صدای ما را از ایران میشنوید
گفتگو با سبحان اکرامی، مدیر دوبلاژ بازی «شاهزاده ایرانی» و راوی کتابهای صوتی
روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی| بازی «شاهزاده ایرانی» یا «شاهزاده پارسی» به خاطر عنوان آن همیشه مورد توجه ایرانیها بود. چه آن زمان که من و همنسلانم آن را در نمایشگر یارانههای قدیمی دنبال میکردیم، چه حالا که گیم و گیمر، جزو لاینفک زندگی خیلیها شده. البته «شاهزاده ایرانی» آن روزها کاملاً هم ایرانی نبود؛
موی بور داشت با پوششی سفید که بیشتر غربی بود تا مشرقی. اما فضای بازی، رنگ «هزار و یک شب» داشت درآمیخته به افسون قصههای نظامی. ضمن اینکه اسمش بود «شاهزاده پارسی» و همین ما را، اینسوی دنیا، سر ذوق میآورد. حالا با انتشار تازهترین نسخه این بازی، برای اولین بار زبان فارسی را هم در بیان شخصیتها میشنویم و چقدر زیباست.
بهویژه وقتی نامهایی از چهرههای تاریخ و اساطیر ایران به میان بیاید؛ «سیمرغ»، «آناهیتا»، «داریوش» و... برای همین است که انتشار تازهترین نسخه «شاهزاده ایرانی» برای ما اهمیت دارد. به همین مناسبت هم بود که رفتیم سراغ سبحان اکرامی، مدیر دوبلاژ زبان فارسی این بازی. بهویژه که چند روز قبل گلایهای را هم در قالب یک ویدئوی اینستاگرامی منتشر کرد مبنی بر اینکه
چرا خبرنگاران فرهنگی داخل ایران خیلی به این خبر نپرداختند. ما هم البته نکاتی درباره انتقادات ایشان داشتیم و پرسشهایی مطرح کردیم و پاسخهایی شنیدیم که در ادامه میخوانید. هرچند باز هم تأکید میکنیم، فارغ از هر بحث و انتقادی، قرار گرفتن دوبله فارسی به زبان مادری روی این بازی، مایه خوشحالی و فخر است.
چه شد که زبان فارسی با صداهای ایرانی، روی این بازی قرار گرفت؟
«یوبی سافت» این ریسک را پذیرفت که یک بار هم زبان فارسی را روی بازی امتحان کند.
البته قبلا هم چنین اتفاقی افتاده بود ولی اصلاً کیفیت قابل توجهی نداشت. درست است؟
بله، قبلا این اتفاق به صورت کاملا آماتوری و غیرحرفهای با لهجهها و گویشهای دیگری انجام شده بود؛ مثلا صداهایی با گویشهای افغان یا کسانی که لهجههای فرنگی دارند. اما خب یوبیسافت این بار میخواست قابلیت ویژهای را به بازی اضافه کند.
در واقع با توجه به اینکه بازی برگرفته از اساطیر ایرانی است، میخواستند با دوبلورهای ایرانی و به شکل حرفهای کار را انجام بدهند. هرچند شاید به نظرم ابتدا مردد بودند. حتی ما این احتمال را میدادیم، بعد از اینکه دوبله را تحویلشان بدهیم، اصلاً از آنها استفاده نکنند. اما آنطور که شنیدهام از گیمرهای معروف دعوت کرده
و وقتی دیده بودند اضافه کردن دوبله فارسی چقدر باعث هیجانشان شده، مصمم شده بودند تا از زبان فارسی هم در بازی بهره بگیرند. به این ترتیب شد که دوبله فارسی را پذیرفتند و کار به جایی رسید که حتی به تمامی مشتریانشان پیشنهاد دادند که این بازی را به زبان فارسی بازی کنند. حتما میدانید که پیشفرض بازی فارسی است. این اتفاقی تاریخی در صنعت گیم است.
