صدسال به این سالها | بنبست یا گزارش؟ کندو یا گوزنها؟

نه با ثروت مشکلی دارم و نه با فرهنگ بورژوایی! شخصا اعتقاد دارم این روایت به رغم مبالغه آمیز بودنش و حتی افراطی بودنش، مشکل خاصی ندارد.
هفت صبح| این چیزی که در مورد تاسیان مینویسم ربطی به نقد فیلم ندارد. به عنوان یک روزنامه نگار در حال توصیف اتفاق هستم. سالها قبل فیلم صدسال به این سالها ساخته سامان مقدم با توقیف روبهرو شد. فیلم داستان چند شخصیت مرد و زن بود در بندر پهلوی قبل از انقلاب و داستان ادامه پیدا میکرد تا بندر انزلی سالهای انقلاب و جنگ. با حضور پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا و رضا کیانیان و هانیه توسلی و... داستان فیلم روایت تحول بود و متعهد شدن و تغییر ارزشها.
اما...اما در همان فیلم سامان مقدم در نمایش دوره پهلوی سنگ تمام میگذارد. پر از موسیقی و خوشگذرانی و رنگهای شاد و ... و ناخودآگاه در ورود به دوره پس از انقلاب رنگها تیره میشوند و آدمها غمگین و... آنجا هم یک گروه موسیقی داشتیم و کاباره و کافه و رانندگی دم ساحل و مشروب و اینطور کارها. داستان فیلم مشکلی نداشت. حتی فضاسازی فیلم هم مشکلی نداشت. به هرحال بندرپهلوی در سالهای قبل از انقلاب یکی از مراکز تفریحی خاص بود و یکی از کمترین واکنشها نسبت به وقوع انقلاب هم در این شهر بوده است.
یعنی به لحاظ تاریخی سامان مقدم اشتباهی نکرده اما کلیت فیلم، یک دوگانه خانه کرده در ذهنیت فیلمساز و یا نویسنده را نشان میدهد. نوعی سمپاتی غیرقابل کنترل. روایت خانم پاکروان هم توجیهات خاص خود را دارد. داستانش هم عاشقانه است و شخصیتها هم منطبق با برخی روایتهای تاریخی.(با برخی سهل انگاریهای عجیب در انطباق تاریخی البته) قرار است یک تحول روحی هم بنا بر انقلاب رخ دهد. این را هم میدانیم. اما ذهنیت فیلمساز و نویسنده (که خب یک نفر هستند) تصویری خوش آب و رنگ با آدمهای زیبا و ثروتمند وخوش لباس و فتان و خوش اخلاق از آن دوره ترسیم میکند.
یک نوع تصویر بورژوایی رویایی که شاید حاصل زندگی شخصی خانم پاکروان باشد. البته که ایشان موقع انقلاب کودک بودند فکر کنم یک سالشان بوده اما به هرحال تصویر ذهنیشان از آن دوران با چنین معیارهایی منطبق بوده که حاصل زندگی یک خانم از خانوادهای ثروتمند بوده است. نه با ثروت مشکلی دارم و نه با فرهنگ بورژوایی! شخصا اعتقاد دارم این روایت به رغم مبالغه آمیز بودنش و حتی افراطی بودنش، مشکل خاصی ندارد. خودم بینندهاش نیستم اما حتما طرفدارانی دارد مضاف بر این که به لحاظ کارگردانی و بازیگری استانداردهای قابل قبولی هم دارد.
اما به هرحال در این سریال این نوع تصویرپردازی وسوسه کننده ازآن سالها وجود دارد. این واقعیتی است. و تناقض و تنش در میان نهادهای نظارتی قاعدتا رخ خواهد داد. کاملا قابل پیشبینی بود. اینجا با یک دوگانه مفهومی روبهرو هستیم. اگر اهل سینما باشید حتی در فیلمهای سال 56 هم این تناقضات و تعارضات را میبینید. مثلا گزارش عباس کیارستمی که روایتی از طبقه متوسط است و چالشهای مادی و احساسی و عموما در خیابانهای شلوغ مرکز شهر میگذرد و یا بن بست پرویز صیاد که قهرمانش (مری آپیک) به رغم محجوب بودن و خجالتی بودنش، مدام در خیابانهای تمیز و کافی شاپها و کلابهای شمال شهر تردد میکند.
دنیای خانم مری آپیک در بن بست با دنیای خانم آغداشلو در فیلم گزارش کاملا متفاوت است. این دو فیلم هردو ارزشهای خاص خود را دارند اما دو پیام متفاوت از سال 56 مخابره میکنند. یا حتی یکی دوسال قبلتر مثلا فیلم کندو و یا گوزنها که در پرداختن به طبقات حاشیهای تصویری بسیار سیاه از دهه پنجاه ترسیم میکنند که منطبق با برخی واقعیتهاست. میبینید همه اینها فیلمهای خوبی هستند اما بسته به زاویه دید سینماگر مفهوم متفاوتی پیدا میکنند. تاریخ مسئله بسیار پیچیدهای است. به هرحال امیدوارم این مشکلات حل شوند و خانم پاکروان که تسلط فنیاش کاملا قابل مشاهده است به فعالیت خود ادامه دهند.