کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۸۶۸۰
تاریخ خبر:

جادو تا علم تحولی که از پای نماند

جادو تا علم تحولی که از پای نماند

خیال‌پردازی‌های «شاخه زرین» از ادبیات تا سیاست

هفت صبح |  جادو سازش انسان است با نیروهای برتر؛ همانی که انسان فکر می‌کند اختیار زندگی افراد در دست اوست. انسان‌های نخستین در برابر حوادث طبیعت جادو را اختراع کردند. جادوگر آدم زرنگی است که جای ریش‌سفیدان را می‌گیرد و سرانجام به کاهن و یا سلطان بدل می‌شود.

 

مذهب در پی جادو، آنگاه پدید آمد که انسان‌ها ناتوانی خویش را پذیرفتند. جادو و علم از آن‌جا که هر دو فن مداخله‌اند، وجه مشترکی باهم دارند. مذهب خلاف آن‌ها همه‌چیز را به خدایان نسبت می‌دهد. در علم آگاهی نقش دارد، چیزی که در جادو وجود ندارد. برشی از کتاب «شاخه زرین»

 

فرهنگ قرن بیستم همچنان در اسارت خیال‌پردازی‌های شاخه زرین فریزر باقی مانده است. اگر ترنر، نقاش رویاهای اسطوره‌ای، آن جرقه‌ نخستین را در ذهن جیمز جورج فریزر نمی‌افروخت، شاید هیچ ‌یک از تأثیرات بعدی هرگز رخ نمی‌داد.نخستین‌بار در سال ۱۸۹۰، وقتی انسان‌شناس اسکاتلندی، جیمز جورج فریزر، شاخه زرین را منتشر کرد، اثری عظیم در حوزه دین‌پژوهی تطبیقی را به جهان عرضه کرد. اثری که تأثیری عمیق‌تر از فروید یا مارکس بر ادبیات و سینمای مدرن گذاشت. جرج الیوت درباره این اثر جیمز فریزر نوشته: «اثری در حوزه انسان‌شناسی که بر نسل ما تأثیری ژرف نهاده است؛ منظورم شاخه زرین است.» 

 

جالب اینکه این پژوهش عظیم انسان‌شناسانه، با یک اثر هنری آغاز می‌شود. فریزر در فصل نخست می‌پرسد:‌«چه کسی نقاشی ترنر از شاخه زرین را نمی‌شناسد؟» و ادامه می‌دهد:‌«صحنه‌ای که در هاله‌ای از درخشش طلایی خیال غرق شده. درخششی که ذهن ربانی ترنر حتی زیباترین چشم‌انداز طبیعی را در آن دگرگون و متعالی می‌کرد. رویایی ا‌ست از جنگل کوچک نمی، آینهه دیانا، چنان که باستانیان می‌نامیدندش...»

 

   چرا ترنر سراغ نقاشی شاخه زرین رفت

نقاشی شاخه زرین اثر ترنر در سال ۱۸۳۴ کشیده شده و اکنون در مجموعه تیت بریتانیا نگهداری می‌شود. اما چرا فریزر سراغ ترنر می‌رود؟ پاسخ به این پرسش، ما را به جوهره واقعی شاخه زرین و معنای همان شاخه افسانه‌ای می‌رساند.

 

 نگارش شاخه زرین، تحول ترنر

فریزر کار نگارش کتاب خود را در دهه ۱۸۸۰ آغاز کرد، در حالی ‌که ترنر در سال ۱۸۵۱ درگذشته بود. طی سال‌هایی که شاخه زرین در حال گسترش و تجدیدنظر بود؛ از دو جلد نخست در ۱۸۹۰، تا نسخه دوازده‌ جلدی در ۱۹۱۵ و سرانجام خلاصه ۷۱۴ صفحه‌ای‌اش در سال ۱۹۲۲ به قلم خود فریزر،‌ چهره ترنر نیز در فرهنگ انگلیسی دگرگون شد.

 

 تصویری امپرسیونیسمی 54 سال بعد از مرگ

ترنر در دوران حیاتش هنرمندی بحث‌برانگیز بود. منتقدان رنگ‌های «خردلی» و نور «خشن» آثارش را نکوهش می‌کردند. او بیشتر به‌عنوان نقاشی شناخته می‌شد که افسانه‌ها و تاریخ را در چشم‌اندازهای طبیعی جان می‌داد. برداشتی از ترنر که امروزه تقریبا فراموش شده است. در سال ۱۹۰۵، گالری تیت مجموعه‌ای از آثار ترنر را که پیش‌تر «ناتمام» تلقی می‌شدند، به نمایش گذاشت و ناگهان در سایه محبوبیت مونه، این آثار طوری جلوه کردند که گویی ترنر پیشاپیش امپرسیونیسم را اختراع کرده، اما نتوانسته در فضای ویکتوریایی آن را به‌درستی  ابراز کند.