چقدر با دستاندرکاران این بازی در تماس بودید؟
من تماسی با آنها نداشتم ولی تا جایی که میدانم کارگردان و حتی تهیهکننده این بازی، به فرهنگ ایرانی علاقهمند هستند. حتی در بازیهای گذشته هم، رگ و ریشههایی از فرهنگ ایرانی را در آثارشان میدیدید؛ این مسئله در تمام شاخصههای داستانپردازی از موضوع تا پیرنگ و فصلبندی و دیالوگنویسی مشهود بوده. البته مقصود از این ایران، طبیعتاً ایران فرهنگی است با گستره عظیمی که در گذشته داشته.
بله، متوجهام. از پاکستان و افغانستان امروز در غرب گرفته تا آسیای صغیر، ترکیه، عراق و حتی بخشهای شمالی دریای خزر و... برای همین است که قرار گرفتن زبان فارسی روی این بازی معروف، مهم است و ما هم مزاحم شما شدهایم. فقط خواستم بدانم چطور این دوبله را به دستشان رساندید؟ خودتان فرستادید؟ یا از طریق مؤسسهای اقدام کردید؟ روند کار چطور بود؟
واقعیتش این است یوبیسافت با خیلیها کار میکند؛ از آهنگسازان معروف اروپایی گرفته تا موزیسینهای عرب و ایرانی. عزیزانی ایرانی هم بودهاند که همکاریهای نرمافزاری با یوبیسافت داشتهاند. همه اینها پیشینه همکاری را تقویت کرده بود و باعث شده بود یوبیسافت با بعضی افراد و مؤسسات وارد مذاکره شود.
از جمله این مؤسسات، «موج کتاب» بود؛ مؤسسهای که کارش تولید کتابهای صوتی است. استودیو هم دارند و کلاسهایی هم در این مؤسسه برگزار میکنند و دوبله هم انجام میدهند. من هم مدتهاست ارتباط خوبی با این مؤسسه دارم. سالهاست جزو مدرسانشان هستم و کتابهای زیادی را هم آنجا خواندهام. میشود گفت بخشی از پرفروشترین کتابهایی را که «موج کتاب» تولید کرده، من اجرا کردهام.
چه کتابهایی؟ چند عنوان را میگویید؟
«زنکش»، «غلبه بر عادتهای مزاحم»، «مقدمهای بر روانشناسی یونگ»، «زندگی جنسی از لحاظ روانشناختی» و....
ببخشید بین حرفتان پرسیدم. داشتید درباره مجموعه «موج کتاب» میگفتید.
خواهش میکنم. بله، در مجموع از طریق همین مؤسسه بود که به من پیشنهاد شد. من و خانم محمودی، مدیر موسسه، در تعامل و هماهنگی کار را انجام دادیم و برایشان فرستادیم.
افراد دیگری هم از ایران اقدام کرده بودند؟
بله، اطلاع دارم که افراد دیگری هم از ایران تست داده بودند ولی ما در یک بازه زمانی کوتاه، نزدیک به 150 صدا برایشان فرستادیم و کارمان را پذیرفتند. در واقع این موفقیت و قابلیت «موج کتاب» و بچههای ما را نشان میداد.
خودتان زمان ضبط صداها و تماشای بازی چه احساسی داشتید؟ چقدر از اسطورههای ایرانی یا قهرمانان و پهلوانان ایرانی در این بازی استفاده شده؟
واقعیت این است که استفاده از عناصر تاریخی و اسطورهای ایران در این بازی، نه مطابق با تاریخ و افسانه بلکه کاملا سیال بوده. یعنی هم گاهی مطابق با واقعیات و همگن با اتفاقات گذشته تاریخی ماست و هم گاهی نیست! مثلا نام دو شمشیر «سارگون» که در بازی میبینید، قیس و لیلاست. خب قیس و لیلا در واقع برمیگردد به فرهنگ ما بعد از اسلام اما ظاهر بازی مربوط به ایران باستان است.
البته قیس بنیعامر ملقب به «مجنون» و ماجرای عشق او به «لیلی»، یکی از مهمترین مؤلفههای آثار شاهکار ادبیات فارسی است.
بله، دقیقا همان لیلی و مجنون است که بهواسطه بزرگانی نظیر نظامی در فرهنگ ایرانی برجسته شده. منظورم این است که اصل آنها، ریشه ایرانی ندارد. اما از سوی دیگر، موقعیت داستان را میبینید که برمیگردد به گذشتههای دور. مثلا «سیمرغ» را میبینید یا اشاره به تخت جمشید، اشاره به جنگ پارسیان یا ایرانیان با اقوام یا مللی که در بازی همراه با تحلیل بوده؛ اقوامی به اسم «کوشانیان». مقصودم از سیال بودن همین است.
البته میشود گفت که این سیلان کمک کرده تا کاربر خیلی دچار حب و بغض نشود. یعنی طوری نیست که مثلا یک ایرانی با دیدن مؤلفههای تاریخی در این بازی از شادی در پوستش نگنجد یا از آن طرف به خاطر اهمیت ندادن به این عناصر، خونش به جوش بیاید! یک وضعیت بینابین را در نظر گرفتهاند به گونهای که ذائقه تمام مخاطبانشان را لحاظ کرده باشند.
بنده هم که فضای بازی را دیدم، به همین شکل بود که گفتید. اما ویدئویی هم در اینستاگرام از شما دیدم که به خبرنگاران انتقاد کرده بودید؛ انتقادی مبنی بر اینکه چرا این خبر را پوشش ندادهاند. درحالیکه شما باید پیکان انتقاد را به سمت مؤسسه خودتان برگردانید. شما اصلاً روابط عمومی دارید که خبرنگاران با آن ارتباط بگیرند؟!
ببینید، من متوجه کار خبرنگاران این حوزه هستم. اما صحبتم این است که در این نوع ماجراها ما عموما دو رویکرد داریم. یکی اینکه روابط عمومی، خبری را تولید کند و بفرستد و بعد از خبرنگار بخواهد که اگر ارزش خبری داشت، به آن بپردازد. اما رویکرد دیگر این است که خود خبرگزاریها هم پیگیر و پیجوی یکسری از اتفاقات مهم فرهنگی و هنری باشند.
این جریان حدود یک ماه و خردهای پیش چنان در یوتیوب سر و صدا کرد که ما کم کم دیدیم خیلیها دارند موضوع را به ما ارجاع میدهند؛ یعنی دائم از ما میپرسند این صدای تو بود؟ این صدای فلانی بود؟ شما این کار را انجام دادهاید؟ در واقع دیدیم کسانی دارند این موضوع را بررسی میکنند که شاید خیلی هم پیگیر مسائل فرهنگی و خبری نیستند. از طرف گیمرها متوجه اهمیت کار ما شده بودند ولی خبرگزاریها در بخشهای فرهنگیشان کاملاً از اتفاق عقب بودند و اصلاً نمیدانستند چه خبر است.
ببینید؛ خود بنده که دارم الان با شما گفتوگو میکنم، این قدرت مالی را ندارم که نسخهای از این بازی تهیه کنم! تازه بنده ایکسباکس دارم و تمام نسخههای «شاهزاده ایرانی» را هم قبلا بازی کردهام. اما مگر چند خبرنگار فرهنگی، میتواند کنسول بازی 10 تا 40 میلیون تومانی در خانه داشته باشد که تازه حدود 3 میلیون تومان هم بابت خرید این بازی بپردازد؟! خود من الان منتظرم تا هک شود و بتوانم آن را بازی کنم! (خنده)
من این حرف شما را قبول دارم ولی شما دقت کنید که یوبیسافت حدود دو سه ماه پیش بود که خبر داد میخواهد نسخهای با زبان فارسی از این بازی منتشر کند.
بله، ولی واقعا خود بنده فکر کردم قرار است زیرنویس باشد نه دوبله فارسی. برای همین هم وقتی بازی با دوبله فارسی منتشر شد تعجب کردم! انصافاً یکمقداری هم تقصیر خود شما نیست که تا این حد در سکوت جلو رفتید؟!
ببینید، به هر حال فشارهایی بود که ما نمیخواستیم خیلی در آن زمان روی این کار مانور بدهیم.
چرا؟ چه فشاری؟
نمیخواستیم با توجه به مسائل تحریم در ایران، حاشیهای به وجود بیاید. منتها حالا که خبرش جهانی شده، دیگر چه توجیهی وجود دارد؟! باور کنید بنده این حرف را به عنوان مدیر دوبلاژ این کار نمیزنم. خدا را شکر شما متوجه هستید چه کار مهمی انجام شده ولی همین حالا هم اگر شما به خیلی از همکارانتان بگویید، شاید اصلا متوجه اهمیت موضوع نباشند! دلیل انتشار آن ویدئو در اینستاگرام و اعتراض من هم همین بود.
البته متوجه منظور شما هستم. چون همچنان معتقدم این خبر بسیار مهم است و کار شما هم واقعا ارزشمند بوده. چون زبان فارسی روی این بازی قدیمی معروف در کل دنیا منتشر شده و مخاطبان فراوانی هم دارد؛ بهخصوص بین نوجوانها و جوانها.
حرف من هم همین بود. بازیهای رایانهای به قدری در جهان اهمیت پیدا کرده که حتی ممکن است «ای اسپرتس» (الکترونیک اسپورتس) در آینده به شکل رسمی وارد بازیهای آسیایی هم بشود. حتی ممکن است وارد المپیک بشود. هرچند که همین حالا هم مسابقات و لیگهای خودش را دارد.
حتی در بازیهای جاکارتا من خاطرم هست به شکلی نمایشی، این کار کلید خورد. همه اینها نشان میدهد چه حجم سرمایهای قرار است به این سمت روانه شود. در واقع ما باید بدانیم با چه اتفاقی مواجه هستیم و چه مسئولیتی داریم؛ چه کسی مثل من که مدیر دوبلاژ بوده، چه کسی که خبرنگار این حوزه است. چون ممکن است این اتفاق دیگر تکرار نشود.
البته من امیدوارم که تکرار شود. چرا نشود؟!
بله، خب ممکن هم است بارها تکرار شود. چون ما طوری کار کردیم که همه چیز حرفهای باشد. یعنی همین اتفاق میتوانست برعکس شود؛ به این شکل که مردم به جای این استقبال، بیایند و کارمان را مسخره کنند. چون نمونههای ضعیفی بوده که مردم قبلا دیدهاند و به آن انتقاد کردهاند. حتی چند روز مانده به رونمایی از بازی، مردم انتقادهایی مطرح کردند مبنی بر اینکه چهرهای که داخل تیزر دیدهاند، اصلاً ایرانی نیست.
چون آن زمان نمیدانستند این کاراکتر، شاهزاده ایرانی نیست. اسمش چه بود؟
بله، اسمش سارگون بود؛ یکی از اعضای گارد جاویدان در آن بازی. و مردم قبل از رونمایی، آن را با شاهزاده ایرانی اشتباه گرفته بودند. البته این مسائل جزو سیاستهای آن شرکت هم بوده. به هر حال میخواستند چهرهای طراحی کنند که مقبول همه ملیتهای خاورمیانه و شاید دیگر کشورها هم باشد.
راستی نظر یوبیسافت درباره دوبلههای شما چه بود؟ صحبتی کردند؟ چه بازخوردی از آنها گرفتید؟
من احساس میکنم به خاطر مسائل تحریمی، ترجیحشان این بود که حبابی بین ما وجود داشته باشد؛ یعنی بین ما و یوبیسافت مستقیما پیامی رد و بدل نشد. ضمن اینکه من دیدم خیلی از فالوئرهای صفحهشان آمدهاند، دوبلورهای ما را تگ کردهاند.
مثلا آنهایی که مرا میشناختند رفته بودند و نوشته بودند از فلانی هم تشکر میکنیم. اما مهم این است که اسم دوستان ما در تیتراژ قرار گرفته و کلیت ماجرا هم مورد پسند علاقهمند و مردم بوده. امیدوارم باز هم این سعادت باشد که بتوانیم در این زمینه، خدمتی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کنیم.
همین که دیدم مطرحترین گیمرهای ایرانی در فضای مجازی انقدر خوشحال و شگفت زدهاند، همین که متوجه شدم فارسیزبانان و ایرانیان تا چه حد به این اتفاق افتخار میکنند، چنان خرسندیای در من ایجاد شده که امیدوارم بتوانم از آن، در سایر پروژههای پیش رو استفاده مثبت ببرم. از شما هم سپاسگزارم. نگاه شما به این اتفاق با توجه به اشرافتان به تاریخ، ادبیات و صنعت گیم با دیگر همکاران متفاوت بود.