قیام فرهنگی جهانی به رویدادی اقتصادی تبدیل شد

بسیاری از ناشران و کتابفروشان با برگزاری نمایشگاه کتاب به این شکل موافق نیستند
هفت صبح، مهسا کلانکی| چهار روز دیگر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سیوششمین دوره را برگزار میکند. یکی از مهمترین و بزرگترین رویداد فرهنگی کشور که به همان اندازه که بوی خوش بهار را میتوان اردیبهشت استشمام کرد، بوی خوش کتاب هم میرسد. بسیاری از مردم ماهها برای دورهمی کتابدوستی در نمایشگاه کتاب تهران انتظار میکشند.
با اینهمه سالهاست که معادلات پیچیده، کتابنخوانی یا کمخوانی جماعت ایرانی را بر هم زده است. همین نمایشگاه کتاب بارها بهانه خوبی شده که ما را دور هم جمع کند. با وجود نکات مثبتی که نمایشگاه کتاب دارد، بسیاری از ناشران نمایشگاه کتاب را آسیب بزرگی برای نشر میدانند و اعتقاد دارند ناشران ضعیف و گمنام در نمایشگاه کتاب آسیبهای بسیاری میبینند.
مجید غلامیجلیسه که از مدیران فرهنگی، مدیرعامل اسبق خانه کتاب و ادبیات ایران که هماکنون دستی در انتشار کتاب، به ویژه چاپ سنگی دارد، از جمله افرادی است که سالها با برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب مخالفت کرده است. وی معتقد به (نه ـ به ـ نمایشگاه ـ کتاب)؛ «صحبت درباره چرایی تحریم نمایشگاه فروشگاهی کتاب تهران فراوان است، اما اگر بخواهم به اهم این دلایل، تیتروار بپردازم میتوان این شش دلیل را ذکر کنم.»
دلیل اول: برگزاری نمایشگاه وظیفه اصناف است نه دولت!
بگذارید تکلیف را در همین ابتدای صحبت روشن کنم. برگزاری نمایشگاه کتاب در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، یا رو به رشد و حتی کشورهای جهان سوم برعهده بخش خصوصی است. یعنی انجمنها، اتحادیهها و شرکتهای تعاونی کتاب، خود را ملزم میدانند که در راستای امور صنفی خود به برگزاری نمایشگاه اقدام نمایند. در ایران به جز کتاب در بسیاری از رستهها چون خشکبار، فرش، مبل، صنعت ساختمان، موبایل و… این اصناف هستند که متولی برگزاری نمایشگاه هستند. در حالی که در کشور ما از همان سال ۱۳۶۶ که اولین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد، متولی و برگزارکننده دولت و وزارت ارشاد بود. تا امروز نیز در بر همان پاشنه میچرخد.
دلیل دوم: دولت اهداف خود را دنبال میکند نه صنف را
طبیعی است که متولی برگزاری نمایشگاه، تعیین کننده اهداف آن است. یعنی وقتی صنف متولی برگزاری نمایشگاه باشد، میداند که باید ضمن پایبندی به مقررات و اصول اساسی صنفی منافع همه بخشهای ذیل خود را تأمین و حفظ نماید و در قبال همه این بخشها پاسخگو است. این در حالی است که دولت برنامهها، اهداف و منافع خود را دنبال میکند و به هیچ روی توجهی به منافع صنفی و یا تضاد منافع اصناف ندارد یا کمتر این موضوع برایش اهمیت دارد.
هدف دولت از برگزاری نمایشگاه یک قیام فرهنگی جهانی بود. آنچنان که صباح زنگنه رئیس اولین نمایشگاه بینالمللی کتاب هدف از برگزاری نمایشگاه کتاب را اینچنین مینویسد: «تشکیل نمایشگاههای بینالمللی کتاب، از بهترین و سالمترین روشهایی است که میتواند زمینهساز آشنایی مردمان و ملل گوناگون با افکار و احوال یکدیگر بوده، به تحقق آن قیام بزرگ فرهنگی در جهان مدد رساند.
