آینده سبز در ایران هنوز خاکستری است | انتخاب ما بین خاموشی و روشنایی

هزینههای سنگین نصب نیروگاهها، سرمایهگذاران را از ادامه کار منصرف میکند
هفت صبح، لیلا لطفی| وزیر نیرو اخیرا از تقاضای 60 گیگاواتی نیروگاههای تجدید پذیر سخن گفته است. ادعایی که در غیاب مستندات جزئی، نمیتواند چندان قابل اعتنا باشد. چرا که برخی از سرمایهگذاران فعلی نیز به دلیل بدحسابیهای وزارت نیرو، از کرده خود پشیمان هستند. با این سرعت توسعه انرژی خورشیدی، شاید قبل از آنکه پنلها روی پشتبامها بنشینند، خود خورشید به پایان برسد!
سیاستها نیمبند، حمایتها قطرهچکانی و قیمتها فضاییاند. در روزهایی که همه از «گذار انرژی» و «آینده بدون کربن» صحبت میکنند، بهنظر میرسد پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی، ستارههای بیرقیب آینده خواهند بود. اما پشت این ویترین سبز و دلنشین، چالشهایی نهفته است که شاید کمتر در مورد آنها حرف زده باشیم. این گزارش مروری دارد بر مشکلات اصلی پنلهای تولیدی انرژیهای تجدیدپذیر، با نگاهی ویژه به تجربههای داخل کشور.
بازده پایین؛ نور هست، اما برق نه!
اگر فکر میکنید هر وقت خورشید بتابد، برق هم تولید میشود، چندان در اشتباه نیستید. اما مسئله اینجاست که پنلهای خورشیدی فعلی، هنوز بازده چشمگیری ندارند. «در بهترین حالت، راندمان پنلهای خورشیدی رایج به ۲۰ تا ۲۲ درصد میرسد و آنهم در شرایط ایدهآل!» این جمله را یکی از محققان آلمانی گفته بود، زمانیکه از رکورد ۲۱.۹ درصدی بازده نسل جدید پنلها پردهبرداری کرد. اما مشکل اینجاست که این پنلها هنوز وارد بازار نشدهاند و پنلهایی که در ایران استفاده میشود، اغلب از نوع سیلیکونی رایج و با راندمان پایینتر هستند.
مشکل ذخیرهسازی انرژی
یکی از مشکلات کلاسیک انرژیهای تجدیدپذیر، ناپایداری آنهاست. یعنی وقتی خورشید نیست، برق هم نیست. برای همین نیاز به ذخیرهسازی داریم. اما ذخیرهسازی خودش ماجرای پیچیدهای دارد.باتریهای جریانی که اخیراً توسط تیمی از دانشگاه هاروارد توسعه یافتهاند، راهحل خوبی هستند اما هنوز مشکل چگالی انرژی پایین دارند. این باتریها فقط ۱۹ واتساعت در هر لیتر، انرژی ذخیره میکنند، در حالیکه لیتیوم-یونیها به ۳۰۰ واتساعت میرسند.ترجمهاش ساده است: هنوز راه زیادی تا ذخیرهسازی موثر داریم و تا آن روز، شبهای بدون باد و خورشید، شبهای بیبرق خواهند بود.
هزینههای سرسامآور اولیه
ساخت نیروگاه خورشیدی در سایز فروشنده حرفهای برق، از نظر سرمایهگذاری، کار سادهای نیست. تجهیزات وارداتی، زیرساختهای لازم، هزینههای نصب و نگهداری، همه با هم چند صد میلیارد تومان هزینه دارد. چندی پیش در خبری از شهرداری همدان آمده بود که برای احداث سه نیروگاه خورشیدی در این شهر، ۸۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری شده است. «این پروژه شامل سه نیروگاه هرکدام با ظرفیت ۷ مگاوات است و پنلها از اروپا وارد شدهاند.»اینجاست که اهمیت تولید داخلی تجهیزات دوچندان میشود؛ اما...
هنوز خودکفا نیستیم
با وجود تمام تبلیغات درباره شرکتهای دانشبنیان، هنوز بخش زیادی از پنلها و تجهیزات وابسته وارداتیاند. هژیر صفری کارشناس انرژیهای نو به هفتصبح میگوید: «بیشتر پنلها از اروپا وارد میشود و هنوز تکنولوژی فتوولتائیک در داخل بومیسازی نشده است.» هرچند که امیدواریهایی نیز وجود دارد. برای مثال، معاون برق وزیر نیرو در حاشیه بازدید از نمایشگاه انرژیهای تجدید پذیر گفته بود: «امسال استقبال بخش خصوصی بیشتر شده و امیدواریم به خودکفایی در تولید پنل و توربین برسیم.»اما تا آن روز وابستگی ارزی، ریسک بزرگی برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران خواهد بود.
فرهنگ عمومی هنوز آماده نیست
شاید عجیب باشد، اما بخشی از چالشهای انرژیهای تجدیدپذیر، نه تکنولوژیکاند و نه اقتصادی؛ بلکه فرهنگیاند! در بسیاری از مناطق، مردم هنوز استفاده از پنل خورشیدی را بیفایده یا تجملی میدانند. نه فقط در روستاها، که حتی در برخی شهرها هم چنین نگاهی وجود دارد. برای تغییر این ذهنیت، نیاز به آموزش عمومی است.
