رکوردشکن اسکار| از شان بیکر که توانست در یک شب ۴ جایزه آکادمی را بگیرد، چه میدانیم؟

جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین تدوین
هفت صبح| نود و هفتمین مراسم اسکار با یک رکوردشکنی همراه بود و آقای شان بیکر توانست برای نخستین بار، چهار اسکار برای یک فیلم یعنی آنورا به دست بیاورد: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین تدوین.
شان بیکر روز جمعه ۷ اسفند ۱۳۴۹ در ایالت نیوجرسی به دنیا آمده و در همین شهر هم بزرگ شده است. مادرش معلم بود و پدرش وکیل. بیکر در سنین کودکی به همراه مادرش برای تماشای فیلم به کتابخانه محلی رفت و از همانجا عاشق سینما شد. وقتی در دبیرستان درس میخواند در یک سینما کارگری میکرد و در دانشگاه مطالعات فیلم خواند. البته اینطور نیست که بخواهیم او را یک سینماگر آکادمیک بخوانیم چون اولا همزمان با درس خواندن در دانشگاه، به عنوان راننده تاکسی کار میکرد و هم اینکه اساسا درس را دستکم برای مقطعی با هدف ساخت فیلمهای صنعتی و تبلیغات تلویزیونی کنار گذاشت.
بیکر نخستین فیلم خود را در ۲۹ سالگی ساخت. نام این فیلم «کلمات چهارحرفی» بود و موضوع آن گاهها، دیدگاهها، نگرشها و زبان مردان جوان در آمریکا. از سال ۲۰۰۲ هم به سراغ یک سریال کمدی به نام «گرگ بانی» رفت و پس از آن به سراغ سریالی به نام «وارن میمون» که بیش از یک فصل ادامه پیدا نکرد.
در این میانه دو فیلم سینمایی دیگر هم ساخت. یکی فیلمی با عنوان Take Out در خصوص یک مهاجر چینی که بر سر اکران آن ماجرای عجیب حقوقی پیش آمد چون فرد دیگری هم میخواست فیلمی با همین نام را اکران کند. جالب است بدانید که در این پرونده حقوقی پدر شان بیکر که تخصصش ثبت اختراع و مالکیت فکری بود، وکالت او را بهعهده داشت.
در نهایت فیلم تیکاوت با فیلم سوم شان بیکر یعنی شاهزاده برادوی که این یکی در مورد یک شاهزاده غنایی بود؛ با هم در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و نامزد دریافت جایزه فیلم مستقل هم شدند. با این حال همانطور که احتمالا تا اینجای کار فهمیدید؛ هیچ یک از کارهای شان بیکر نتوانست برای او موفقیت چشمگیری را به ارمغان بیاورد. حتی فیلم چهارم او یعنی استارلت که در مورد زیست یک جوان و یک زن سالمند بود هم چندان مورد توجه قرار نگرفت و به این ترتیب شان بیکر تا حوالی ۴۴ سالگی یک فرد کاملا معمولی در سینمای آمریکا به حساب میآمد.
تازه از سال ۲۰۱۵ و با نمایش فیلمی به نام «نارنگی» بود که بیکر به چشم آمد. این فیلم هم موضوع چالشبرانگیزی داشت و در خصوص یک کارگر جنسی تراجنسیتی بود و هم با استفاده از سه گوشی هوشمند آیفون فیلمبرداری شده بود. دو سال بعد فیلم «فلوریدا پروجکت» او که درباره زندگی یک دختر ۶ ساله و مادر او بود با تحسین فراوان منتقدان اکران شد و ویلیم دافو، بازیگر آن نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در اسکار شد. فیلم بعدی او «راکت قرمز» نام داشت و آن هم در مورد یک بازیگر هرزهنگاری و بازگشت او به زادگاهش یعنی تگزاس بود که مورد توجه قرار گرفت ولی نه به اندازه دو فیلم قبلی یعنی نارنگی و فلوریدا پروجکت. و در نهایت رسیدیم به فیلم آنورا که در ابتدای این مطلب از آن حرف زدیم.
بیکر مشهور است به تلاش برای به تصویر کشیدن راندهشدهها و خرده فرهنگهای کمبازنمایی و به حاشیه راندهشده، مهاجران غالباً غیرقانونی و کارگران جنسی با دیدی کاملاً انسانی و دلسوزانه شهرت دارد. حتی از همین حالا هم مشخص است که فیلم بعدی او یعنی دختر چپ دست نیز درباره یک کارگر جنسی خواهد بود.
نکته بعدی در مورد آقای بیکر این است که زندگی شخصی او نیز عملا با سینما گره خورده است. همسرش سامنتا کوان، سینماگر و تهیهکننده بسیاری از فیلمهای اوست و خواهر او هم که یک نوازنده حرفهای موسیقی و یکی از عوامل تولید است؛ در پشت صحنه فیلمهای بیکر به او کمک میکند.