آخرین شرور فاز پنجم MCU با حضور در دیزنی+ تاریخ‌ساز شد

در فینال این سریال، ریری ویلیامز (با بازی دومینیک تورن) با شخصیت شرور و شیطانی مفیستو (با بازی ساشا بارون کوهن) ملاقات می‌کند؛ موجودی اهریمنی که در واقع پشت پرده‌ی تمام اتفاقات این فصل و کنترل‌کننده‌ی پارکر رابینز/هود (با بازی آنتونی راموس) بوده است. حالا که هود از میدان خارج شده، مفیستو پیشنهاد خودش را مستقیماً به ریری ارائه می‌دهد: او حاضر است در ازای وفاداری ریری، یکی از آرزوهایش را برآورده کند. ریری نیز این پیشنهاد را می‌پذیرد؛ به این شرط که مفیستو بهترین دوست مرده‌اش، ناتالی (با بازی لیریک راس) را به زندگی برگرداند؛ شخصی که غم از دست دادنش در تمام فصل سایه به سایه با ریری همراه بوده است.

اتحاد غیرمنتظره ریری و مفیستو

در لحظات پایانی سریال، شاهد متحد شدن ریری و مفیستو هستیم؛ اتفاقی بی‌سابقه در پایان یک فاز از دنیای مارول. این نخستین‌بار است که در پایان یک پروژه‌ی اصلی MCU، قهرمان اصلی و شخصیت شرور داستان با هم متحد می‌شوند. این پیچش داستانی، فاز پنجم را در نقطه‌ای هیجان‌انگیز به پایان می‌رساند و راه را برای بررسی تاثیرات این همکاری غیرمنتظره در فاز ششم و حتی بعد از آن باز می‌کند. هرچند این اولین‌بار است که پایان یک فاز MCU شاهد اتحاد قهرمان و شرور است، اما این روند پیش‌تر در پروژه‌های دیگر مارول هم دیده شده است. در ادامه ۹ اتحاد به‌یادماندنی میان قهرمان‌ها و شرورهای MCU را با هم مرور خواهیم کرد.

ثور و لوکی؛ برادری در دل دشمنی

خیانت، بخشش، تکرار… قصه‌ی همیشگی ثور و لوکی.

رابطه‌ی ثور و لوکی، دو برادر آسگاردی، همیشه چیزی فراتر از یک دشمنی ساده بوده است. لوکی، خدای فریب و نیرنگ، در اولین فیلم Thor با دسیسه‌چینی‌هایش برای به‌دست آوردن تاج‌وتخت، خود را به‌عنوان دشمن اصلی معرفی کرد. اما این پایان ماجرا نبود.

با وجود اختلافات عمیق، این دو بارها مجبور شدند برای هدفی بزرگ‌تر کنار یکدیگر بایستند. در Thor: The Dark World، ثور دست به کاری غیرمنتظره می‌زند و برای شکست دشمنی خطرناک، لوکی را از زندان آزاد می‌کند. اما نقطه‌ی اوج همکاری‌شان را می‌توان در Thor: Ragnarok دید؛ جایی که باید در مأموریتی احساسی برای پیدا کردن پدرشان، اودین، راهی سفری پرماجرا شوند. اتحاد ناپایدار و پرتنش این دو شخصیت، نه‌تنها یکی از جذاب‌ترین روابط MCU را شکل داده، بلکه بارها باعث غافلگیری مخاطبان شده است.

نگهبانان کهکشان و یاندو

یاندو، دشمنی که آخرش قهرمان شد.

یاندو با بازی مایکل روکر یکی از اعضای گروه «Ravagers» بود که پس از ربودن پیتر کوئیل (کریس پرت)، او را بزرگ کرد. با این حال، زمانی که کوئیل از یاندو دزدی می‌کند، یاندو جایزه‌ای برای دستگیری شاگرد سابق خود تعیین می‌کند.

با وجود این اختلافات، یاندو در هر دو فیلم Guardians of the Galaxy به یکی از متحدان اصلی نگهبانان کهکشان تبدیل می‌شود. در نهایت نیز، با فدا کردن جانش برای نجات کوئیل، یکی از تأثیرگذارترین لحظات این مجموعه را رقم می‌زند. این اتحاد، نمونه‌ای از وفاداری و فداکاری در دنیایی پر از پیچیدگی‌های اخلاقی است.

