تهران توانست موازنه وحشت ایجاد کند

بررسی تحولات اخیر درگفت وگو با نایب رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی مجلس
هفت صبح، محمد فاطمی | اگر چه جمهوری اسلامی ایران هیچگاه درصدد گسترش جنگ در منطقه نبوده و نیست، اما مقاومت در برابر تجاوز همزمان اسرائیل و آمریکا نشان از سطح قابل توجه بازدارندگی تهران دارد. در این مدت، پاسخ کشورمان متناسب با رفتاری بود که واشنگتن و تلآویو انجام دادند.
با این وجود جنگی که به کشور تحمیل شد، فصل تازهای از توان ایران را به نمایش گذاشت. از این رو و برای بررسی دقیقتر بازدارندگی ایران در سایه تجاوز اسرائیل و آمریکا به گفتوگو با محمدجواد جمالی نوبندگانی نشستهایم تا ارزیابی تحلیلگر ارشد مسائل را در این رابطه جویا شویم.
در سایه تجاوز اسرائیل و آمریکا به ایران و در طول این ۱۲ روز جنگ، شاهد سطحی از بازدارندگی بودیم. اگرچه از نظر موازنه قوا و به لحاظ لجستیک، تجهیزات و جنگافزارها نمیتوان موازنه یکسانی را بین طرفین قائل بود اما به نظر میرسد که تهران توانست موازنه وحشت و موازنه تهدید را در قالب بازدارندگی محقق کند. ارزیابی شما چیست؟ آیا ما توانستیم در این حوزهها دستاوردهایی داشته باشیم؟
بالاخره هر درگیری، هم دستاورد دارد و هم خسارتی به دنبال دارد و این طبیعی است. ضمناً کمتر کشوری در دنیا سراغ داریم که در یک روز همزمان، هم به اسرائیل موشک پرتاب کند و هم به سمت پایگاههای آمریکایی. یعنی ما تا به اکنون چنین نمونهای را سراغ نداریم که یک کشور در برابر این دو (آمریکا و اسرائیل) که تجهیزات بسیار بالایی دارند درگیر شده باشد. لذا به نظر من در حوزه دستاوردها ما یکسری دستاوردهای نظامی داشتیم و یکسری دستاوردهای سیاسی و اجتماعی و حتی دستاوردهای دیپلماتیک هم داشتیم.
در حوزه نظامی نشان دادیم که ایران جزو ۴ یا ۵ کشوری است که از موشکهایی استفاده میکند که هم متنوع هستند و هم بردهای متعدد از چند صد کیلومتر تا چند هزار کیلومتر دارند. ضمن آنکه این موشکها، نقطهزن هستند که قدرت تخریبی بسیار بالایی دارند به گونهای که زمان شلیک موشک از ایران، پایگاه فرانسویها در امارات، موشکهای آمریکا در کشورهای عربی، پایگاههای ایالات متحده در عراق و کشورهایی مانند اردن به دنبال رهگیری آن هستند و زمانی که موشکها به سرزمینهای اشغالی میرسند شاهد رهگیریهای سامانههای پیکان ۱ و ۲ و ۳، فلاخن و گنبد آهنین هستیم.
پس زمانی که یک موشک از همه این سامانهها عبور میکند و به سرزمینهای اشغالی برخورد میکند، نشان از توان و تکنولوژی بالای آن کشور دارد. این جنگ یک تست بسیار خوب بود و نشان داد که ایران به یک قدرت و توان بالا در این رابطه رسیده و بدین وسیله توانست موازنه وحشت را ایجاد کند. البته ما ممکن است ضعفهایی در حوزه پدافند داشته باشیم که باید به دنبال برطرف کردن آنها باشیم. اگر این موضوع نیز حل شود بسیار مهم خواهد بود.
