روزهای برزخی نقی و رفقا در پایتخت| آیا فصل هفتم «پایتخت» سرنوشتی بد خواهد داشت؟
با اطلاع از ناکامی دو بِرند «نون خ» و «زیرخاکی» در دوره تحولی تلویزیون، این پرسش مطرح میشود که پایتخت 7 موفق میشود؟
هفت صبح| در میان سریالهای دنبالهدار، فقط چند مورد هستند که میتوان عنوان «بِرند» را برایشان به کار برد: «پایتخت»، «نون خ»، «زیرخاکی» و «لیسانسهها». باکمی اغماض «ستایش» را میتوان وارد این فهرست کرد. همه آثار متعلق به دهه 90 هستند که «ستایش» دیگر قرار نیست ساخته شود و «لیسانسهها» پس از حاشیه ایجاد شده برای سروش صحت در ماجرای توقیف «کتابباز» توسط مدیریت فعلی نیز از حرکت باز ایستاد. «نون خ» و «زیرخاکی» اما در دوران فعلی صدا و سیما (موسوم به تحولی) ادامه یافتند و حالا نوبت به دنباله «پایتخت» رسیده است. سریالی که برای آن نگرانیم؛ چرایی مسئله در گزارش امروز تشریح شده است.
مورد اول| سرنوشت برندها
تلویزیون را میتوان یک کمپانی تولید سریال دانست که سلیقه مدیران آن تاثیری مستقیم در نتیجه نهایی محصولات دارد. حتما مسائلی چون بودجه، فهم و توان سریالساز و ... دارای درجه اهمیت بالایی هستند؛ اما دست آخر این سلیقه و شعور مدیران است که یک اثر را دارای کیفیت یا فاقد کیفیت میکند. از این روست که در تلویزیون شوراهای مختلفی برای تصویب طرح، تصویب فیلمنامه، نظارت بر روند تولید و ... وجود دارد و ناظر کیفی نیز همچنان جزو لاینفک سریالها است.
در این فرآیند اگر مسئولان مختلف، صاحب دیدگاه، دارای اشراف کامل بر اقتضائات درام و نیز برخوردار از نگاه باز باشند، نتیجه هر محصول مورد قبول خاص و عام قرار میگیرد. نزدیک به دو سال از عمر فعالیت مدیران صدا و سیما میگذرد و پس از آزمون و خطا، حالا انتظار میرود دست از سیاستهای قبل بردارند تا بلکه کیفیت سریالها بالا برود.
شکست تولیدات تراز آنها چون «چرخ گردون»، «خداداد»، «فراری» و ... جدیترین نهیب برای بازنگری در سیاستها است و اگر واقعا چنین توانی در مسئولان نیست، نباید در مسند باقی بمانند. از آن سو وضعیت برندها که در ادامه مرور شده، آدرس دیگری است بر عدم توفیق سیستم سریالسازی کنونی. نگرانی برای «پایتخت 7» از این تجربیات نشات میگیرد.
مورد دوم| سرنوشت نون خ
اینکه مدیران جدید، تصمیم گرفتند دنباله سریالهای موفق را بسازند، واجد تحسین است. منتها نتیجه نهایی نشان میدهد، کاش مخاطب را با خاطرات خوش آن سریالها تنها میگذاشتند! فصل چهارم و پنجم «نون خ» به سمت سراشیبی رفتند؛ آن هم درست پس از فصل درخشان سوم. درباره «نون خ 4» گفته میشد اتفاقات اجتماعی سال 1401 تاثیر خود را گذاشته و قابل درک است که در آن فضا، دل و دماغی برای خلق کمدی وجود نداشته باشد.
وضع سریال به قدری وخیم بود که داستان، ناتمام ماند. پس از این شکست، انتظار میرفت «نون خ5» جبران کند. کیفیت آن در قیاس با سری قبل بهتر بود ولی به عنوان یک اثر مستقل، جایی برای دفاع باقی نمیگذارد. واقعیت این است که مفهومی ارزشمند چون بها دادن به قومیتها، وقتی واجد تحسین است که در خدمت درام قرار گیرد. اتفاقا اصرار مدیران برای جانمایی این مسائل، از قاب بیرون زد و «نون خ» را تبدیل به سریالی آشفته کرد.
مورد سوم| سرنوشت زیرخاکی
دو فصل ابتدایی «زیرخاکی» محصول مدیران قبلی صداوسیما است و سری سوم و چهارم آن در این دوره به سرانجام رسید. «زیرخاکی 1» اتفاقی مهم در کمدیسازی است؛ چون از منظری متفاوت انقلاب 57 را محور داستان قرار داد. سری دوم نیز جذاب بود و حرفهایی تازه داشت. افت کیفی «زیرخاکی» همزمان با فصل سوم عیان شد و در سری آخر به اوج رسید. «زیرخاکی 4» تکرار موقعیتها و شخصیتهای قبلی بود و تماشای آن چیزی جز نومیدی به همراه نداشت.
مورد چهارم| سرنوشت پایتخت
اینکه عبدالعلی علی عسگری نتوانست حواشی «پایتخت 6» را مدیریت کند، از نقاط ضعف کارنامه اوست. زمان گذشت و در نهایت تیم حال حاضر صدا و سیما، «پایتخت» را به جریان انداختند. فعلا باید حرکتشان را ستود اما بر اساس آنچه گفته شد، بیم سقوط «پایتخت» میرود و چه بسا همین برند، تبدیل به یکی دیگر از وجوه منفی کارنامه آنها شود.
اشاره شد که تلویزیون طی نزدیک به دو سال اخیر، خروجی موفقی در سریالسازی نداشته و بدتر اینکه برندها شکست خوردهاند و به قول یک رسانه به خاک سیاه نشستهاند! تازه، بعد از ماجراهای فصل ششم، حساسیتها روی «پایتخت» دوچندان است و همین به نگرانیها ضریب میدهد. داریم از سریالی میگوییم که مخاطبانش بیش از «نون خ» و «زیرخاکی» است و حالا در بزنگاه کارنامه ناموفق دوران تحول، شرایطی برزخی دارد.