آتشبس میان ویرانهها

«هفت صبح» در گفتوگو با کارشناسان، آتشبس اسرائیل و حماس و آینده معادلات منطقه را بررسی میکند
هفت صبح، حسین فاطمی| اعلام رسمی آتشبس میان اسرائیل و گروههای فلسطینی در غزه، پایانی بر بیش از هفتصد روز درگیری به نظر میرسد، اما واقعیت میدانی و سیاسی ماجرا نشان میدهد که این توافق بیش از آنکه نشانه صلحی پایدار باشد، «وقفهای تاکتیکی» در جنگی فرسایشی است. ارتش اسرائیل در حالی از «استقرار در مواضع توافقشده» و «آغاز تبادل اسرا» سخن میگوید که هیچ تضمین معتبری از سوی میانجیها یا قدرتهای دخیل در دست نیست.
تجربههای پیشین آتشبسهای کوتاهمدت غزه ثابت کرده است تا زمانی که مسئله بنیادین اشغال و بازگشت آوارگان حل نشود، هر توافقی ماهیتی موقت و شکننده دارد. از سوی دیگر، دولت نتانیاهو در شرایطی آتشبس را پذیرفته که با بحران داخلی، فشار افکار عمومی و نارضایتی گسترده در ارتش روبهروست؛ بنابراین، عقبنشینی کنونی بیش از آنکه نتیجه یک پیروزی دیپلماتیک باشد، نتیجه بنبست نظامی و فشار بینالمللی است. در سوی مقابل نیز حماس با وجود تلفات سنگین انسانی و ویرانی گسترده غزه، آتشبس را فرصتی برای تثبیت جایگاه سیاسی خود میبیند. در مجموع، آتشبس اخیر، نه پایان جنگ است و نه آغاز صلح.
محمدصالح صدقیان: هیچ تضمینی برای پایداری توافق آتش بس وجود ندارد
دو سال و دو ماه و دو روز پس از آغاز جنگ غزه، اکنون خاورمیانه در آستانه مرحلهای تازه ایستاده است. آتشبسی که با میانجیگری مستقیم دونالد ترامپ شکل گرفته، از دید بسیاری پایان درگیریها نیست، بلکه صرفا فرصتی موقت برای تبادل اسرا و تجدید قواست. با این حال، محمدصالح صدقیان به عنوان دیگر کارشناس در گفتوگو با هفت صبح معتقد است که «باید این روند را در چارچوبی گستردهتر دید؛ روندی که نه تنها سرنوشت غزه، بلکه آینده خاورمیانه را بازتعریف میکند.»
به گفته این تحلیلگر ارشد مسائل جهان عرب، «مرحله نخست طرح ترامپ شامل سه بخش است؛ عقبنشینی تدریجی ارتش اسرائیل از غزه، تبادل اسرا میان دو طرف و برقراری آتشبس کامل.» اما صدقیان برخلاف نگاه خوشبینانه هادی برهانی قدری با احتیاط موضوع را تحلیل کرده و تاکید میکند که «هیچ تضمینی برای پایداری این توافق وجود ندارد. نه ترامپ ضامن قابل اتکایی است و نه نتانیاهو.» به باور رئیس مرکز عربی مطالعات ایران، «دولت اسرائیل در بسیاری از توافقهای پیشین بدعهدی کرده و اینبار نیز میتواند از اجرای کامل تعهدات سر باز زند.»
کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا با اشاره به وضعیت میدانی غزه توضیح میدهد که «ارتش اسرائیل هنوز در بخشهایی از باریکه حضور دارد و حتی عقبنشینی مرحلهای هم بهطور کامل آغاز نشده است. در واقع، طرح کنونی بیشتر از آنکه نتیجه پیروزی نظامی اسرائیل باشد، حاصل شکست آشکار آن در آزادسازی اسراست.» او میگوید که «در طول دو سال جنگ، تلآویو نتوانست حتی یک اسیر اسرائیلی را آزاد کند و این خود در برابر چشم افکار عمومی منطقه، یک شکست حیثیتی برای ارتش اسرائیل محسوب میشود.» از نظر رئیس مرکز عربی مطالعات ایران، «آتشبس اخیر اگرچه شکننده است، اما برای مردم غزه نفسگیر محسوب میشود.
