خاورمیانه بدون تور؛ چمدانهایی که بسته نمیشوند

صنعت گردشگری، نخستین قربانی خاموش جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل شد
هفت صبح، شایان شایسته| وقتی آژیر خطر در آسمان خاورمیانه به صدا درآمد، فقط موشکها نبودند که مسیرها را بستند. صنعت گردشگری، نخستین قربانی خاموش جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل شد؛ قربانیای که نه در تصاویر خبری، که در آمارهای لغو تورها، صندلیهای خالی هواپیماها و غرفههای سوتوکور بازارهای سنتی خودش را نشان داد.
لرزهای که در سکوت خبری، ساکت و بیصدا، صدها هزار شغل و میلیاردها دلار درآمد را به محاق برد. طبق گزارش منابع رسمی، حدود ۵۰ کشور جهان از جمله اعضای اتحادیه اروپا، آمریکا، ژاپن و استرالیا، تورهای گردشگری به ایران و همسایگانش را لغو کردند. اما این عدد، تنها بخشی از واقعیت فاجعه است.
هویت فرهنگی زیر سایه جنگ
یکی از وجوه کمتر دیدهشده آسیب گردشگری، تخریب «تصویر ملی» است. ایران که طی سالها تلاش کرده بود با نمایش وجه فرهنگی، تاریخی، عرفانی و انسانی خود در جهان، تصویری متفاوت از روایتهای سیاسی رایج بسازد، اکنون دوباره به تیترهای منفی بازگشته است. برای رسانههای غربی، کافی است یک درگیری نظامی رخ دهد تا نام ایران با واژگانی چون «خطر»، «ناامنی» و «منطقه ممنوعه» گره بخورد. این در حالی است که چهره واقعی ایران، مهماننوازی بینظیر، تنوع فرهنگی گسترده و میراثی هزارساله است که اکنون بیصدا در پس دود و خاکستر جنگ پنهان شده است.
ایران؛ از امید تا هشدار قرمز
در یک سال اخیر، ایران مسیر بازگشت به نقشه جهانی گردشگری را به آرامی آغاز کرده بود. آمارهای رسمی نشان میدادند که در سال ۱۴۰۲ بیش از ۷.۳ میلیون گردشگر خارجی وارد کشور شدهاند؛ عددی دلگرمکننده که حتی رکوردهای پیشاکرونا را نیز پشت سر گذاشته بود. مقصدهایی مانند اصفهان، شیراز، یزد و تبریز به واسطه جاذبههای تاریخی و طبیعی و نیز استقبال گردشگران منطقهای، بوی بازگشت به روزهای شکوه را استشمام میکردند.
اما حمله موشکی و پاسخهای متقابل، همهچیز را تغییر داد. در کمتر از یک هفته، موج هشدارهای امنیتی از سوی سفارتخانهها، شرکتهای بیمه، خطوط هوایی و اپراتورهای توریستی آغاز شد. راهنماهای گردشگری کار خود را از دست دادند، اقامتگاههای بومگردی تخلیه شدند، بازارچههای صنایعدستی سوتوکور شدند و حتی پروازهای داخلی با کاهش تقاضای گردشگر، برنامههای خود را بازنگری کردند.
گردشگری؛ قربانی فراموششده جنگها
این نخستینبار نیست که جنگ، یک صنعت چندوجهی و زنده را چنین بیرحمانه نشانه میگیرد. در سوریه، پیش از جنگ داخلی سال ۲۰۱۱، صنعت گردشگری سالانه بیش از ۸ میلیارد دلار درآمدزایی داشت. اما شهرهایی چون تدمر و حلب، نهتنها از نقشه گردشگری که حتی از نقشههای جغرافیایی نیز حذف شدند.
در اوکراین نیز تا پیش از اشغال شبهجزیره کریمه، سالانه بیش از ۲۴ میلیون گردشگر وارد کشور میشدند، اما با تداوم جنگ، شهرهایی چون کییف و خارکیف به مقصدهای نظامی تبدیل شدند، نه توریستی. ایران اکنون در معرض همان ریسک روانی و ادراکی قرار گرفته است.
ترکیه؛ همسایه بحران
ترکیه شاید نه درگیر مستقیم جنگ است و نه هدف موشکها؛ اما از پیامدهای روانی و اقتصادی آن گریزی ندارد. ذهنیت جهانی گردشگران نسبت به خاورمیانه، معمولاً دقیق و تفکیکپذیر نیست. برای بسیاری، «جنگ در ایران یا اسرائیل» یعنی «خطر در منطقه» و این منطقه، ترکیه را نیز شامل میشود.
در همان روزهای نخست جنگ، چندین تور اروپایی سفر به استانبول، بدروم و کاپادوکیه را معلق کردند و بهجای آن، مقصدهایی چون یونان و مراکش را پیشنهاد دادند. برخی شرکتهای اسکاندیناوی نیز بهطور موقت فروش بلیت به ترکیه را متوقف کردند. کاهش چشمگیر رزروهای تابستانی، فعالان گردشگری ترکیه را به یاد بحران سال ۲۰۱۶ انداخت؛ سالی که پس از کودتای نافرجام، با سقوط جدی صنعت گردشگری مواجه شدند.ترکیه اگرچه همچنان مقصد اول گردشگران منطقهای است، اما برای حفظ جایگاه جهانی خود، باید استراتژیهای هوشمندانهای در مدیریت ادراک و دیپلماسی گردشگری اتخاذ کند.
اسرائیل؛ سقوط ۵ میلیارد دلاری
در سوی دیگر میدان، اسرائیل نیز از این نزاع بینصیب نمانده است. وزارت گردشگری این رژیم اعلام کرده که تنها در سهماهه دوم سال ۲۰۲۵، بیش از ۵ میلیارد دلار از درآمد ارزی ناشی از گردشگری از بین رفته است. تلآویو، حیفا و اورشلیم که در سالهای اخیر با تمرکز بر گردشگری مذهبی، ساحلی و علمی برند بینالمللی ساخته بودند، اکنون در وضعیت اضطراری قرار دارند. جشنوارهها لغو شدهاند، هتلها خالی ماندهاند و کمپینهای تبلیغاتی پرهزینه، بینتیجه شدهاند.
برای اسرائیل، ماجرا تنها اقتصادی نیست؛ «دیپلماسی نرم» این کشور که سالها بر بستر گردشگری بنا شده بود، اکنون زیر ضربه قرار گرفته است. تلاش برای معرفی چهرهای لیبرال، فرهنگی و مدرن از اسرائیل در فضای جهانی، با انتشار تصاویر بمباران و آژیر خطر، دچار اختلال بنیادین شده است.
گرانی انرژی؛ دشمن جدید گردشگری
یکی از پیامدهای غیرمستقیم اما بسیار مهم جنگ، افزایش جهانی قیمت نفت است. با شعلهور شدن تنشهای خاورمیانه، بهای نفت بالا رفت، که این امر مستقیماً بر صنعت گردشگری اثر میگذارد. افزایش هزینههای پرواز، گرانی سوخت حملونقل بینشهری و حتی رشد قیمت انرژی در هتلها و رستورانها، تجربه سفر را برای گردشگران متوسط بودجه دشوارتر میسازد.
در ترکیه، همین روند باعث شده نرخ اقامت، خدمات و تورهای داخلی افزایش یابد؛ مسئلهای که در رقابت منطقهای با کشورهایی چون گرجستان یا بلغارستان، به ضرر آنکارا تمام میشود. اگر این روند تداوم یابد، احتمال دارد بخشی از مسافران از سفر صرفنظر کنند یا کشور مقصد خود را تغییر دهند.
کاهش سرمایهگذاری؛ رکود در راه است؟
یکی از تکیهگاههای اصلی توسعه گردشگری، سرمایهگذاری داخلی و خارجی است؛ چه در هتلها، چه در حملونقل و چه در تبلیغات و برندینگ. اما جنگ، ریسک سیاسی منطقه را بالا میبرد و سرمایهگذاران را از خاورمیانه دور میکند. گزارشها از تعلیق برخی پروژههای توریستی در ترکیه، امارات و حتی قطر حکایت دارد. سرمایهگذاران ترجیح میدهند منابع خود را به مناطق باثباتتری در جنوب شرق آسیا، اروپای شرقی یا آمریکای لاتین منتقل کنند.برای ایران، که همین حالا هم در جذب سرمایهگذار خارجی با موانع متعددی چون تحریم، فقدان سیستم بانکی بینالمللی و بیثباتی سیاسی روبهرو است، این مسئله بهمراتب حیاتیتر است.
سه گام برای بازسازی گردشگری پس از جنگ
آیا میتوان این زخم عمیق را التیام داد؟ تجربه کشورهای موفق در بازسازی گردشگری پس از جنگ، نشان میدهد که مسیر دشوار اما ممکن است. ویتنام، رواندا و بوسنی نمونههاییاند که توانستند از خاکستر جنگ، صنعتی پایدار و حتی پیشرو بنا کنند. اما همه آنها، بهطور همزمان سه گام حیاتی برداشتند. نخست آنکه گردشگر پیش از آنکه وارد کشوری شود، باید احساس امنیت کند؛ نه فقط در واقعیت، بلکه در ذهن و تبلیغات.
دیگر آنکه بازسازی زیرساختها با رویکرد گردشگری پایدار باید در دستور کار جدی قرار بگیرد که این امر نهفقط ساختن دوباره، بلکه نوسازی با نگاه به آینده، با تکیه بر جوامع محلی و محیط زیست را شامل میشود. همچنین استفاده هدفمند از رسانههای بینالمللی، تولید محتوای تصویری و همکاری با اینفلوئنسرها برای نمایش چهرهای واقعی و مثبت از کشور گام دیگری است که میتوان برداشت.
جنگ، تیتر یک رسانههاست؛ اما گردشگری، تنفس روزمره ملتهاست
در تحلیل نهایی، شاید درگیری نظامی تنها چند روز طول بکشد، اما آثار آن بر گردشگری سالها باقی میماند. برای مردمانی که از راه توریسم نان میخورند، جنگ نه صرفاً یک رخداد سیاسی، بلکه زلزلهای اقتصادی و روانی است. اکنون نوبت آن است که در میان خبرهای سیاست و موشک، صدای خاموش گردشگری نیز شنیده شود؛ صنعتی که اگرچه کمتر تیتر یک است، اما در آرامش، امنیت و توسعه پایدار منطقه، نقشی بیبدیل دارد.