در حوزه پدافند که اشاره کردید ما با بمبافکن بی-۲ و جنگنده اف-۳۵ مواجه بودیم که تقریباً برای هر توان پدافندی، حتی کشورهای پیشرفته، رهگیری و انهدام آنها بسیار سخت و حتی غیرممکن است. به همین دلیل به نظر نمیرسد که بتوان خردهای به توان پدافندی کشور گرفت؟
اتفاقا برای اولین بار در این جنگ چند فروند جنگنده اف-۳۵ منهدم شد که یکی دو مورد بود. یکی در شمال غرب و در تبریز و دیگری در بوشهر. از این جهت وقتی یک جنگنده اف-۳۵ را هدف قرار دادیم این یک دستاورد است. ضمنا ما شاهد موج حملات اف-۳۵ها، بمبافکنهای آمریکایی و هرمسها بودیم. البته نباید این نکته را هم نادیده بگیریم که ریزپرندهها هم در داخل کشور اقدام به حمله کردند لذا مسئولین پدافند کشور قطعاً به این ضعفها اشراف دارند و به دنبال رفع آن خواهند بود.
در حوزه دستاوردهای دیپلماتیک چطور؟
در حوزه دیپلماتیک، به نظر من دکتر عراقچی یک تلاش شبانهروزی در راستای تبیین مواضع براساس حقوق بینالملل و منطق شفاف و به شکل مسلط را اجرا کرد طوریکه طرف مقابل به جز زبان زور حرف دیگری برای گفتن در برابر جمهوری اسلامی ایران نداشت. از نظر دیپلماسی، حداقل توانستیم کشورهایی مانند عربستان را با خود همراه کنیم. حتی عمان برای اولین بار در یک موضوعی، آمریکا را محکوم کرد که بسیار مهم است.
ضمناً بیانیه شورای همکاری خلیج فارس هم وجود دارد. صحبتهایی که با نمایندگان روسیه و چین پیش از نشست شورای امنیت انجام شد و همچنین خود برگزاری نشستهای شورای امنیت به اضافه حمایت پاکستان، عراق و الجزایر در این نشستها هم مطرح است. قطعا روی این مواضع صحبت و کار بسیار زیادی انجام شده بود.
ضمناً کنفرانس سازمان همکار اسلامی در استانبول هم برگزار شد که ایران توانست قطعنامه بسیار خوبی از آن بگیرد. حتی کشوری مانند مصر نسبت به گذشته به شکل بهتر و فعالتری در حمایت از ایران اقدام کرد. لذا ما از نظر دیپلماسی یک کار کمنقصی را به اجرا گذاشتیم. تقریبا همه کشورهایی که میخواهند بدون غرض موضعگیری کنند، سخنان ایران را اصولی میدیدند. در این رابطه تبیین درستی صورت گرفته بود که ما در حال مذاکره با آمریکا و آژانس بودیم که به ما تجاوز شد.
به اضافه اینکه دستگاه دیپلماسی که بخشی از دولت است توانست همراهی و هماهنگی بسیار خوبی با سایر قوا داشته باشد که یک دستاورد ارزشمند است. یک دستاورد مهم دیگر بازسازی روابط مردم با دولت بود تا جایی که برخی افراد که در گذشته مواضع خیلی تندی داشتند به حمایت از دولت برآمدند و یک وفاق بالا صورت گرفت تا جایی که اپوزیسیون خارجنشین در این مقطع کیش و مات شد. ضمن اینکه اگرچه دولت نوپا بود و تجربه زیادی نداشت، توانست در هماهنگی با سایر قوا مدیریت خوبی را در بسیاری از حوزهها به اجرا درآورد. هرچند دشمن در حوزههایی مانند سوخت، انرژی، برق، درمان، بانکها، امنیت، گمرکات، دارو و... هم تهدید میکرد و هم حمله میکرد اما دولت بسیار موفق بود.
در بسیاری از کشورها زمانی که چنین تنشی به وجود میآید آمار جرایم بالا میرود اما در کشور این آمار کاهش پیدا کرد و همه مانند روزهای اول جنگ تحمیلی تقریباً پای کار آمدند و دست به دست هم دادند. دولت هم سعی کرد از تنشها بکاهد و یک همدلی شکل بگیرد که در چند سال اخیر تقریباً بیسابقه بود و این نکته هم یک دستاورد بسیار خوب بود. اتفاقاً هدف دشمن ضربه زدن به همین وحدت داخلی بود و تصور میکرد که در کنار ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان ارشد نظامی بتواند برخی تحرکات اجتماعی را هم فعال کند که ناکام ماند و این یکی از شکستهای واضح دشمن است. اگرچه در چنین شرایطی تهدیدها و خطرهایی وجود دارد اما در عین حال فرصتهایی هم به وجود میآید و کارشناسان و اساتید دانشگاه در میزگردهایی باید این موضوع را تحلیل کنند که چگونه میتوان این نقاط قوت را تقویت کرد و چگونه بتوان تهدیدها را کمرنگتر کرد.
