بازگشت به چراغ قرمز| تهران دوباره زیر پای کودکان کار؛ خیابانهایی که آرام نگرفتند

با فرارسیدن بهار، کودکان کار دوباره به چهارراهها بازگشتند؛ تکرار چرخهای بیپایان از کار، التماس و استثمار
هفت صبح| همین چند ماه پیش بود. پاییز آمده بود، سرما خودش را به خیابانهای تهران تحمیل کرده بود و انگار شهر، لحظهای آرامگرفته بود. چهارراهها خلوتتر از همیشه بودند و خبری از آن دستهای کوچک و چشمان خستهای که پشت چراغقرمزها در جستوجوی نگاهی پرمهر یا اسکناسی رهاشده روی داشبورد بودند، نبود. زمزمهای میان مردم پیچیده بود: «تهران دیگر کودک کار ندارد.» اما این آرامش زودگذر بود؛
فصلی کوتاه از امیدی محو. با آمدن بهار، ورق دوباره برگشت. دوباره صدای ضربههای کوچک بر شیشههای خودرو، دود اسپند و گلهای پژمرده در دست کودکانی که نباید در این سن در خیابانها باشند. «دَشت اول صبح» و «دَشت سر شب» دوباره بر زبانها افتاد.
همان زبانهایی که در سکوت شب، فقط از گرسنگی و استیصال حرف میزنند. شهرداری تهران در پاییز و زمستان گذشته، اعلام کرد که طرح ساماندهی کودکان کار با موفقیت اجرا شده. محمدامین توکلیزاده، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، در مصاحبهای رسمی گفته بود: «کودکان کار ایرانی، ابتدا به خانواده بازگردانده میشوند و اگر خانوادهای وجود نداشته باشد، یا شرایط پذیرش نداشته باشد، با همکاری بهزیستی در مراکز نگهداری قرار میگیرند.»
او تأکید کرد: «اولویت ما حفظ کودک در خانواده است، نه انتقال فوری به مراکز نگهداری. مدیریت شهری در این مسیر بهجای رویکرد قهری، سیاستهای تربیتی و حمایتی را دنبال میکند.» حالا سوال این است: اگر این سیاستها موفق بودند، پس چرا امروز دوباره کودکان در خیابانها هستند؟ چه شد آن طرحهای رنگارنگ ساماندهی؟ چرا هنوز خیابانها، خانه شبانهروزی هزاران کودک است؟
آماری که امید میدهد، اما واقعیت نمیسازد
سیدمحمد نقیب، مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران، اسفند ۱۴۰۳ در برنامه جشن رمضان، از ایجاد ۴۰ مدرسه پویاشهر برای آموزش کودکان کار خبر داد و گفت: «۵۵۰۰ کودک کار تحت آموزش قرار گرفتهاند و دیگر آنها را در چهارراهها نمیبینید.» او افزود: «با همراهی مردم، شهرداری، سازمانهای مردمنهاد و بهزیستی، توانستیم ۳۷۰۰ کودک را ساماندهی کنیم.»
همچنین شهردار تهران چندی پیش اعلام کرد که هویت حدود هفت هزار و ۶۰ کودک کار در پایتخت ثبت شده که از این رقم ۲ هزار کودک استعدادیابی تحصیلی شده و ۲ هزار نفر دیگر فرایندهای سنجش سلامت روان آنان تکمیل شده است.
علیرضا زاکانی با اشاره به مشکلات کودکان کار تاکید کرد: پیش از این کودکان کار در متن جامعه نقش ایفا میکردند؛ اما نقشی که مفید نبود؛ زیرا عدهای سودجو با سوءاستفاده از معصومیت آنها دست به استثمار کودکان کار برای رسیدن به مقاصد خود زده بودند.
امروز شرایط تغییر کرده است، هویت حدود ۷ هزار و ۶۰ کودک کار ثبت شده است. با این اقدامات انجام شده در مسیر شکوفا کردن استعداد کودکان کار هستیم. به گفته وی، موضوع آسیبهای اجتماعی در کلانشهر تهران یک مسئله درجه یک بوده، هست و خواهد بود، امروز مسیری شکل گرفته است تا بتوان همه کسانی که در معرض آسیبهای اجتماعی هستند شناسایی کرده و مشکلات آنان را حل کرد.
از سوی دیگر، سوده نجفی، رئیس کمیته سلامت شورای اسلامی شهر تهران، واقعیتی تکاندهنده را فاش میکند: «در تهران بیش از ۷۰ هزار کودک کار و خیابان داریم که ۸۰ درصد آنها اتباع غیرایرانی هستند.» آماری که شکاف بین وعده و واقعیت را بیشازپیش نمایان میکند.
ایران در دهه گذشته بارها تلاش کرده که این چرخه را متوقف کند. اما وقتی هر بهار، خیابانها دوباره میزبان همین کودکان میشوند، وقتی شهر از کودک بودن خالی است و پر از کودک کار، باید پذیرفت که مشکل فقط در جمعآوری نیست. در نگاه، در ساختار، در سیاستگذاری و در عزم جدی است.
امروز، تهران نه فقط پایتخت کشور که آینه تمامنمای شکافهای اجتماعی است. در همین شهر هزاران کودک شب را با خواب خیابانی و روز را با کار خیابانی سپری میکنند و ما، تنها تماشاگر این چرخهایم. کاش روزی این تکرارِ تلخ به پایان برسد. کاش روزی «روز از نو» برای کودکان، معنای بازی و درس داشته باشد، نه کار و اشک.