امید زیر باران شایعه؛ چگونه آرامش را در اخبار بحران حفظ کنیم؟

هر پیامی که با هشتگ فوری و خبر داغ میآید، لزوماً رنگ حقیقت ندارد
هفت صبح| روزهایی هست که شهر نفسش سخت میشود. هر پنجرهای رو به آسمانی باز میشود که نه باران دارد، نه آفتاب، فقط ابرهای تیره و بیقرارش مدام جابهجا میشوند. صدای آژیر گاهی با صدای زنگ موبایل در هم میآمیزد و هر پیام جدید، میتواند مثل جرقهای اضطراب را در خانه روشن کند.
این روزها، آنقدر که خبر و شایعه در فضا میچرخد، گویی هر نفر با چتری در دست، در بارانی از حرف و نگرانی قدم میزند. اما در همین روزهای خاکستری، امیدی پنهان میجوشد؛ امیدی که اگر بخواهیم، میشود آن را حفظ کرد و حتی تقسیمش کرد.
آرامش داشتن در بحران، شاید آرزوی دوری به نظر برسد؛ اما مثل مهارتی است که با کمی تمرین، میتواند به یکی از تواناییهای هر کدام از ما بدل شود. شرط اولش، شناخت مرز واقعیت و شایعه است. در روزگار هجوم خبرهای بیپایان، باید به خودمان یاد بدهیم که هر صدایی را باور نکنیم. هر پیامی که با هشتگ فوری و خبر داغ میآید، لزوماً رنگ حقیقت ندارد. این روزها، راستیآزمایی را باید جدیتر از همیشه گرفت. به منبع خبر نگاه کنیم؛ اگر منبعی آشنا و معتبر نبود، کمی صبر کنیم تا گردوغبار هیجان فروبخوابد.
گاهی بهترین راه مقابله با باران شایعه، بستن چتر موبایل است. میشود ساعاتی را برای خودمان قرار بدهیم و گوشی را از دسترس دور کنیم. زندگی جریان دارد، حتی اگر چند دقیقه بیخبر بمانیم. خانههایی که این روزها آرامترند، خانههاییاند که قانون خاموشی اخبار را یاد گرفتهاند؛ ساعتی برای خانواده، بدون موبایل و بدون تلویزیون. این سکوت کوچک، میتواند آرامشی بزرگ به دل همه اعضای خانواده بدهد.
فراموش نکنیم، شایعه همیشه با احساسات ما بازی میکند. هر چه خبر عجیبتر و ترسناکتر باشد، راحتتر در ذهن جا خوش میکند. اینجاست که صبوری مهم میشود. پیش از بازنشر یک پیام، پیش از ترساندن دیگران یا حتی پرسیدن از همه درباره خبری مشکوک، چند نفس عمیق بکشیم و از خودمان بپرسیم: «آیا لازم است این نگرانی را با دیگران شریک شوم؟» گاهی سکوت، بزرگترین مهربانی است.
خودمان را در معرض نور قرار دهیم؛ هم به معنای جستوجوی حقیقت، هم به معنای ساختن لحظههای روشن در خانه. خواندن یک شعر، گوش دادن به موسیقی، تماشای عکسهای قدیمی یا فقط نشستن دور هم و چای نوشیدن، معجزه میکند. هر بار که دلنگران شدیم، میتوانیم به جای گوشی، دست یکی از عزیزان را بگیریم یا حتی قدمی کوتاه در حیاط یا بالکن بزنیم.
لمس واقعیتهای کوچک و ساده، ذهن را از موج نگرانیها دور نگه میدارد. کودکان و نوجوانان، این روزها بیش از همیشه چشم به رفتار بزرگترها دارند. اگر بتوانیم آرام بمانیم و به جای توضیح شایعهها، درباره امید و صبوری حرف بزنیم، الگوی بهتری میسازیم. کافی است چند دقیقه از روز را به حرف زدن درباره آرزوها و کارهای خوب فردا اختصاص بدهیم تا فضای خانه نفس تازه کند.
این روزها، ما زیر باران شایعه راه میرویم؛ اما هنوز میتوانیم با هم چتر امید بسازیم. صبوری، راستیآزمایی و نگه داشتن مرز آرامش، یادگاری خواهد شد که از این بحران برای فرداها خواهیم برد. زندگی همیشه راه خودش را پیدا میکند حتی اگر خیابان و شبکههای مجازی پر از صدای باران شایعه باشد.