برگزاری اولین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز گامی است در جهت وصول به این هدف که تا به امروز نیز همچنان استوار است و دولتها چه چپ و چه راست و چه میانهرو، نمایشگاه را ابزاری برای تبلیغ انقلاب و آرمانهای آن میدانند. نعم المطلوب! اما آیا بعد از سی و شش سال و با وجود تغییرات و تحولات کوچک و بزرگ اقتصادی و فرهنگی و… همچنان میبایست بر همین هدف استوار بود».
دلیل سوم: تضاد منافع صنفی در نمایشگاه کتاب تهران
نمایشگاه کتاب تهران مصداق بارز تعارض منافع و تضییع حقوق صنفی است. با توجه به تصریح ماده (۲) قانون نظام صنفی، هرگونه فروش کالا باید با مجوز صنفی انجام شود. هرگونه برگزاری فروش فوقالعاده و نمایشگاههای عرضه مستقیم کالا براساس شیوهنامه ابلاغی خواهد بود و مجوز برگزاری نمایشگاههای عرضه مستقیم با گذراندن تشریفات مقرر در شیوهنامه مذکور، توسط «اتاقهای اصناف» باید صادر شود.
این در حالی است که مطابق قوانین صنفی، ناشر تولیدکننده است و توزیع و فروش کالای تولید شده توسط ناشر برعهده دیگر بخشهای این صنف یعنی موزعان و کتابفروشان است. برگزاری چنین نمایشگاهی بدون اخذ مجوز و یا شاید بهتر بگویم با رانت و حمایت دولت، بدون درنظر گرفتن حقوق حقه دیگر بخشهای صنف، مصداق بارز تضییع حقوق دیگر اعضای صنف است.
جلیسه میافزاید: «موزعان و کتابفروشان طی ۳۶۵ روز سال با پرداخت مالیات، بیمه، حقوق و دستمزد، اجاره مکان و… هزینه دیگر امکان فروش مستمر و دائمی کالاهای تولید شده ناشران را فراهم میکنند و حالا این ناشران هستند که با استفاده از حمایتها و رانتهای دولتی یک بازار ده روز حمایتی با تبلیغات گسترده را به دست میگیرند و بازار فروش کتابفروشان را یک ماه پیش و پس از نمایشگاه کساد کرده و دچار چالش میکنند».
دلیل چهارم: نگاه صرف فرهنگی ضربه به چرخه اقتصاد نشر
« آیا برگزاری نمایشگاه کتاب را میبایست کماکان یک رویداد صرف فرهنگی بدانیم یا مانند بسیاری از کشورهای دنیا در وهله نخست رویدادی اقتصادی؟ نشر پیش از آنکه یک مقوله فرهنگی باشد، در تمام دنیا یک مقوله اقتصادی و مبتنی بر درآمد و هزینه است. در دنیایی با اقتصاد آزاد اگر درآمدی وجود نداشته باشد هزینه کردی هم نخواهد بود. بنابراین هر ناشری پیش از آنکه یک مؤسسه فرهنگی باشد یک بنگاه اقتصادی است. در سایر حلقههای نشر هم وضعیت برهمین منوال است. یعنی توزیعکننده کتاب، کتابفروشی و یا نویسنده هم وضعیتشان بر همین منوال است. »
به اعتقاد این مدیر اسبق فرهنگی ورود دولتها در این اقتصاد به هر شکل مخرب و زیانآور است. «روزگاری را به یاد آورید که یکی از شیرهای نفت در عرصه کتاب و نشر باز بود. یارانههای خرید کتاب، یارانه کاغذ و انواع و اقسام دیگرش در این بازار جاری و ساری بود. تعداد ناشران رو به فزونی نهاد، چرا که حمایتهای بیحساب و کتاب نفتی از نشر آنچنان زیاد بود که هرکسی حتی با کمترین سواد را هم تشویق به ناشر شدن مینمود. اما حالا در دوره عسرت و کمبود حمایتها و از همه بدتر قیمت بالای کاغذ و هزینههای سرسامآور تولید کتاب تکلیف این همه ناشر که دهانشان باز و چشمانشان به حمایت دولت است چه میشود؟»
دلیل پنجم: نمایشگاه کتاب تهران چوب لای چرخه اقتصاد نشر
او ادامه میدهد: «چرخه اقتصاد نشر متشکل از نویسنده، ناشر، چاپخانه، موزع، کتابفروشی و درنهایت خریدار است و هرکدام از اجزای این حلقه حذف گردد نه فقط آن حلقه حذف شده بلکه به تمامی حلقههای دیگر صدمه وارد خواهد شد. نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از همان ابتدا با حذف دو حلقه توزیع (پخش کتاب) و کتابفروشیها، حرکت چرخه اقتصاد نشر را مختل نمود.