رسانهها، مدارس، مستندها و حتی سریالهای تلویزیونی میتوانند نقش مهمی در نهادینه کردن فرهنگ مصرف انرژی پاک داشته باشند. چرا یک سریال پرمخاطب ایرانی نباید درباره یک خانواده باشد که پنل خورشیدی نصب میکنند و با مقاومت همسایهها و بیاعتنایی اداره برق مواجه میشوند؟
فرسایش تدریجی؛ عمر مفید محدود
عمر مفید پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی حدود ۲۰ تا ۲۵ سال است. بعد از آن، راندمان کاهش مییابد و ممکن است نیاز به تعویض کامل سیستم باشد. این دغدغه یعنی محدودیت عمر مفید، در کنار نبود زیرساختهای بازیافت در کشور، یک تهدید بالقوه برای آینده انرژیهای سبز است.
عمر مفید نیروگاه خورشیدی بیست سال است و باید شرایطی فراهم شود که تجهیزات آن قابل بازیافت باشد. پنلهای خورشیدی بعد از حدود ۲۰ سال، نه خاموش میشوند، نه بیصدا ناپدید. بلکه باید جمعآوری، بازیافت و دفن شوند؛ و این دقیقاً همان جاییست که مشکل شروع میشود.
معصومه ابتکار، رئیس سابق سازمان محیطزیست در حاشیه یکی از بازدیدهای نمایشگاه انرژیهای تجدیدپذیر گفته بود: «باید شرایطی فراهم شود تا تجهیزات و پنلهای خورشیدی پس از پایان عمر مفید، قابل بازیافت بوده و پسماندهای شیمیایی آن تحت کنترل قرار گیرد.»اما در عمل، ایران هنوز فاقد زیرساخت جدی برای بازیافت پنلهای خورشیدی و توربینهای فرسوده است. موادی مانند سیلیکون، شیشه، فلزات سنگین و پلیمرها، اگر مدیریت نشوند، خودشان یک آلاینده تمامعیار خواهند بود.
انرژی بادی؛ سبز اما پر سروصدا
توربینهای بادی از نمای دور بسیار جذاباند؛ پرههایی که آرام در باد میچرخند و برق تولید میکنند. اما این نمای دور با واقعیت نزدیک خیلی فرق دارد. نویز صوتی توربینها، لرزشهای ساختاری و تأثیر بر زیستگاه پرندگان، از جمله انتقادهاییست که ساکنان برخی مناطق نسبت به مزارع بادی مطرح کردهاند.
در «توربینهای بادی عمودمحور که اخیراً در ایران تولید شدهاند، گزینهای برای نصب در مناطق مسکونی هستند، چرا که نیاز به برج ندارند و صدای کمتری تولید میکنند.» خب، این یک خبر خوب است. ولی هنوز این توربینها در مقیاس گسترده بهکار نرفتهاند و هنوز گزینه اصلی، همان توربینهای عظیمالجثهاند.
جزر و مد؛ منبعی پایدار اما فراموششده
در میان شلوغیهای خورشید و باد، یک انرژی دیگر هم هست که کمتر دیده شده: انرژی جزر و مد. «محققان پژوهشگاه اقیانوسشناسی در حال انجام مطالعاتی برای تولید انرژی جزر و مد در خلیج فارس هستند. چرا که این منبع انرژی برخلاف خورشید و باد، در تمام ۲۴ ساعت قابل بهرهبرداری است.»اما این پروژهها هنوز در حد مطالعه باقی ماندهاند. شاید دلیلش این باشد که ما بیش از حد وابسته به آنچه «مد روز» است، شدهایم. در حالی که پایداری بلندمدت، نیازمند تنوع در منابع انرژی است.
گنگ و بدون نقشه راه
استاندار سیستان و بلوچستان درخواست کرده تا «سند جامع توسعه انرژیهای تجدیدپذیر استان» تهیه شود. این یعنی هنوز چنین سندی وجود ندارد! و این فقط مخصوص آن استان نیست. در سطح ملی نیز سند شفاف و الزامآور برای توسعه انرژیهای سبز وجود ندارد یا اگر هست، اجرایی نشده.وقتی یک کشور در مرز بحرانهای محیطزیستی قرار دارد و از آن سو، منابع عظیم خورشیدی و بادی در اختیار دارد، جای خالی یک نقشه راه جدی، آزاردهنده است.
این سند باید موارد زیر را شفافسازی کند:
نقش هر استان در تولید انرژی نو (مثلاً سهم خورشیدی یزد یا سهم بادی خراسان)
زمانبندی و هدفگذاری عددی (مثلاً تولید ۱۵ درصد برق کشور از خورشید تا ۱۴۰6)
سهم سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتی
تسهیلات، معافیتها و مجوزهای سریع برای شرکتها
چنین سندی باید زیر نظر وزارت نیرو، با مشارکت انجمنهای تخصصی، دانشگاهها و فعالان بازار تدوین و از طریق مجلس تصویب شود تا ضمانت اجرایی پیدا کند.
توسعه سبز بدون عدالت سبز
شاید مهمترین انتقاد به روند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر این است که این مسیر برای اقشار متوسط و پاییندست جامعه گران است. پنل خورشیدی پشتبام یا باتری خانگی، همچنان یک کالای لوکس تلقی میشود. یارانهها بیشتر به سوختهای فسیلی میرسند تا مشوقهای نصب انرژیهای نو.
دکتر نیکولاس آنتوناکاکیس، پژوهشگر حوزه اقتصاد انرژی در پژوهشی میگوید: «در بسیاری از کشورها، انرژی تجدیدپذیر هنوز به رشد اقتصادی منجر نشده، چون بهجای توزیع عادلانه، در مسیر توسعه نخبگانی قرار گرفته است.»به بیان دیگر، ما هم باید سبز شویم، هم عادلانه. انرژی نو اگر قرار است آینده باشد، باید برای همه باشد.
راهی دشوار، اما گریزناپذیر
اگرچه مشکلات پنلهای انرژی تجدیدپذیر زیاد است، اما راه دیگری نداریم. در جهانی که با تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا، بحران آب و مصرف بالای انرژی دستوپنجه نرم میکند، باید چارهای برای گذار سبز اندیشید. این راه، نه ساده است و نه بیدردسر، اما گریزناپذیر است.فرصت سرمایهگذاری، بومیسازی، آموزش عمومی، بازیافت و عدالت انرژی، کلیدهایی هستند که میتوانند آینده ما را سبزتر، روشنتر و عادلانهتر کنند.
بومیسازی فناوری؛ از شعار تا عمل
یکی از پرتکرارترین جملات مسئولان در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، عبارت «لزوم بومیسازی فناوری» است. اما این عبارت اگر با حمایت واقعی همراه نشود، فقط یک تیتر خبری باقی میماند.در حاشیه نهمین نمایشگاه بینالمللی انرژیهای نو، معاون وزارت نیرو گفته بود: «بسیاری از شرکتهای داخلی بهدنبال ساخت پنلهای فتوولتائیک و توربینهای بادی هستند و این نوید خودکفایی را میدهد.»
اما سوال اینجاست که این شرکتها چقدر به زیرساختهای تولید دسترسی دارند؟ آیا بانکها حاضر به تأمین مالی هستند؟ آیا بازار مصرف داخلی برای آنها تضمین شده؟پیشنهاد عملی این است که دولت، خرید تضمینی محصولات شرکتهای بومی را برای مدت معین در نظر بگیرد. همچنین باید تعرفه واردات پنلهایی که مشابه داخلی دارند، اندکی افزایش یابد. البته اندک تا رقابت، قربانی انحصار نشود.
ذخیرهسازی انرژی را جدی بگیریم
در ابتدای گزارش درباره باتریهای جریانی نوشتیم. شاید فعلاً برای مصرف خانگی بهصرفه نباشند، اما دنیا با سرعت به سمت باتریهای هوشمند، شبکههای هوشمند و میکروگریدها حرکت میکند.در تایوان، ژنراتوری ساخته شده که از جریان اقیانوسی برق تولید میکند و به یک باتری هوشمند متصل است. این سیستم میتواند حتی در زمستان که سرعت جریان کاهش مییابد، برق پایدار تولید کند.چرا ایران نباید چنین پروژههایی را در خلیج فارس یا دریای عمان اجرا کند؟ بهویژه که پژوهشگاه اقیانوسشناسی کشور، مطالعات اولیه را انجام داده است.
فناوری آینده را جدی بگیریم
در چند پیام اخیر گروه تلگرامی انجمن انرژیهای تجدیدپذیر، بارها به نانوژنراتورهای برق مالشی اشاره شده بود. پارچههایی که با فشار یک انگشت برق تولید میکنند. سنسورهایی که در کفش قرار میگیرند و گوشی شما را شارژ میکنند. اینها شاید امروز عجیب باشند، اما فردا جزو نیازهای عادی ما خواهند بود.اگر ما از حالا وارد پژوهش و سرمایهگذاری در این فناوریها نشویم، فردا دوباره مصرفکننده باقی میمانیم؛ همانطور که در حوزه موبایل و خودرو ماندیم.
انتخاب ما بین خاموشی و روشنایی
ایران با ۳۰۰ روز آفتابی، کوهستانهای پرباد، دریاهای جزر و مدی و مغزهای علمی فراوان، شاید یکی از بهترین کشورها برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر باشد. اما تا زمانی که نگاه ما به این حوزه «تزئینی» یا «تبلیغاتی» باشد، مشکلات حل نمیشوند.انرژیهای نو تنها راه برای تأمین برق پایدار، کاهش آلودگی هوا، مدیریت منابع آبی و حتی اشتغالزایی پایدار هستند. اما برای تحقق این وعدهها، باید جدیشان گرفت. «آینده از آن کسانی است که نور خورشید را نه فقط ببینند، بلکه به برق تبدیلش کنند.»