گامورا و نبیولا

از رقابت تا هم‌دلی؛ سفر پیچیده‌ی گامورا و نبیولا.

گامورا (با بازی زوئی سالدانا) و نبیولا (کارن گیلن) به‌عنوان دختر خوانده‌های تانوس، رابطه‌ای پرتنش و پر از رقابت داشتند. در فیلم اول نگهبانان کهکشان، نبیولا با رونان متحد می‌شود و در جایگاه دشمن نگهبانان قرار می‌گیرد.

با این حال، در فیلم Guardians of the Galaxy Vol. ۲، دو خواهر به آتش‌بس می‌رسند و مسیر آشتی را آغاز می‌کنند. در نهایت، نبیولا نیز به جمع اعضای تیم نگهبانان کهکشان می‌پیوندد. تغییر رابطه‌ای که نشان‌دهنده‌ی قدرت خانواده و بخشش در دل سخت‌ترین دشمنی‌هاست.

مرد عنکبوتی و میستریو

ملاقات یک قهرمان با دشمنی در لباس دوست.

در فیلم Spider-Man: Far From Home، پیتر پارکر با بازی تام هالند نادانسته با شخصیت منفی ماجرا هم‌پیمان می‌شود. میستریو (جیک جیلنهال) در ظاهر، قهرمانی از دنیای چندجهانی است که برای مقابله با موجوداتی به نام المنتال‌ها، از اسپایدرمن کمک می‌خواهد.

اما در ادامه، حقیقت آشکار می‌شود: میستریو یکی از کارکنان ناراضی صنایع استارک است که نقشه کشیده بود با نزدیک شدن به پیتر، کنترل عینک هوشمند استارک (EDITH) را به دست بیاورد. این اتحاد فریبنده، یکی از پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین روابط قهرمان و شرور در MCU را رقم زد.

فالکن، وینتر سولجر و زیمو

اعتماد با چاشنی تردید؛ این سه نفر آینده را تغییر دادند.

در سریال دیزنی‌پلاس The Falcon and the Winter Soldier، شاهد یکی از غیرمنتظره‌ترین اتحادها در دنیای مارول هستیم. فالکن (آنتونی مکی) و وینتر سولجر (سباستین استن) برای مقابله با گروه افراطی فلگ‌اسمشرها تصمیم می‌گیرند از کمک دشمن قدیمی‌شان، بارون زیمو (دانیل برول)، استفاده کنند؛ همان شخصیت منفی‌ای که در Captain America: Civil War اختلاف بزرگی میان انتقام‌جویان ایجاد کرده بود.

البته این اتحاد موقتی است، در نهایت دورا میلاجه، جنگجویان واکاندایی، وارد عمل می‌شوند و زیمو را به‌خاطر قتل پادشاه واکاندا بازداشت می‌کنند تا عدالت اجرا شود.

لوکی و سیلوی

لوکی در آینه‌ی چندجهانی: مواجهه با نسخه‌ای از خودش.

در فصل اول سریال Loki، خدای شرارت با نسخه‌ای مونث از خودش در جهان چندگانه آشنا می‌شود: سیلوی با بازی سوفیا دی‌مارتینو. در ابتدا این دو در مقابل یکدیگر قرار دارند؛ چرا که لوکی با سازمان TVA همکاری می‌کند تا سیلوی را دستگیر کند، زیرا او مأموران این سازمان را یکی‌یکی از بین می‌برد.

اما در ادامه، این دشمنی جای خود را به یک اتحاد نادر می‌دهد؛ جایی که لوکی و سیلوی دست‌به‌دست هم می‌دهند تا علیه خودِ TVA مبارزه کنند.

اسپایدرمن و دشمنانش

مجموعه‌ای از شرورهای دنیای اسپایدرمن، از خطوط زمانی مختلف!

طرح چندجهانی فیلم Spider-Man: No Way Home باعث شد مجموعه‌ای از شرورهای دنیای اسپایدرمن، از خطوط زمانی مختلف، به واسطه‌ی یک طلسم اشتباه وارد دنیای سینمایی مارول شوند. دشمنان قدیمی چون دکتر اختاپوس (آلفرد مولینا)، گابلین سبز (ویلم دفو) و الکترو (جیمی فاکس) ناگهان در کنار پیتر پارکر (تام هالند) قرار می‌گیرند، آن هم در شرایطی پیچیده و بی‌سابقه.