نمایشگاهی که در سال ۱۳۶۶ با ۱۸۲ ناشر داخلی برگزار شد، آهسته آهسته آنچنان متورم و نامتوازن شد که امروز در سی و ششمین سالگرد خود بیش از ۲ هزار ناشر داخلی را در خود جای داده است. از سال ۶۶ به بعد هدفگذاری اصلی وزارت ارشاد هرچه باشکوه برگزار نمودن این نمایشگاه بوده و است و ازین رو حمایتهای کانالیزه ارشاد از بخش نشر، کار را به جایی رساند که امروزه ما بیش از ۲۵ هزار پروانه نشر صادر شده داریم.
این در حالی است که تعداد کتابفروشیهای کشور در ابتدای انقلاب بیش از ۱۰۰۰ کتابفروشی بود و حالا بعد از گذشت ۳۶ سال بازهم همین تعداد کتابفروشی فعال داریم. نتیجه آنکه سیاستهای غلط دولتی و حمایتها و رانتهای بیحد و اندازه از طرفی موجب رشد نامتوازن حلقه نشر گردیده و از طرف دیگر حلقه توزیع و کتابفروشی را روزبهروز ضعیفتر و کوچکتر نموده است.»
دلیل ششم: وظیفه دولتها سیاستگذاری و ایجاد زیرساخت است نه دخالت در حوزههای اقتصاد نشر
در حالی که در بسیاری از نمایشگاههای خارجی این بخش خصوصی هست که با فروش غرفه و عرصههای تبلیغی هزینههای برگزاری نمایشگاه کتاب را عهدهدار هست. اما در ایران این دولت است که با تخصیص یارانه و توزیع و پخش بیحد و حساب پول سعی کرده به نمایشگاه رونق بدهد.
مطابق آمار اعلام شده در سامانه شفافسازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هزینه نمایشگاه سی و پنجم در سال ۱۴۰۳ دویست و بیست میلیارد اعلام شده است که البته در این میان بسیاری از هزینههای پنهان نمایشگاه دیده و لحاظ نشده است. بدون شک این عدد صحیح و نهایی نیست اما با این حال سؤال اینجاست که پرداخت چنین مبلغی چقدر توجیه اقتصادی دارد؟
کل فروش نمایشگاه کتاب در سال ۱۴۰۳ در دو بخش حضوری و فیزیکی ۴۹۷ میلیارد تومان اعلام شده است. اگر هزینههای ناشران اعم از نیروی انسانی، حمل و نقل، اجاره غرفه، نهار، تبلیغات و… را لحاظ کرده و پولی که دولت برای برگزاری نمایشگاه هزینه کرده است را جمع کنیم میبینیم که در بهترین حالت نمایشگاه کتاب اگر ضرر نداشته سودی هم حاصل ننموده است. یعنی دولت ۲۲۰ میلیارد هزینه نموده که مبلغی حدود دو برابرش کتاب فروخته شود؟! کاملا مشخص است که این رویداد ده روزه نتیجه اقتصادی درخشانی نداشته است.