 

چشم‌انداز ترنر، تصویر جهان فریزر

نگاه فریزر به ترنر اما نه از زاویه فرمی، بلکه از چشم‌انداز روایت و اسطوره بود. برای او، ترنر نقاشی بود از افسانه‌هایی که در دل چشم‌اندازها جاری‌اند. یک اسطوره‌پردازِ باشکوه.  ترنر، رمانتیکی است مشحون از هراس و تباهی. او حتی شعر حماسی‌ای نوشته بود به نام خطاهای امید. در نگاه او، اسطوره‌های یونانی تیره‌اند. برای فریزر، این ترنرِ تیره، رازآلود و اسطوره‌پرداز، بهترین تصویرگرِ جهانی‌ است که در شاخه زرین توصیف می‌کند: «جهانی که در آن خرد هنوز در نبردی نابرابر با جادو، آیین، و خون  ایستاده است».

 

 تاثیری که ترنر بر ادبیات گذاشت

وقتی فریزر در آغاز کتاب شاخه زرین به نقاشی ترنر ارجاع می‌دهد، شاید در وهله نخست تنها می‌خواهد اعلام کند با چه‌جور کتابی سروکار داریم. چرا که ترنر پیش از این هم الهام‌بخش کتاب‌هایی پرحجم و خیال‌انگیز بوده است. پرحجم‌ترین و شاید هم جنون‌آمیزترین کتاب غیرداستانی دوره ویکتوریا «نقاشان مدرن» اثر جان راسکین، با ترنر آغاز می‌شود و از آنجا سفری شگفت به دل تاریخ هنر، زیبایی‌شناسی و حتی زمین‌شناسی را می‌کاود.

 

درست همان‌طور که شاخه زرین از یک تابلو نقاشی ترنر راه می‌گشاید به قلمروهای سیال افسانه و آیین. راسکین تنها نبود، هرمان ملویل نیز مجذوب او شده بود؛ یکی از نقاشی‌های ترنر از کشتی‌های شکار نهنگ، الهام‌بخش تصویر رازآلودی شد که بر دیوار مهمانخانه اسپاوتر در موبی دیک آویزان است. همان‌طور که راسکین و ملویل چیزی را که به آن نیاز داشتند، در آثار ترنر یافتند، فریزر نیز  چنین کرد. 

 

شعری در باب فرهنگ، آیین و مرگ

فریزر کار خود را با هنر آغاز می‌کند، چون خود یک هنرمند است. شاخه زرین اگرچه ظاهری علمی و عبوس دارد، در واقع منظومه‌ای است در نثر؛ شعری وسیع در باب فرهنگ، آیین و مرگ. تصویرهایی که در آن می‌بینیم، درخت‌ها، آتش، آدمک‌ها و خدایان قربانی‌شده همچون نقش‌هایی بر بالای صفحات آن معلق‌اند.

 

او با یادآوری نقاشی درخشان ترنر از صحنه‌ای طلایی و الهام‌بخش آغاز می‌کند، اما بلافاصله خود، صحنه‌ای دیگر را می‌سازد: بیشه‌ای تیره و تراژیک. او می‌نویسد:‌ «در دوران باستان، این چشم‌انداز جنگلی، صحنه تراژدی‌ای غریب و تکرارشونده بود. در این بیشه مقدس، درختی خاص می‌رویید که شب و روز، سایه‌ای هولناک گرد آن پرسه می‌زد. شمشیری برهنه در دست داشت و پیوسته با هراس به اطراف می‌نگریست، گویی هرلحظه انتظار حمله‌ای را داشت. او یک کاهن بود و یک قاتل...»

 

 وقتی همه‌چیز از دل فرهنگ بیرون می‌آید

فریزر چهره‌ای شگفت‌انگیز است که فرهنگ امروز ما را با اواخر ویکتوریا پیوند می‌زند. درس ارجاع فریزر به ترنر، درواقع درسی بنیادین درباره ماهیت علوم انسانی است. همان «علوم نرم» که فیزیک‌دانان و زیست‌شناسان گاه آن‌ها را دست‌کم می‌گیرند. انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روان‌کاوی همه این‌ها در اواخر قرن نوزدهم زاده شدند و کتاب فریزر گواهی‌ست بر اینکه این علوم واقعا «نرم» هستند.

 

او هیچ‌گاه وانمود نمی‌کند که دانشمندی بی‌طرف و بیرون از فرهنگ است. از همان جمله نخست روشن می‌سازد که خود انسانی است درون فرهنگ، نه بیرون از آن و شاید به همین دلیل است که پیش از آن‌که ما را به دل جنگلی ببرد که فرهنگ در آن زاده می‌شود، به یادمان می‌آورد که مسیر انسان، هرچقدر تاریک یا آیینی، بی‌تردید از دل روشنای خیال ترنر عبور  کرده است.

