شامات در آتش| اسرائیل در حملات گسترده به خاک سوریه چه میجوید؟

طوفان الاقصی نه تنها جنگ اسرائیل و حماس را شعلهور کرد، بلکه به تشدید و تعمیم درگیریها به کل منطقه و درنهایت ایران منجر شد
هفت صبح، حسین فاطمی| خاورمیانه در سالهای اخیر شاهد تحولات عمیق و پیچیدهای بوده که امنیت و ثبات منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار دادهاند. از زمان عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ که نقطه عطفی در تشدید تنشهای منطقهای بود، سیاستهای نظامی و امنیتی اسرائیل به شکلی تهاجمیتر دنبال شده و پیامدهای گستردهای برای کشورهای منطقه ازجمله ایران، سوریه، یمن، لبنان، اردن و عراق به همراه داشته است.
در نمونه جدیدی از این سیاست تهاجمی، درگیریهای اخیر در سویدا در کنار حملات اسرائیل به تاسیسات نظامی و هستهای ایران در جنگ ۱۲ روزه و مداخلات مکرر در سوریه، یمن و عراق، همگی نشاندهنده رویکردی تهاجمی از سوی اسرائیل هستند که نه تنها نظم منطقهای را به هم ریخته، بلکه زمینهساز بیثباتیهای بیشتر شده است.
سیاست تهاجمی اسرائیل و تاثیر آن بر خاورمیانه
ناظران بر این باورند که ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به مثابه نقطه عطفی عمل کرد که موجب شد، اسرائیل رویکردی به مراتب تهاجمیتر در سیاست خارجی و نظامی خود اتخاذ کند که تاکنون هم ادامه دارد و گویا نمیتوان پایانی هم بر آن متصور بود. طوفان الاقصی نه تنها جنگ اسرائیل و حماس را شعلهور کرد، بلکه به تشدید و تعمیم درگیریها به کل منطقه ازجمله حزبالله لبنان و گروههای شبهنظامی عراقی، سوریه، یمن و نهایتا ایران منجر شد.
اسرائیل با هدف تضعیف محور مقاومت، حملات گستردهای را علیه زیرساختهای نظامی و هستهای ایران، پایگاههای نظامی در سوریه و انبارهای تسلیحاتی در یمن و عراق انجام داد. اینها علاوه بر راهبرد ترور فرماندهان و چهرههای سیاسی منطقه طی این مدت بعد از اکتبر ۲۰۲۳ بوده که به شکل چشمگیر و بیسابقهای افزایش پیدا کرده است.
در کنار آن نمیتوان کشتار و جنایات اسرائیل در غزه را هم نادیده گرفت که حدود ۶۰هزار شهید به دنبال داشته و تخریب کامل این باریکه نیز نتیجه مستقیم سیاستهای تهاجمی اسرائیل بوده است. این سیاست تهاجمی نظم و ثبات خاورمیانه را به شدت متزلزل کرده است.
جنگ 12 روزه که با حملات غافلگیرکننده اسرائیل به تاسیسات کلیدی نظامی و هستهای ایران آغاز شد، نقطه اوج این رویکرد تهاجمی بود. در این حملات، اسرائیل نه تنها زیرساختهای حساس ایران را هدف قرار داد، بلکه با ترور فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای، ضربهای به توان دفاعی و اطلاعاتی ایران وارد کرد. پاسخ ایران با شلیک صدها موشک و پهپاد به اسرائیل، اگرچه خسارات قابلتوجهی به همراه داشت اما نتوانست سیاست تهاجمی اسرائیل را تغییر دهد.
این درگیری مستقیم که برای اولین بار در سال ۲۰۲۴ و در جریان عملیات وعده صادق ۱ و ۲ علنی شد، نشاندهنده پایان جنگ غیرمستقیم و ورود به فاز تقابل مستقیم بود. این رویکرد تهاجمی اسرائیل نه تنها به ایران، بلکه به کشورهای همسایه مانند اردن، یمن، سوریه و عراق نیز گسترش یافت. حملات مکرر اسرائیل با هدف تضعیف حزبالله، انصارالله و شبهنظامیان عراقی، به بیثباتی بیشتر در منطقه منجر شد. این سیاستها به جای ایجاد ثبات، خاورمیانه را به سمت چرخهای از خشونت و تقابل سوق دادهاند.
استراتژی حفظ آسمان باز
یکی از جنبههای کلیدی سیاست تهاجمی اسرائیل، مداخلات نظامی در جنوب سوریه، بهویژه در استان سویدا است. طی چند روز گذشته اسرائیل به بهانه حمایت از اقلیت دروزی که حدود ۳ درصد جمعیت سوریه را تشکیل میدهند، حملات هوایی متعددی را علیه نیروهای دولتی و شبهنظامیان در این منطقه انجام داده است.
این حملات بهویژه پس از سقوط رژیم بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، شدت گرفته و به نظر میرسد هدف اصلی آنها تضعیف زیرساختهای دفاعی سوریه و حفظ آسمان این کشور بهعنوان مسیری باز و بیدفاع برای عملیاتهای احتمالی آینده علیه ایران باشد.
