قتل مرد کیفقاپ در نزاع خیابانی
جسد مردی ۳۸ ساله متأهل، پیچیده شده در ملحفه بیمارستانی مشاهده شد
هفت صبح| بامداد ۱۹ خرداد امسال، از طریق بازپرس ویژه قتل یک فقره مجروحیت منجر به قتل و فوت فرد مجروح در بیمارستان به اکیپ بررسی صحنه قتل و کارآگاهان اداره دهم این پلیس اعلام شد.کارآگاهان اداره دهم بلافاصله به همراه تیم بررسی صحنه جرم مرکز تشخیص هویت، بازپرس ویژه قتل و پزشکی قانونی در سردخانه بیمارستان حاضر شدند و جسد مردی ۳۸ ساله متأهل، پیچیده شده در ملحفه بیمارستانی مشاهده شد که بعدا مشخص شد او یک سارق کیفقاپ بوده است.
در بررسیهای اولیه آثار یک جراحت در سمت چپ گردن مشهود بود و حسب دستور قضایی جسد برای تعیین علت فوت به پزشکی قانونی منتقل شد که متعاقبا مشخص شد یک ساعت پیش مقتول با موتورسیکلت به میدان محمدیه مراجعه که با راننده و ترکنشین یک دستگاه موتورسیکلت دیگر درگیر و بر اثر اصابت چاقو به گردن مصدوم شده و قبل از رسیدن به بیمارستان فوت شده است.
تحقیقات نامحسوس کارآگاهان اداره دهم ادامه داشت تا اینکه در نهایت متهم در ۲۳ تیرماه شناسایی و دستگیر شد.متهم در بازجوییهای انجام شده اظهار داشت که شب حادثه به همراه دوستش در میدان محمدیه متوجه شده که دو زورگیر در حال سرقت از یک شهروند هستند که برای کمک به شهروند مذکور با سارقان درگیر شده و در نهایت طی این درگیری به ضرب سلاح سرد یکی از سارقان را مجروح کرده اما نمیدانسته که وی به قتل میرسد.با اعتراف متهم و طی روال قانونی، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شده و متهم پای میز محاکمه رفت.
در دادگاه
در ابتدای جلسه دادگاه، اولیای دم مقتول که مادر و سه فرزندش بود، برای متهم درخواست قصاص کرد. سپس متهم برای دفاع از خود پای میز محاکمه حاضر شد و گفت:«در حوالی میدان محمدیه متوجه دو سارق شدم که سد راه زن جوانی به نام مینا شده بودند. من و دوستم برای کمک به او رفتیم.
بعد آنها به ما حمله کردند و محل را ترک کردیم. پس از طی مسافتی مقتول و دوستش سد راهم شده و میلاد ضربهای با چاقو به بازوی من زد. من هم برای دفاع ضربهای سمت او انداختم. فکر نمیکردم اتفاقی افتاده و از آنجا رفتم و زندگی عادی خودم را داشتم. در مغازه مشغول کار بودم که پس از یک ماه دستگیر شدم و فهمیدم میلاد فوت کرده است. اولین بار بود که او را میدیدم. مرحوم با یک مرد دیگر بود. یکی با موتور کلیک و دیگری با موتور لاکی. وقتی پیاده شدند چاقو دستشان بود.»
سپس وکیل متهم در دفاع از او گفت:«موکل با دیدن سارقان که در حال زورگیری از یک زن بودند، به کمک بزهدیده رفته که مهاجمان با چاقو به او حمله میکنند. بعد هم دنبال او رفته و چند کیلومتر پایینتر سد راه او شدند.بر اساس گزارش پزشکی قانونی، وجود الکل در زجاجیه و متافتامین در خون مرحوم نشان میدهد آن زمان در حالت عادی نبوده است.
یک ضربه سمت قلب موکل میزند که به دستش اصابت میکند. موکل هم ضربهای به سمت او میاندازد که تصور کرده به دست میلاد اصابت میکند. مقتول سابقهدار است و محل درگیری تا بیمارستان فاصله زیادی نداشته اما دوستش او را دیر به بیمارستان رساند. مرحوم و دوستش سر مسائلی با هم اختلاف داشتند و احتمال دارد به همین خاطر او را دیر به بیمارستان رسانده باشند. اصل دفاع و تناسب در دفاع محرز است و تقاضای برائت دارم.»
در این قسمت از محاکمه وکیل اولیایدم اظهار داشت:«یک ماه از قتل تا دستگیری متهم طول کشید و اظهارات متناقضی در پرونده مطرح شده است. متهم اقرار دارد که مشکل اعصاب و روان داشته و روی بدنش جای خودزنی وجود دارد. مینا استمداد کمک نکرده بود و متهم در صورتی که قصد کمک داشت میتوانست با پلیس تماس بگیرد. میلاد و دوستش هر دو موتور داشتند. پس چطور میتوانستند موتور مینا را سرقت کنند و با خود ببرند؟ مینا با خانواده مقتول رفت و آمد داشت و او را میشناخت. چطور میلاد از فردی که او را میشناسد، سرقت میکند؟»
همسر مقتول نیز در پایان جلسه گفت:«من و همسرم ۱۴سال زندگی کردیم و در این مدت ندیدم مشروب بخورد یا مواد بکشد. آن شب چند بار به خانه آمد و آخرین بار قصد رفتن به خانه مادرش را داشت.» در یایان جلسه قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.