کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۶۸۹۴
تاریخ خبر:
متهم در دادگاه اتهام خود را انکار کرد و گفت مقتول را نمی‌شناسم

جنایت عاشقانه در محل فروش وسایل شادی

جنایت عاشقانه در محل فروش وسایل شادی

مدتی قبل صدرا با دختر جوانی به نام ترانه دوست بود که عاشقانه او را دوست داشت اما...

هفت صبح| دو سال قبل رسیدگی به جنایت در یکی از خیابان‌های شرق تهران با اعلام از سوی کادر درمان یکی از بیمارستان‌های پایتخت در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت.در بررسی‌های ابتدایی مشخص شد که مقتول حدودا ۲۷ ساله به نام صدرا ساعتی قبل از مرگش در حالی که از ناحیه گردن به شدت مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل شد.

 

بلافاصله اقدامات درمانی پزشکان و پرستاران برای معالجه و درمان او آغاز شد اما به‌رغم تلاش تیم پزشکی به جهت عمیق بودن جراحت وارد شده، صدرا جان باخت و جسد او به سردخانه بیمارستان منتقل شد.به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد‌ و تحقیقات جهت روشن شدن راز ماجرا کلید خورد.

 

 اولین تحقیقات 

در بررسی‌های ابتدایی مشخص شد که صدرا در یک درگیری مقابل محل اجاره وسایل تولد مجروح شده است.عده‌ای از اهالی محل نیز شاهد درگیری مرگبار بودند و جوان ۱۸‌ساله‌ای به نام فرید را به عنوان عامل جنایت معرفی کردند.

 

یکی از شاهدان ماجرا در اولین تحقیقات به ماموران گفت:«نزدیک ظهر بود و خیابان تقریبا شلوغ بود.از دور دیدم که فرید با یک جوان درگیر شده ‌اما موضوع را چندان جدی نگرفتم. فکر کردم از همین درگیری‌های معمول بین دو جوان است.برای همین داخل مغازه خودم رفتم اما چند دقیقه‌ای بیشتر نگذشته بود که صدای همهمه و فریاد را شنیدم.آنجا بود که متوجه شدم در این درگیری یک جوان به شدت مجروح شده ‌ و روز بعد هم خبر فوت او در محله پیچید.»با اطلاعاتی که از تحقیقات محلی به دست آمد، نوک پیکان اتهام به سمت فرید چرخید و عملیات پلیسی برای شناسایی و دستگیری متهم آغاز شد.

 

دستگیری متهم

با انجام عملیات ضربتی پلیس، فرید شناسایی و دستگیر شد.او در برخورد ابتدایی با ماموران به درگیری مرگبار اعتراف کرد اما در مراحل بعدی بازجویی اتهام انتسابی را منکر شد.متهم ادعا کرد که در جریان درگیری با صدرا از محل متواری شده و گفت:«با توجه به مست بودن مقتول احتمال دارد که او با فرد یا افراد دیگری بعد از من هم درگیر شده باشد.» به‌رغم این ادعا اما به جهت وجود ادله و مستندات کافی علیه فرید، با صدور کیفرخواست او در برابر اتهام مباشرت در قتل عمدی قرار گرفت و پای میز محاکمه رفت.

 

 در دادگاه

در ابتدای جلسه رسیدگی مادر صدرا به عنوان تنها ولی دم پرونده تقاضای قصاص متهم را کرد.سپس فرید پای میز محاکمه رفت و در دفاع از خود گفت:«اتهامم را قبول ندارم.چون روز حادثه از محل درگیری گریختم.» او در توضیح گفت: «مغازه‌ای که وسیله تولد و قلیان اجاره می‌داد، شبیه یک قهوه‌خانه کوچک بود که برای ما پاتوق شده بود. زمانی که جشن یا مهمانی هم داشتیم، از آنجا وسایل مورد نیازمان را کرایه می‌کردیم.روز حادثه هم من برای اجاره وسایل تولد رفته بودم چون قرار بود همان شب تولد یکی از دوستان نزدیکم را جشن بگیریم.

 

در حال گپ و گفت با صاحب مغازه بودم که رفیقم بود. همانطور که داشتیم خوش و بش می‌کردیم ناگهان صدرا ناغافل از پشت سر به من حمله کرد و شروع کرد به کتک زدن من.از ظاهرش حدس می‌زدم که مست باشد برای همین چند بار او را هل دادم تا از سر راهم کنار برود.اصلا او را نمی‌شناختم و نمی‌دانستم چرا با من درگیر شده ‌ اما فکر کردم در عالم مستی نمی‌داند چه کاری می‌کند.»

 

متهم ادامه داد: «صدرا دست‌بردار نبود و درگیری ما به داخل کوچه کشیده شد و او من را داخل جوی آب پرت کرد.همان موقع دو نفر او را گرفتند و من به سرعت از آنجا فرار کردم.به سمت دیگر خیابان رفتم و سریع ماشین گرفتم و از آنجا دور شدم.نمی‌دانم بعد از من با چه کسی درگیر شد که این بلا سرش آمد.»

 

قاضی گفت: «یکی از شاهدان گفته که وقتی تو به جوی آب پرت شدی در حالت نیم‌خیز با ‌‌قمه بزرگی که همراهت بود، به گردن صدرا ضربه‌ای زدی و فرار کردی‌.»

فرید گفت: «من چاقو همراه نداشتم و این اتهام را قبول ندارم.اصلا مقتول را نمی‌شناختم و هیچ خصومت و کینه‌ای از او نداشتم بنابراین انگیزه‌ای هم برای کشتن او نداشتم.»

 

در این قسمت از رسیدگی یکی از شاهدان ماجرا در جایگاه حاضر شد و گفت:«صدرا و فرید هر دو بچه محل ما بودند و من هردوی آنها را می‌شناختم. مدتی قبل صدرا با دختر جوانی به نام ترانه دوست بود که عاشقانه او را دوست داشت اما رابطه آنها مکدر شده بود. صدرا متوجه شده بود که ترانه با فرید دوست شده است برای همین از فرید کینه داشت.

 

روز حادثه متوجه شدم که بالاخره صدرا خشمش را سر فرید خالی کرده و با هم درگیر شده‌اند. وقتی به محل درگیری رسیدم آنجا خیلی ازدحام بود و من با چشم خودم چیزی ندیدم.یک کارگر افغان که برای دوستم کار می‌کرد آنجا ایستاده بود.از او پرسیدم چه خبر شده که او گفت فرید، صدرا را کشت.»

 

قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و اخذ شهادت شاهد، برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

برای پیگیری اخبارحوادثاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۳۶۸۹۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر