کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۵۴۷۵
تاریخ خبر:
سینمای کمدی ایران زیر نفوذ اینفلوئنسرها و الگوریتم‌ها، از نقد اجتماعی دور شده است

طنز به اندازه سه ثانیه

طنز به اندازه سه ثانیه

سینمای ایران میان شوخی‌های تکراری و قهقهه‌های آسان، راه خودش را گم کرده است

هفت صبح|  در صف‌های بلیت، صدای خنده از همان آغاز شنیده می‌شود. سالن پر از جمع‌های خانوادگی است، تماشاگران پاپ‌کورن به‌دست، آمده‌اند تا دو ساعت از شلوغی و اخبار فرار کنند. فیلم هنوز شروع نشده، اما شوخی‌های تیز و آشنا از همان تیزرها به گوش می‌رسد؛ شوخی‌هایی که از ویدیوهای وایرال فضای مجازی آمده‌اند. سینمای امروز ایران چنین تصویری دارد: گاه پررونق، گاه شاد، گاه پرفروش اما گرفتار در چرخه‌ای از خنده‌های فوری.

 

کمدی همیشه بخش مهمی از سینمای ایران بوده است. از روزهای نخست تا دوران طلایی دهه هفتاد، از «اجاره‌نشین‌ها» تا «مارمولک»، خنده در سینمای ایران معنا داشت؛ ابزاری بود برای نقد، برای تسکین، برای حرف زدن بی‌واسطه با مردم. اما امروز، خنده‌ها از دل زندگی نمی‌آیند، از دل ترندها می‌آیند. بسیاری از فیلم‌های پرفروش امسال به‌جای فیلمنامه، بر پایه‌ شوخی‌هایی شکل گرفته‌اند که چند ماه پیش در اینستاگرام وایرال شده‌اند. انگار فیلم‌سازها پشت مونیتور نشسته‌اند و از میان پست‌های طنز، فیلمنامه‌ تازه‌شان را بیرون می‌کشند.

 

چنین روندی شاید در نگاه اول بی‌ضرر به نظر برسد؛ مردم خسته‌اند، سینما سرگرم‌شان می‌کند و گیشه رونق دارد. اما زیر این ظاهر خندان، واقعیتی تلخ جریان دارد. سینمای ایران از تنوع تهی می‌شود. در گیشه، جایی برای فیلم اجتماعی، تجربه‌گرایانه یا حتی عاشقانه باقی نمانده است. مخاطب عام با حجم انبوهی از شوخی‌های تکراری مواجه است و تماشاگر جدی، از سینما فاصله گرفته.

 

سانسور گسترده در موضوعات اجتماعی و سیاسی، یکی از دلایل اصلی این وضعیت است. بسیاری از فیلم‌سازان برای عبور از سد نظارت، به سراغ ژانر کمدی رفته‌اند تا در سایه‌ شوخی بتوانند حرفی بزنند، اما در این مسیر خودِ طنز به هدف تبدیل شده است. از دل این فشارها، نوعی کمدی بی‌خطر و بی‌زاویه زاده شد؛ شوخی‌هایی که هیچ‌کس را نمی‌سوزاند، هیچ مسئله‌ای را باز نمی‌کند و تنها قرار است لبخندی موقت بر لب مخاطب بنشاند.

 

شبکه‌های اجتماعی هم با الگوریتم‌های بی‌رحم خود، سلیقه‌ مخاطب را جهت داده‌اند. شوخی‌های سه‌ثانیه‌ای واکنش‌های افراطی، لهجه‌سازی و تیپ‌سازی از خرده‌فرهنگ‌ها حالا سوخت اصلی کمدی‌های پرده‌ سینما شده‌اند. سازندگان فیلم‌ها با رصد ترندهای روز، شخصیت‌های کارتونی فضای مجازی را به روی پرده آورده‌اند. گویی طنز به آزمایشگاهی از «کپشن» و «میم» بدل شده است. نتیجه، فیلم‌هایی است که به‌جای تماشای دوباره، فقط ارزش کلیپ‌شدن دارند.

 

در این میان، بازیگران نیز تغییر مسیر داده‌اند. بسیاری از چهره‌های محبوب شبکه‌های اجتماعی به سرعت وارد سینما شده‌اند و در مدت کوتاهی، گیشه را فتح کرده‌اند. تولیدکنندگان به دنبال چهره‌هایی‌اند که فالوئر بالا دارند، چون در دوران تبلیغات مجازی، فالوئر برابر است با فروش. در چنین فضایی، استعداد بازیگری اهمیت کمتری دارد تا توان شوکه‌کردن مخاطب در تیزر و ریلز.

 

با این حال، همه چیز به سیاهی نمی‌گراید. در دل همین بازار شلوغ، بعضی کارگردانان جوان سعی کرده‌اند از قالب کمدی برای گفتن حرف‌های جدی‌تر استفاده کنند. گاهی میان انبوه شوخی‌ها، جمله‌ای کوتاه و صادقانه پیدا می‌شود که از واقعیت جامعه حرف می‌زند. شاید همین خرده‌جرقه‌هاست که هنوز مخاطب را در سالن نگه می‌دارد.

پرسش اصلی اینجاست که اگر کمدی به تنها پناهگاه سینما تبدیل شود، دیگر کجا برای تجربه و جسارت باقی می‌ماند؟ اگر هر فیلمی باید خنده بیاورد تا بماند، غم و ترس و عشق و بحران چه می‌شوند؟ سینما برای خندیدن است، اما برای فکر کردن هم هست.

 

باید اعتراف کرد که کمدی‌های اینستاگرامی فقط یک نشانه‌اند، نشانه‌ای از جامعه‌ای که در جستجوی فراموشی است. تماشاگر امروز می‌خندد تا خسته نباشد، فیلم‌ساز می‌سازد تا بفروشد و گیشه لبریز از اسکناس می‌شود، اما چیزی در روح سینما کم شده است؛ چیزی از جنس نگاه، از جنس تأمل، از جنس حقیقت. سینمای ایران امروز بیشتر شبیه صفحه‌ اکسپلور شده تا پرده‌ نقره‌ای؛ پرزرق‌وبرق، پرفروش، اما گذرا. شاید وقت آن رسیده باشد که از پشت فیلتر خنده، بار دیگر واقعیت را ببینیم.

 

تازه‌ترین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۳۵۴۷۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر