبعیضهای جنسیتی در طی قرن اخیر، بازتاب این تغییرات به تدریج در فیلمها نمایان شده است. با این حال، در مراحل اولیه این تحول بسیاری از آثار سینمایی به نمایش زن مستقل در قالب شخصیتی افراطی و پرخاشگر پرداختند؛ زیرا کسب حقوق برابر مستلزم قدرت بود و قدرت غالبا با جلوههای مردانه همراه بوده است. این تصویر اولیه باعث شد که شخصیت زن مستقل در بسیاری از فیلمها شکلی هیجانی و تندرو به خود بگیرد.»
ماهرخ، نمایی واقعی از یک زن با چالشهای امروز
ماهرخ، کاراکتر اصلی زن در سریال «در انتهای شب» نه در قالب شخصیتی اغراقشده و دور از واقعیت، بلکه در مواجهه با چالشهای روزمره، واکنشهای منطقی و قابل درک نشان میدهد. او با مشکلاتی مواجه میشود که بسیاری از زنان در جامعه با آنها دستوپنجه نرم میکنند؛ اما شیوه برخوردش با این مسائل براساس تعقل، احساسات کنترلشده و تصمیمگیریهای معقول شکل میگیرد. حتی زمانی که از همسرش جدا میشود و به خانه پدر بازمیگردد.
زنی در مقام کارگردان، چهره زنانه را واقعیت بخشید
بدون اغراق این سریال را باید نمونه قابل قبول دانست که به جای استفاده از کلیشههای معمول، شخصیت زن را در بستر زندگی واقعی قرار میدهد و نشان میدهد که استقلال، جسارت و ایستادگی لزوما به معنای بیرحمی یا خشونت نیست.
این سریال نمونهای موفق از نمایش شخصیتی زنانه ارائه میدهد که نه تنها باورپذیر است، بلکه میتواند برای بسیاری از مخاطبان الهامبخش باشد. البته شاید حضور آیدا پناهنده به عنوان کارگردان در این سریال را بتوان علت پرداخت واقعگرایانهتر نسبت به شخصیت زن سریال دانست. با ارسلان امیری یکی از نویسندگان این مجموعه این سوال را مطرح کردیم که آیا تصویری که از زن مستقل و قوی در سریالها ارائه میشود درست است و با واقعیت جامعه انطباق دارد؟
رشد صنعت سینما نخستین دلیل افزایش حضور زن در سینما
نویسنده فیلم «ناهید»، رشد صنعت سینما را زمینهساز افزایش حضور زنان در نقشهای تأثیرگذار میداند. در کنار این حضور گسترده مردانی که به مسائل زنان توجه داشتند، دلیل دیگری است که باعث ظهور طیف گستردهتری از شخصیتهای زن مستقل در آثار سینمایی شد. «امروزه، بازنمایی زن مستقل دیگر محدود به یک قالب خاص نیست بلکه در طرحوارههای شخصیتی مختلف، زنان مستقل با رفتارها، گفتارها و بروز عاطفی متفاوت حضور دارند.
در این میان، برخی زنان مستقل ویژگیهای زنانه، ظریف و سیاستمدارانه دارند و با رویکردی محاسبه شده و استراتژیک به اهداف خود میرسند. در مقابل برخی دیگر بیپروا، جسور و هیجانی عمل میکنند. بنابراین در دو طیف کلیشهای درونگرا و برونگرا، زنان مستقل میتوانند حضور داشته باشند اما با نمودهای رفتاری و عاطفی کاملا متفاوت از کلیشه رایج زن تندرو، پرخاشگر و مردانه.»
عوامل کاراکتر زن مستقل در سینما مثل واقعیت متعدد استاو با نگاهی به طیف گستردهای از شخصیتهای زن در درام و موقعیتهایی که در آن قرار میگیرند، میگوید: «میتوان دریافت که واکنش هر زن به عوامل متعددی بستگی دارد. از جمله خانواده، موقعیت اجتماعی، پیشینه ژنتیکی، نوع تربیت، اعتقادات مذهبی یا خرافی و آرمانهای مدرن. این عوامل موجب شکلگیری تنوعی از زنان مستقل در سینما و درام میشود.»
استقلال محدود به زنان نیست
ارسلان امیری در انتها نمایش کاراکتر مستقل را تنها منوط به شخصیتهای زنانه در درام نمیداند و از اهمیت چهره مستقل مردانه هم میگوید:«به نظر میرسد که مفهوم استقلال دیگر محدود به زنان نیست، بلکه مردان نیز با مسائل مشابهی مواجه هستند.
در جهان امروز، استقلال مردان نیز به مسئلهای مهم تبدیل شده و لازم است در کنار نمایش زن مستقل، مرد مستقل نیز تعریف شود. در عرصه درام تقابل میان مردان مستقل و زنان مستقل، یا مردان وابسته و زنان وابسته، میتواند به خلق شخصیتهایی متنوع و واقعی کمک کند. ازاینرو تعریف زن مستقل را نمیتوان صرفا به جنسیت یا یک الگوی خاص محدود کرد بلکه این مفهوم در بسترهای مختلف، معنا و ابعاد متفاوتی مییابد.»
***