پیتر تلاش می‌کند با این شرورها همکاری کند و آن‌ها را بدون قربانی شدن، به جهان‌های خودشان بازگرداند. او برخلاف انتظار، به دنبال نجات آن‌هاست، نه نابودی‌شان. اما این اتحاد دوام زیادی ندارد؛ برخی از این شخصیت‌ها به مسیر شرارت بازمی‌گردند و باعث می‌شوند که مأموریت پیتر به نبردی بزرگ تبدیل شود.

آنت‌من، وسپ، کَسی و MODOK: همکاری غیرمنتظره در دنیای کوانتومی

وقتی دشمن قدیمی با چهره‌ای جدید به یاری می‌آید.

در فیلم Ant-Man and The Wasp: Quantumania، آنت‌من (پل راد)، وسپ (اوانجلین لیلی) و دخترشان کَسی (کاترین نیوتون) با دشمنی غیرمنتظره همکاری می‌کنند. این دشمن، موجودی با سر بزرگ به نام MODOK است که در واقع همان دارن کراس، شرور قبلی است.

کَسی موفق می‌شود MODOK را متقاعد کند تا علیه کانگ فاتح (جاناتان میجرز) وارد عمل شود و به تیم آنت‌من کمک کند. این همکاری غیرمنتظره باعث شکل‌گیری نبردی هیجان‌انگیز در دنیای کوانتومی می‌شود.

لوکی و ویکتور تایملی

وقتی دو نابغه از دو دنیای متفاوت باید برای نجات چندجهانی کنار هم قرار بگیرند.

لوکی پس از دیدار با «او که باقی مانده» و آشنایی با نسخه‌های مختلفش در چندجهانی، به ویکتور تایملی شک می‌کند. ویکتور تایملی یک مخترع قرن نوزدهم است که دستگاه‌هایش پایه‌های سازمان TVA را شکل داده‌اند.

اما در فصل دوم سریال لوکی، اوضاع تغییر می‌کند. لوکی که همیشه از ویکتور می‌ترسید، ناچار می‌شود با او همکاری کند. این همکاری برای جلوگیری از فروپاشی چندجهانی ضروری است و لوکی باید بر ترسش غلبه کند و به کمک ویکتور تکیه کند. اتحادی که نشان داد گاهی برای حفظ دنیا، باید بر ترس‌ها غلبه کرد و حتی با دشمنان قدیمی متحد شد.

وقتی قهرمان و شرور کنار هم می‌ایستند

در دنیای پیچیده و پرجنب‌وجوش MCU، مرز بین قهرمان و شرور همیشه واضح نیست. وقتی دشمنان قدیمی به دلایل مختلف کنار هم قرار می‌گیرند و متحد می‌شوند، این لحظات نه فقط جذابیت داستان‌ها را بیشتر می‌کند، بلکه باعث می‌شود شخصیت‌ها واقعی‌تر و قابل لمس‌تر به نظر برسند. دیدن چنین اتحادهای غیرمنتظره‌ای که در آن‌ها رفاقت و دشمنی دست‌به‌دست هم می‌دهند، هیجان‌انگیز است و حس می‌کنیم در یک داستان زنده و پویا حضور داریم.

این همکاری‌ها علاوه بر اینکه پل‌های جدیدی بین فیلم‌ها و سریال‌های مختلف می‌سازند، مسیر روایت را هم به سوی اتفاقات تازه و غیرقابل پیش‌بینی می‌کشند. این موضوع نشان می‌دهد که در دنیای مارول، همیشه جا برای سورپرایز وجود دارد و حتی قوی‌ترین دشمنان هم ممکن است روزی به متحدانی ارزشمند تبدیل شوند. حالا نوبت شماست! به نظر شما کدام شخصیت‌ها می‌توانند در آینده متحد شوند و چه داستان‌هایی با این همکاری‌ها رقم بخورد؟ مشتاق شنیدن نظرات و حدس‌های شما هستیم!