چون به مثابه فرصتی کوتاه برای بقا، در شهری است که نه آب دارد، نه برق، نه خانه و نه هیچ امکانات اولیه برای زیست و بقا.» اما این تحلیلگر نگاهش را تنها به غزه محدود نمیکند. او باور دارد که «آتشبس کنونی در چارچوب طرح گستردهتری به نام «خاورمیانه جدید» قابل فهم است؛ طرحی که از نگاه واشنگتن و تلآویو، باید چیدمان قدرت در منطقه را تا سه سال آینده، یعنی تا پایان دوره احتمالی دوم ترامپ تعیین کند. این تحلیلگر در ادامه باور دارد که «اسرائیل میخواهد در این چارچوب، همزمان بر سه محور تاثیر بگذارد؛ لبنان، عراق و یمن و در سطحی بالاتر، ایران را نیز وارد این معادله کند.»
به زعم او، «تمرکز اصلی تلآویو در مرحله بعدی، مسلح بودن حزبالله و گروههای مقاومت در عراق است؛ مسائلی که میتوانند دستاویز درگیریهای تازهای شوند. او یادآور میشود که وزارت خزانهداری آمریکا اخیرا تحریمهای تازهای را علیه شرکتهای مرتبط با حشدالشعبی اعمال کرده و این نشانه آغاز فشارهای جدید بر محور مقاومت است.» در ادامه، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران معتقد است که «آنچه امروز در غزه و منطقه در حال وقوع است، نه فقط پایان یک جنگ، بلکه آغاز مرحلهای از مهندسی سیاسی خاورمیانه است؛ مرحلهای که هدف آن تثبیت نقش برتر اسرائیل با پشتیبانی واشنگتن است.»
با این حال، صدقیان تصریح میکند که «هیچ طرحی بدون در نظر گرفتن خواست ملتهای منطقه پایدار نخواهد ماند.» صدقیان سخنش را با نگاهی تلخ، اما واقعگرایانه به پایان میبرد که، «امروز غزه صحنه آزمون وجدان جهان عرب است. اگر جهان عرب از کنار این فاجعه بیتفاوت بگذرد، آتش جنگی تازه در لبنان، عراق یا یمن دور از انتظار نخواهد بود. این آتشبس نه پایان جنگ، بلکه تنها مکثی است میان دو بحران.»
هادی برهانی: هیچ زمینه واقعی برای اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران وجود ندارد
دو سال و سه روز پس از هفتم اکتبر، خاورمیانه بار دیگر در نقطهای ایستاده که میان امید و تردید در نوسان است. آتشبسی که پس از ۷۳۵ روز درگیری در غزه به امضا رسیده، از دید بسیاری شکننده است و ناظران بیم آن دارند که اسرائیل پس از تبادل اسرا دوباره جنگ را از سر بگیرد. اما هادی برهانی، کارشناس ارشد مطالعات اسرائیل در گفتوگو با هفت صبح، این بار شرایط را متفاوت میبیند و معتقد است که «رژیم اسرائیل در تاریخ خود بارها تعهداتش را نقض کرده است؛
از پیمان اسلو گرفته تا توافقهای پیشین صلح در غزه. با این حال، ترکیب پیچیده شرایط بینالمللی و فشار قدرتهای منطقهای و جهانی، از جمله آمریکا، ترکیه، مصر و کشورهای اسلامی، موجب شده که تلآویو نتواند به سادگی آتشبس تازه را برهم بزند.» به گفته این کارشناس مسائل بینالملل و برخلاف دفعات پیشین، «وزن نیروهای درگیر در پشت صحنه این توافق به اندازهای است که احتمال تداوم صلح را بالا میبرد، هرچند ریسک فروپاشی هنوز منتفی نیست.»
تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل، گمانهزنیها درباره احتمال حمله به ایران پس از آرامگیری در غزه را بیش از هر چیز «یک ترفند تبلیغاتی» میداند. از نگاه او، «این ادعا بیش از آنکه واقعیت میدانی داشته باشد، تلاشی است برای جبران شکستهای اسرائیل در غزه.» او توضیح میدهد که «تلآویو بدون دستیابی به اهداف اعلامشده خود از جمله نابودی کامل حماس و تصرف غزه، تحت فشار مستقیم واشنگتن مجبور به پذیرش آتشبس شد.
در این وضعیت، دولت نتانیاهو کوشیده با دامن زدن به شایعه توافق پنهان با آمریکا درباره آزادی عمل علیه ایران، این عقبنشینی تحمیلی را به نوعی معامله تاکتیکی جلوه دهد.» اما به باور این کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا، «هیچ زمینه واقعی برای اقدام نظامی علیه ایران وجود ندارد و طرح چنین سناریوهایی صرفا برای مصرف داخلی اسرائیل و ترمیم وجهه آسیبدیده نتانیاهو است.»
در حالی که تحلیلهای غربی از احتمال «مرگ سیاسی حماس» پس از این جنگ سخن میگویند، برهانی برعکس، معتقد است که «جایگاه سیاسی این جنبش در افکار عمومی منطقه تقویت شده است.» به گفته او، «هر نظرسنجیای که امروز در کشورهای اسلامی انجام شود، نشان میدهد محبوبیت حماس نسبت به پیش از هفتم اکتبر افزایش یافته است. اگر بتوان از شکست سخن گفت، آن شکست در عرصه نظامی است نه سیاسی.» در مقابل، به باور این کارشناس مسائل بینالملل، «آتشبس تازه در عمل آغاز دردسرهای سیاسی نتانیاهوست». او یادآور میشود که «نخستوزیر اسرائیل با استفاده از فضای جنگ توانسته بود دادگاههای فساد مالی خود را مسکوت نگه دارد، اما اکنون باید پاسخگوی اتهامها و نیز شکست بزرگ هفتم اکتبر باشد؛ اتفاقی که در زمان فرماندهی مستقیم او بر ارتش رخ داد.
نتانیاهو تاکنون مانع تشکیل کمیته تحقیق درباره چرایی و ابعاد این شکست شده بود، اما با پایان جنگ، هیچ بهانهای برای فرار از پاسخگویی باقی نمانده است. افزون بر این، او (نتانیاهو) مسئول تداوم یک جنگ فرسایشی است که نه تنها نتیجه نظامی در بر نداشت، بلکه دهها نظامی اسرائیلی را به کام مرگ فرستاد و تصویر بینالمللی اسرائیل را بیش از پیش مخدوش کرد.» به باور این تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل، «همین آتشبس آغاز فروپاشی سیاسی نتانیاهو خواهد بود.»
اما تاثیر این آتشبس فقط محدود به اسرائیل نیست. به زعم برهانی، «نظم منطقهای خاورمیانه در پی این دو سال و سه روز، دچار دگرگونی عمیقی شده است.» او به هفتصبح میگوید: «تا زمانی که اسرائیل با اهداف توسعهطلبانهاش در منطقه فعال باشد، هیچ کشوری احساس امنیت نخواهد کرد.» از نظر این کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا، «اسرائیل در طول جنگ اخیر نشان داد که صلح و دوستی برایش تنها پوششی دیپلماتیک است.
تجربه مصر، اردن و حتی توافقهای موسوم به پیمان ابراهیم ثابت کرد که اسرائیل در عمل جز منافع خود به چیزی پایبند نیست و برای تحقق آن از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. در طول این درگیریها، تلآویو نه تنها ایران و محور مقاومت، بلکه کشورهایی مانند قطر، مصر، عربستان و ترکیه را نیز تهدید کرد.» چنین رفتاری، به باور این تحلیلگر، «موجب شده که دولتهای منطقه بیش از هر زمان دیگری به این نتیجه برسند که تداوم حضور یک اسرائیل توسعهطلب به معنای فقدان امنیت برای همه همسایگان است.»