اسرائیل با هدف قرار دادن سامانههای پدافند هوایی سوریه ازجمله در حملات اخیر در نزدیکی کاخ ریاستجمهوری در دمشق و وزارت دفاع این کشور، تلاش کرده تا تواناییهای نظامی سوریه را به حداقل برساند. این اقدامات به همراه حملات مشابه در سایر نقاط به اسرائیل امکان میدهد تا در سناریوهای احتمالی حمله مجدد به ایران، از آسمان این کشورها بهعنوان مسیرهای عملیاتی استفاده کند. به گفته کارشناسان، این استراتژی بخشی از برنامه گستردهتر اسرائیل برای ایجاد برتری هوایی در منطقه و جلوگیری از بازسازی توان دفاعی ایران و متحدانش است.
حمایت ظاهری اسرائیل از دروزیهای سویدا که با اقلیت دروزی در اسرائیل و بلندیهای جولان اشغالی پیوندهای فرهنگی و مذهبی دارند، بهعنوان پوششی برای این اهداف استراتژیک مطرح شده است. با این حال، این مداخلات به تشدید درگیریهای فرقهای در سویدا منجر شده و بیش از ۲۰۰ کشته در چند روز گذشته به جا گذاشته است. دیدهبان حقوق بشر سوریه گزارش داده که این درگیریها که از یک حادثه محلی میان شبهنظامیان دروزی و قبایل بدوی آغاز شد، به سرعت به یک بحران منطقهای تبدیل شده و حضور اسرائیل آن را پیچیدهتر کرده است.
پیامدهای منطقهای و بیثباتی فزاینده
مداخلات اسرائیل در سوریه و عراق همراه با جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، پیامدهای گستردهای برای ثبات خاورمیانه داشته است. در سوریه، سقوط حکومت بشار اسد و ناتوانی دولت جدید احمد الشرع در تثبیت اقتدار خود، بهویژه در مناطق اقلیتنشین مانند سویدا، زمینهساز درگیریهای فرقهای شده است. خشونتهای اخیر در سویدا، نمونه ادامه سلسله بیثباتی در سوریه پسااسد است. این درگیریها نه تنها به دلیل اختلافات محلی، بلکه به دلیل مداخلات خارجی، بهویژه از سوی اسرائیل، تشدید شدهاند.
در لبنان، حملات اسرائیل به نام مقابله با حزبالله عملا منجر به کشتار غیرنظامیان شده است. این حملات تاکنون افزایش تنشها و تضعیف حاکمیت دولت بیروت را به دنبال داشته است. اگرچه این اقدامات همراه با محکومیتهای گسترده از سوی کشورها، نشاندهنده نقض آشکار حاکمیت ملی لبنان و نقض قوانین بینالمللی است اما تغییری در فاز تهاجمی اسرائیل ندارد. جنگ ۱۲ روزه نیز با وارد کردن خسارات به زیرساختهای ایران و کشته شدن غیرنظامیان، ازجمله زنان و کودکان، به احساس ناامنی در کل منطقه دامن زده است.
چالشهای دیپلماتیک و آینده مبهم منطقه
سیاست تهاجمی اسرائیل موجی از نگرانی را در خاورمیانه ایجاد کرده و نه تنها ثبات منطقه را تهدید میکند، بلکه گسلهای دیپلماتیک را با کشورهایی مانند ترکیه، امارات، قطر، مصر و بحرین عمیقتر کرده است. این کشورها که هر یک منافع سیاسی و اقتصادی خاص خود را دنبال میکنند، سیاست تهاجمی اسرائیل را در تضاد با اهدافشان میبینند، زیرا خطر درگیریهای گستردهتر منطقهای را افزایش میدهد.
ترکیه، بهعنوان یکی از قدرتهای کلیدی منطقه و حامی دولت احمد الشرع، بیش از دیگران نسبت به این سیاستها حساس است. تنشهای تاریخی میان آنکارا و تلآویو، بهویژه پس از حمایت ترکیه از فلسطین و انتقادهای شدید رجب طیب اردوغان از حملات اسرائیل، احتمال تقابل مستقیم را افزایش داده است. اسرائیل با حملات به سوریه و عراق که هر دو در حوزه نفوذ ترکیه قرار دارند، عملا منافع ژئوپلیتیکی آنکارا را به چالش کشیده است.
امارات و بحرین که روابط تجاری و دیپلماتیک با اسرائیل را پس از توافق ابراهیم گسترش داده بودند، اکنون نگرانند که تشدید تنشها به بیثباتی اقتصادی و کاهش سرمایهگذاری در منطقه منجر شود. عربستان، قطر و مصر نیز با توجه به وابستگی به ثبات منطقه برای امنیت داخلی و تجارت، این سیاستها را تهدیدی برای منافع خود میدانند. این رویکرد تهاجمی که خطر درگیری با کشورهای غیرمتخاصم را افزایش میدهد، خاورمیانه را به سمت بحرانی غیرقابل پیشبینی سوق داده و احتمال تقابل ترکیه و اسرائیل را بیش از پیش برجسته کرده است.