 

جوزف مالورد ویلیام ترنر

Joseph Mallord William Turner 

ویلیام ترنر،‌ مشهور به جِی. اِم. دابلیو. ترنر نقاش بریتانیایی مشهور به «نقاش نور» بود. او زاده قرن 18 میلادی است اما تاریخ دقیق تولدش، به این خاطر که یادداشت‌های مرتبط به زادروزش در یک آتش‌سوزی از بین رفت هیچگاه مشخص نشد. چنان که بعد از مرگ،‌ دوست او،‌ جان راسکین در خطابه‌ای که برای ویلیام ایراد کرد نتوانست سن دقیق او را به وقت مرگ دقیق اعلام کند.

 

ترنر پدری آرایشگر و مادری از خانواده یک قصاب داشت اما خود چهره‌ای جنجال‌برانگیز در بریتانیا شد؛ منظره‌پرداز رمانتیک. منظره‌های رنگ روغن او چنان جایگاه ویژه‌ای یافت که فصل تازه‌ای در نقاشی ایجاد کرد و نقاشی منظره را در کنار نقاشی‌های تاریخی قرار داد.

 

شاخه زرین؛ نقاشی برگرفته از منظومه حماسی «انه‌اید» اثر ویرژیل است. قهرمان تروایی، انه‌آس، به کومائه آمده تا با سیبل، زن پیشگوی معبد، مشورت کند. او به انه‌آس می‌گوید تنها در صورتی می‌تواند به دنیای مردگان قدم بگذارد و روح پدرش را ملاقات کند که شاخه‌ای زرین از درختی مقدس بچیند و آن را به پروسرپینا پیشکش کند.

 

ترنر در این اثر، سیبل را در حالیکه داسی در دست دارد و شاخه‌ زرین را تازه بریده است در برابر دریاچه آورنوس به تصویر کشیده،‌ دریاچه‌ای افسانه‌ای که به‌عنوان دروازه‌ای به دنیای مردگان شناخته می‌شود. پیکرهای رقصان، نماد سرنوشت (فِیت‌ها) هستند. مار خزنده‌ای که در پیش‌زمینه دیده می‌شود نیز همچون آن‌ها، به مرگ و رمز و رازهای عالم مردگان اشاره دارد،‌ همه در دل چشم‌اندازی  زیبا و وهم‌آلود.

 

جیمز جورج فریزر

James George Frazar

انسان‌شناس و فیلسوف قرن 19 میلادی انگلستان،‌ که با کتاب مشهور خود «شاخه زرین» توانست تأثیر عمیقی بر مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ و فلسفه و ادبیات بگذارد. فریزر این کتاب را در نتیجه تحقیقات گسترده‌ای که همراه با سایر همکاران خود در دانشگاه کمبریج آغاز کرده بود در سال 1890 منتشر کرد. 

 

چاپ نخست «شاخه زرین» در ۱۸۹۰ حادثه‌ای بزرگ بود. در آن دوران، این کتاب را خطرناک خواندند که به جنگ با فرهنگ مردم رفته است. کتاب خشم مسیحیان را برانگیخت تا آن اندازه که نویسنده مجبور شد فصلی از آن را که در رابطه با مصلوب شدن مسیح بود، به طور موقت حذف کند. هرچند این بخش در چاپ‌های بعدی به کتاب بازگشت، زمانی که جهان از اهمیت اثر فریزر مطلع شد. جیمز جویس، تی.اس. الیوت، دی. اچ. لارنس، ازرا پاوند، جوزف کمپل و بسیاری این کتاب و کار جیمز فریزر را ستایش کرده و از آن در آثارشان الهام گرفتند. فروید نیز با خواندن این اثر به اسطوره توجه نمود و اثرش «توتم و تابو» را نوشت؛ حتی توین‌بی با الگو قرار دادن آن کوشید تا تاریخ دیگری بنویسد.

 

آغاز حرکت فریزر در کتاب، از فلسفه آغاز و به مردم‌شناسی رسید. او که مطالعات خود را با ماهیت تفکر بشر آغاز کرده بود به بررسی تاریخچه این تفکر تمرکز کرد. او ذهن بشر را در متن فرهنگ‌ها در اعصار مختلف، به‌ویژه آنگاه که به مذهب و جادو آمیخته بود، مورد بررسی قرار داد. به نظر فریزر، روند تکاملی فکر تا رسیدن به حال، مراحل زیادی پشت سر گذاشته که هر یک به نوعی فرهنگ بدل شده است.

 

برای نمونه؛ آن‌که باران می‌خواهد به رقص باران روی می‌آورد تا آرزویش را بیان دارد و این عصر جادوست. پس از آن زمانی فرا می‌رسد که این انسان مأیوس به زانو می‌افتد و به نیایش روی می‌آورد و این عصر مذهب است. پس از آن زمانی می‌رسد که انسان می‌بیند با دعا و نیایش کاری از پیش نمی‌رود، به تحقیق در علت نباریدن، به عالم طبیعت روی می‌آورد و می‌کوشد تا جهان را به خواست خویش سامان بخشد؛ این عصر علم است.

 

تازه‌ترین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۰۸۶۸۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر