مذاکرات هستهای روی لبه تیغ

بازگشت تحریم یا باز شدن در تعامل؟ چشمانداز مبهم مذاکرات هستهای
هفت صبح، حسین فاطمی| در شرایطی که نخستین نشانههای بازگشت دیپلماسی میان ایران و اروپا در مذاکرات استانبول پدیدار شد، همچنان فضای کلی گفتوگوها تحتالشعاع تهدیدهای مکرر غرب، بهویژه از سوی فرانسه قرار دارد. این تهدیدها عمدتا حول فعالسازی «مکانیسم ماشه» و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل میچرخند؛ مکانیزمی که عملا میتواند برجام را به طور کامل از اعتبار ساقط کند.
وزیر خارجه فرانسه «ژان نوئل بارو» اخیرا به صراحت اعلام کرده که اروپا قصد ندارد مهلت تعیینشده برای تهران را تمدید کند و در صورت عدم حصول توافق، تحریمها بار دیگر اعمال خواهند شد. این موضعگیری سخت، در تضاد با ذات دیپلماسی سازنده قرار دارد و بیش از آنکه به ایجاد اعتماد کمک کند، طرف ایرانی را به تردید و بیاعتمادی سوق میدهد.
از سوی دیگر، بازگرداندن گزینههای تنبیهی، حتی پیش از روشن شدن مسیر گفتوگوها، نوعی بازتولید سیاست فشار حداکثری در قالبی اروپایی است؛ همان سیاستی که طی دوره ترامپ نیز پیگیری شد و نتیجهای جز تقابل بیشتر در پی نداشت. اکنون نیز در حالی که از یکسو نشانههایی از آمادگی برای گفتوگو دیده میشود، از سوی دیگر تهدید به تحریم، توازن مذاکرات را به ضرر تعامل واقعی بر هم میزند.
دیپلماسی مشروط ایران؛ تجربههای گذشته، پیشفرضهای آینده
از موضع ایران نیز نشانههایی از رویکرد مشروط به دیپلماسی به چشم میخورد. «سیدعلی موسوی» سفیر ایران در انگلیس، به روشنی تاکید کرده تهران تنها زمانی حاضر به مذاکره خواهد بود که اطمینان یابد، گفتوگو ابزاری برای تحمیل اراده یا توجیه حملات نظامی نیست. این موضع، بازتابی از تجربهای تلخ است؛ یعنی زمانی که همزمان با تلاشهای دیپلماتیک، ایران هدف حملات اسرائیل و ایالات متحده قرار گرفت.
در همین راستا سخنان عباس عراقچی نیز حاکی از آن است که هنوز چارچوب روشنی برای دور بعدی مذاکرات تعریف نشده و اصول راهبردی ایران ازجمله حفظ دستاوردهای ملی و دفاع از استقلال در تصمیمگیری هستهای، همچنان خطوط قرمز اصلی به شمار میآید.
همزمان گزارشها از مذاکرات استانبول نشان میدهد که اروپا به تهران پیشنهاد کرده در صورت همکاری کامل با آژانس و شفافسازی درباره ذخایر اورانیوم با درصد بالا، احتمال تعویق در اعمال مکانیزم ماشه وجود دارد. این پیشنهاد، هرچند حاوی نشانهای از نرمش تاکتیکی است اما همچنان در چارچوب یک بازی شرطی طراحی شده که در آن، بار تعهدات بر دوش ایران است و تضمینی برای رفع واقعی تحریمها از سوی غرب ارائه نمیشود.
بازیگران فرامنطقهای و وزن روسیه در معادله
در این میان، موضعگیری اخیر روسیه، نوعی پیام سیاسی به طرفین مذاکره است. مسکو به وضوح اعلام کرده که تهدید به حمله نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران، اقدامی غیرقابل توجیه و مخاطرهآمیز است. سخنگوی وزارت خارجه روسیه «ماریا زاخارووا» حتی پا را فراتر گذاشته و گفته توافق درباره برنامه هستهای ایران کاملا ممکن است، به شرطی که منطق امنیت جمعی و مصالح منطقهای بر تصمیمات غالب شود.
نقش روسیه، در کنار چین، در این مقطع تاریخی اهمیت دوچندان یافته است. در فقدان اعتماد میان تهران و غرب، محور تهران-مسکو-پکن به یک بازیگر جانبی موثر تبدیل شده که میتواند مسیر مذاکرات را از بنبست خارج کند یا لااقل، هزینههای سیاسی تحریمهای جدید را برای اروپا و آمریکا افزایش دهد.
از سوی دیگر، تلاشهای اسرائیل برای تخریب دیپلماسی و کشاندن فضای مذاکرات به تقابل امنیتی، همچنان به عنوان یک متغیر مهم در معادله باقی مانده است. اگر غرب بخواهد بیتوجه به این فاکتور، صرفا بر «همکاری بیشتر ایران با آژانس» تاکید کند، بدون آنکه امنیت تهران را تضمین کند، دستیابی به توافق پایدار بعید به نظر میرسد.
چشمانداز دیپلماسی، در گرو بازتعریف قواعد بازی
در نهایت، پرسش این است که آیا مذاکرات ایران و اروپا ادامه خواهد یافت؟ پاسخ این پرسش، نه در بیانیههای رسمی و نه در تهدیدهای پرآوازه نهفته است، بلکه در میزان اعتمادسازی طرفین برای ورود به یک گفتوگوی واقعی است. اگر اروپا نتواند فاصله خود را با سیاست فشار حداکثری آمریکا حفظ کند و همچنان از ابزارهای تنبیهی استفاده کند، احتمال بازگشت دیپلماسی به نقطه صفر وجود دارد.
ایران نیز به روشنی اعلام کرده که برای دیپلماسی ارزش قائل است اما نه هر دیپلماسیای؛ بلکه دیپلماسی مبتنی بر احترام، تضمین و رفع واقعی نگرانیها. به نظر میرسد راه بازگشت به میز مذاکرات، نه از مسیر اولتیماتوم، بلکه از مسیر اعتماد متقابل و پرهیز از اقدامات یکجانبه میگذرد. اگر این مسیر انتخاب شود، هنوز برای احیای توافق و جلوگیری از یک بحران بینالمللی، فرصت باقی است.