سقوط امپراتوری پرسپولیس | بعد از ۱۰ سال صدرنشینی در فوتبال ایران

پرسپولیس در روزی که میتوانست همهچیز را به سود خودش تغییر بدهد، همهچیز! را از دست داد. آخرین جام باقیمانده نیز در برابر چشم هزاران هوادارشان در تهران پرید
هفت صبح| تصویر سروش رفیعی، با چهرهای زخمی و کبود و سری بانداژشده بهترین تصویر از تیمی بود که جمعه شب در برابر چشم هواداران خانم حاضر در ورزشگاه آزادی به میدان رفت. سروش که نقش قلب پرسپولیس را بازی میکند، در این بازی ضعیف و ناتوان بود؛ مثل دیگر ستارههایی که به قول علی پروین یک تریلی اسمشان را نمیکشید اما توی زمین «هیچ» بودند.
کدام ستارهها ضعیفتر بودند؟
کارشناسان کار سختی خواهند داشت اگر بخواهند بدترین بازیکن پرسپولیس را انتخاب کنند و شاید در این بین نامهایی باشند که کسی دلش نخواهد نامی از آنها بیاورد؛ وحید امیری نمایشی فاجعهبار داشت اما آیا پورعلیگنجی بهتر بود؟! گلی که گولسیانی به ثمر رساند درواقع نمایش ضعیف او را در هفتههای اخیر کامل کرد.
او البته یکی از کسانی بود که در میکسدزون حرفهایی زد و حرفهایش مورد رمزگشایی قرار گرفت: «یک گل بهخودی زدن هم احساس افتضاحی دارد. مشکلات ما از امروز شروع نشده و از خیلی قبلتر شروع شده است. ما داشتیم تلاش میکردیم که این مشکلات را حل کنیم. به این معنی نیست که ما داریم کار خوبی به نمایش میگذاریم. من یک گل به خودی زدم ولی به این معنا نیست که در این بازی یا بازی قبل یا قبلتر خوب بودیم. ما به اندازه کافی خوب نبودیم.»
فاجعه با آرکاداش
پرسپولیس چرا خوان کارلوس گاریدو را آورد؟ چرا او را برکنار کرد؟ و چرا اسماعیل کارتال را آورد؟ تحلیل درستی نمیتوان در این رابطه بهدست آورد جز اینکه مدیریت مستاصل تنها برای پرکردن این صندلی به یک نام خارجی که بتواند سکوها را آرام کند نیاز داشت. اما برای جذب یک مربی بزرگ توان و ولخرجی لازم را نداشت و در نهایت یک مربی اسپانیایی را اخراج و یک مربی ترکیهای را به خدمت گرفت. یک ریسک بزرگ روی کارتال که تا قبل از حضور در پرسپولیس تجربه مربیگری حرفهای در خارج از کشورش را نداشت.
اما نکته اینجاست که مدیریت پرسپولیس به نظر قصد دارد این سرمربی ترکیهای را یک فصل دیگر نگه دارد و تیم را براساس خواست او ببندد بهطوریکه از هم اکنون لیستی از بازیکنان ترک بالای 30 سال که اغلب سابقه بازی در فنرباغچه را دارند در میان گزینههای مورد نظر باشگاه پرسپولیس در سایتهای مختلف به چشم میخورد: «باید تیمی جدید بسازیم. با مدیرعامل، رضا درویش و اعضای هیاتمدیره بارها جلسه داشتهایم. واقعیت این است که تیم نیاز به تقویت دارد. در برخی پستها بازیکن تخصصی نداریم و در برخی دیگر فقط بازیکنان ذخیره داریم. هیچ تیمی هر سال نمیتواند قهرمان شود.
پرسپولیس از سال گذشته روند نزولی داشته. من فقط واقعیت را میگویم. تیم بهترین بازیکنان خود را به تیمهای دیگر داده. اگر میخواهیم دوباره به اوج برگردیم، باید بازیکنان باکیفیت جذب کنیم.» او اما گویا علاقهمند به ماندن است چون در پاسخ به سوال خبرنگاران بعد از شکست مفتضحانه گفت:« سوالی پرسیدید که انگار نمیخواهید بمانم! تصمیمگیری با باشگاه است و به تصمیم آنها احترام میگذارم. من شخصیتی صریح دارم و به اخلاق حرفهای پایبندم. اگر میخواهید مرا بشناسید، بازیهای تیمم در لیگ اروپا با فنرباغچه را ببینید. در پرسپولیس هم تمام تلاشم را میکنم.»
اما در حالی پرسپولیس با این سرمربی
ترک میانگین امتیازی 1.46 امتیاز در هر بازی را کسب کرد که با گاریدو با وجود بازیهای سنگین در لیگ نخبگان توانست آمار 1.6 را کسب کند. گاریدو البته در روزهایی که کارتال با پرسپولیس نتوانست نتایج خوبی بگیرد، در الاتحاد لیبی نتایج خوبی بهدست آورد.
هر بازی چقدر؟
در حالیکه پرسپولیس ستارههای مهمی را از دست نداد و در نقل و انتقالات هم نتوانست مهره قابل توجهی را بهخصوص در بخش تهاجمی به خدمت بگیرد، اوستون اورونوف ستارهای بود که با تمدید قراردادش مدیریت باشگاه توانست تا حدودی فضا را به سمت خودش تغییر بدهد؛ هرچند شاید از نظر فنی و فوتبالی این یک اشتباه تمامعیار بود. اورونوف در فصل جاری در 1051 دقیقه در لیگبرتر بازی کرده و هر 526 دقیقه یک گل برای پرسپولیس زده است.
او 226 دقیقه در لیگ نخبگان و یک 90 دقیقه هم در سوپرجام برای پرسپولیس بازی کرده که با توجه به قرارداد 2.200.000 هزار دلاری این بازیکن او هر دقیقه 1600 دلار برای این باشگاه هزینه داشته است. البته که هیچگاه باشگاه از پیشنهادات رسمی این بازیکن پرده برنداشت اما چرا اورونوف در زمستان با یک قرارداد خوب منتقل و یک بازیکن که بتواند به تیم کمک کند جذب نشد؟
اورونوف در بازیهایی هم که در این فصل به زمین رفت هیچ نشانی از یک ستاره گرانقیمت و تاثیرگذار نداشت. در رفتار و بازی او نوعی بیتوجهی به کارتیمی و بیاعتمادی محض به بازیکنان کناری موج میزند بهطوریکه هربار توپ را در هرکجای زمین میگیرد اقدام به دریبل و تکروی میکند. سبکی از بازی که دههها است در فوتبال جهان دیده نمیشود. این بازیکن 24 ساله ازبکستانی از زمان حضورش در پرسپولیس 17 مسابقه و حدود 130 روز را از دست داده است.
نتیجه
در نهایت، آنچه در پرسپولیس امروز دیده میشود، نهتنها شکست در یک مسابقه یا از دست رفتن یک جام، بلکه شکاف عمیقتری است که از دل بیبرنامگی، تصمیمات مقطعی و بیاعتمادی به داشتههای داخلی شکل گرفته است.پرسپولیسِ دهه گذشته با تکیه بر ثبات، همدلی و مدیریت هدفمند، به یکی از پرافتخارترین دورههای تاریخ خود رسید اما حالا بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری در ساختار و فلسفهاش است؛ نه فقط در زمین، بلکه در اتاقهای تصمیمگیری.
امپراطوری فقط با قهرمانی ساخته نمیشود؛ باصداقت، شجاعت در تصمیمگیری و دوری از شعارسازیهای بیپشتوانه هم باید همراه باشد. این شاید پایان یک دوران باشد اما میتواند آغازی تازه هم باشد؛ اگر واقعیتها را ببینند و صدای هشدارها را بشنوند.