خب دولت با این پول چهکارها و برنامههایی میتواند انجام دهد؟
به اعتقاد جلیسه در حال حاضر چند کتابخانه نیمهکاره و رها شده در سراسر کشور وجود دارد که منتظر حمایتهای وزارت ارشاد برای تکمیل و راهاندازی است. «صدها کتابخانه است که از فقدان تجهیزات و امکانات و ازهمه مهمتر از بهروز نبودن منابع رنج میبرند و آیا این پولها نمیتواند صرف بهروزرسانی کتابخانههایی شود که کیلومترها تا پایتخت فاصله داشته و آرزوی داشتن چندین و چند کتاب انتشار روز را میکشند؟
چرا دولت به جای صرف صدها میلیارد تومان برای یک رویداد ده روزه آن هم تنها در پایتخت این پول و پولهای مانند این را برای توسعه ویترین دائمی کتاب در سراسر کشور هزینه نمیکند. ای کاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یاد میگرفت که سطح خود را از یک نمایشگاهگردان که به باور من در آن هم موفق نیست به حد و اندازههای یک سیاستگذار فرهنگی بالا بکشد.»
از 25 تا 40 سال بیشترین مشتریان راسته کتابفروشی انقلاب
داخل مغازهای میشوم که کتابهایش بیشتر تاریخی و رمان است. صاحب مغازه از باسابقهترین این راسته است و از شرایط بازار چندان دلخوش نیست. میگوید: «اصلا وضع نشر و کتاب و کتابخوانی در کشور خوب نیست؛ به خصوص که با بالا رفتن کتابها کمتر شده است».
زمانی که سوال میکنم با برگزاری نمایشگاه کتاب موافق هستید؟ میگوید: «نه». وقتی میپرسم چرا؟ میگوید: «چون شب عید و مهر و آبان فروش ما رونق میگیرد و دانشآموزان و دانشجویان به دنبال کتاب درسی خود میآیند. اما نمایشگاه کتاب باعث میشود دانشجویان کتابهای خود را کپی کنند و تا زمان برگزاری نمایشگاه با استفاده از بنهای کتاب آن را خریداری کنند».
از او درباره تاثیر نمایشگاه در روند فروش کتاب در مغازهاش میپرسم. با خونسردی میگوید: «تأثیر زیادی ندارد. ما مشتریهای خودمان را داریم. خیلی از افرادی که کتابخوان هستند، حتی سال گذشته هم به نمایشگاه نمیرفتند چون میدانند برای کتابی که میتوانند در مغازه پیدا کنند نیازی ندارند دیگر به نمایشگاه بروند. بیشتر مخاطبان در این راسته دانشجو هستند و در رده سنی 25 تا 40 سال هستند».
لذت پیاده روی در راسته کتابفروشها و بیتوجهی به قیمت
از یکی از کتابفروشان از وضعیت کتاب در این راستا و در آستانه نمایشگاه میپرسم. میگوید: «بازار نشر ما وضع خوبی ندارد. بخشی از مخاطبان کتاب به این نمایشگاه هجوم میآورند چون هرجا بخواهند آنجا در دسترسشان است بنابراین فروش در راسته انقلاب به خودی خود کم میشود.
عدهای از مشتریان اما هستند که مخاطب همیشگی این راستهاند و نمایشگاه را به این راسته ترجیح نمیدهند. آنان شلوغی و همهمه نمایشگاه را دوست ندارند و حاضرند تا حس حضور خود را در این راسته همچنان داشته باشند و به قولشان راحت خرید کنند». با برگزاری نمایشگاه کتاب خرید در این راسته از سکه نخواهد افتاد و هنوز هم خیلی آن حس نوستالژی را دارند و برای خرید کتاب به اینجا میآیند و برای خرید کتاب به اینجا میآیند.
شهرام اسدی، دانشجوی رشته حقوق ظاهرا از این دسته افراد است. او میگوید: «نزدیک 15 سال است که با دوستانم برای خرید انواع کتاب به خصوص کتابهای کمیاب و نایاب به مغازهها در راسته سر میزنیم. کتابخوانی عشقمان است و لذت میبریم در این اوضاع گرانی، هنوز هم افرادی هستند که پا به پا ما فرهنگ خرید کتاب را دارند و هم میخوانند و هم کتاب خوب را به دیگران معرفی میکنند».