بهرغم نکاتی که اشاره کردید و با وجود این بازدارندگیها، آیا شاهد تجاوز مجدد اسرائیل خواهیم بود؟
ببینید اسرائیل اساساً با همه کشورهای دنیا فرق میکند و خودش هم میداند که یک کشور جعلی است و به همین دلیل میداند چند مولفه قدرت که برای هر کشور ضروری است را ندارند که یکی «جغرافیا» است و دیگری «جمعیت». در دل همین جمعیت اسرائیل، میلیونها فلسطینی وجود دارند که هر لحظه به دنبال ضربه زدن به این رژیم هستند. اگرچه تصور بر این است که حزبالله و حماس تضعیف شده اما کماکان تهدید بالقوهای برای اسرائیل به شمار میروند.
حتی همین سوریه جدید، پس هیچ بعید نیست که در آینده فرم جدیدی از اتحاد بین ایران و کشورهای عربی منطقه شکل بگیرد. به همین دلیل اسرائیلیها بحث از نیل تا فرات را مطرح میکردند که با یک جغرافیای بیشتر از خود دفاع کنند. این اسرائیل با این جغرافیای کوچک و با خوی و سرشت خود نشان داده که به هیچ توافقی پایبند نیست و هر وقت که تصور کنند در طرف مقابل احساس ضعف و در خودشان احساس قدرت وجود دارد، دوباره اقدام خواهند کرد.
بالاخره ما یک نوع بازنده داریم که به اهداف خود دست پیدا نکرده. این یک نوع باخت است. اکنون نه غنیسازی در ایران متوقف شده، نه فردو به آن شکل نابود شده و نه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران از بین رفته است. هرج و مرجی در کشور به وجود نیامد. همین که آمریکا در حمایت از اسرائیل وارد جنگ با ایران شد، نشان داد که اسرائیل توان مقابله با تهران را ندارد. مسئله اینجاست که این قضایا تا چه اندازه روی سیاستهای نتانیاهو اثر داشته باشد.
اگر نتانیاهو همچنان روی کار باشد به نظر میرسد این قضایا ادامه پیدا خواهد کرد اما اگر این اتفاقات باعث زوال سیاسی نتانیاهو شود، باید دید چه کسی جایگزین او میشود و در این صورت است که میتوان آینده را تحلیل کرد. اگرچه استراتژی اسرائیل ثابت است اما در تاکتیکها تفاوتهایی وجود دارد. در مجموع به نظر من اسرائیل قابل اعتماد نیست، همانگونه که ترامپ قابل اعتماد نبوده و نیست.
با این تفاسیر باید توان بازدارندگی خود را تقویت کرد؟
بله همانگونه که خداوند در قرآن میفرماید: «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة». یعنی هر آنچه از نیرو و توان دارید برای دشمنان آماده کنید. ضمنا دیدید که همه جریانهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا که زیر چتر ایران جمع شده بودند از ایران حمایت کردند و واقعاً دیدند که کشور مظلوم واقع شده است. واقعا ایران در حال مذاکره بود و قرار بود دور ششم مذاکرات با آمریکاییها در مسقط برگزار شود که اسرائیل و آمریکا به ما حمله کردند.
الان تقریباً هیچکسی در داخل کشور نیست که بخواهد بگوید که تقصیر ایران بود. پس کسی از این منظر نمیتواند نقدی به ما داشته باشد اما مطمئن باشید اگر آنها احساس ضعفی در ما ببینند، دوباره به ما حمله میکنند. جمله کلیدی را هم عرض کنم که مشکل آمریکا با کشوری مانند چین در خصوص تایوان یا مسائل اقتصادی و تجاری است یا مشکل آمریکا با روسیه به جنگ اوکراین و موضوع قدرت بازمیگردد اما مشکل آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران، مشکل ماهیتی است و این موضوع حل نخواهد شد. آنها ماهیت جمهوری اسلامی ایران را قبول ندارند و این کشورها به دنبال تجزیه ایران، عربستان، ترکیه، سوریه، عراق و تمام کشورهای اسلامی هستند مانند همان پروژهای که برای امپراتوری عثمانی شکل گرفت.