کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۴۹۷۹
تاریخ خبر:
قتل تاجر ثروتمند زعفرانیه به‌دست پسرش‌ با ادعای انتقام از پدر ‌

عدالت خونین در زعفرانیه

عدالت خونین در زعفرانیه

افشاگری تکان‌دهنده مادر پرتغالی، مسیر پرونده را عوض کرد

هفت صبح| خرداد ماه سال 1403 ساکنین یک برج در زعفرانیه تهران ماموران پلیس را در جریان استشمام بوی تعفن از یکی از واحدهای مسکونی قرار دادند. ماموران وارد خانه مرد 65 ساله‌ای به نام حبیب شدند که یک تاجر ثروتمند بود و با جسد ملحفه پیچ شده او مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به کام مرگ فرو رفته بود.

 

همچنین یک کمربند دور گلویش پیچیده شده بود. به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد و نگهبان برج تحت تحقیقات به ماموران گفت که چند روز قبل شاهد تردد پسر حبیب به این خانه بوده و بعد از آن دیگر کسی به واحد حبیب تردد نداشته است. به این ترتیب پسر 35 ساله حبیب به نام سیاوش به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد و در برخورد ابتدایی با ماموران پلیس پرده از راز جنایت علیه پدر خود برداشت.

 

دستگیری متهمان

سیاوش که دارای سابقه کیفری هم هست در اعترافات ابتدایی خود ادعا کرد که با همدستی دوستش به نام ایمان به خانه پدری خود رفته و اقدام به قتل پدرش کرده است. او در ابتدا اظهار داشت ضربات کشنده را ایمان در ازای دریافت دو هزار دلار به پدرش وارد کرده بود اما زمانی که ایمان بازداشت شد قتل را گردن نگرفت و گفت عامل وارد کردن ضربات متعدد چاقو خود سیاوش است.

 

زمانی که مواجهه حضوری بین متهمان انجام شد سیاوش لب به اعتراف گشود و گفت که خودش قاتل پدرش است. او گفت:«من و ایمان با همدیگر در یکی از دانشگاه‌های هند همکلاسی بودیم و از آن به بعد دوست صمیمی شدیم. ارتباط ما بعد از بازگشت به ایران هم ادامه پیدا کرد. مدتی قبل من متوجه شدم پدرم، خواهرم را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است و این موضوع را با ایمان در میان گذاشتم و از او خواستم برای به قتل رساندن پدرم به من کمک کند. شب حادثه نقشه‌ای را که از شش ماه قبل در سر داشتم عملی کردم.»

 

در ادامه مشخص شد که متهمان قبل از خروج از خانه مقتول مقداری دلار و طلا از گاوصندوق او سرقت کرده بودند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفتند.

 

در دادگاه

در ابتدای جلسه رسیدگی وکیل اولیای دم یعنی مادر و خواهر سیاوش، از جانب آنها تقاضای قصاص متهم ردیف اول و اشد مجازات برای متهم ردیف دوم را مطرح کرد. این در حالی بود که مادر و خواهر سیاوش از حدود یک سال پیش از وقوع جنایت به کشور پرتغال مهاجرت کرده بودند.

 

سپس نوبت به سیاوش رسید که در دفاع از خود جزئیات ماجرا را شرح دهد. متهم گفت:«من اتهام مباشرت در قتل عمدی را قبول دارم اما اتهام سرقت از خانه پدری خودم را قبول ندارم. بعد از قتل پدرم سه تکه طلا که شامل یک آویز شبیه دندان شیر، یک دستبند و یک انگشتر بود از گاو صندوق برداشتم اما هر سه تکه طلا متعلق به خودم بود.من نیازی به سرقت کردن نداشتم چون همه چیز داشتم و از بچگی همه کشورهای دنیا را گشته بودم.»

 

قاضی گفت:«دلارهایی که از گاوصندوق برداشتی به چه کسی تعلق داشت؟» متهم گفت:«آن دلارها برایم پدرم بود.حدود دو هزار دلار بود که آن را بابت همراهی ایمان به او دادم.» متهم در ادامه گفت:«بعد از مهاجرت مادر و خواهرم در واتساپ با آنها در ارتباط بودم تا اینکه شش ماه قبل از قتل پدرم، مادرم به من گفت که پدرم به خواهرم تجاوز می‌کرده و برای همین خواهرم بارها دست به خودکشی زده بود. مادرم می‌گفت که حال خواهرم بد است.من از همان زمان به این اعتقاد رسیدم که پدرم مستحق مرگ است و نقشه قتل او را در ذهنم کشیدم.منتظر فرصت مناسبی بودم تا نقشه‌ام را عملی کنم و بالاخره در شب حادثه فرصت را مناسب دیدم.»

 

قاضی گفت:«این موضوع به تو چه ارتباطی داشت؟خواهرت که الان تقاضای قصاص تو را هم کرده می‌توانست خودش از پدرتان شکایت کند.» متهم گفت:«او خواهرم بود و در وضعیت بدی قرار داشت.من اینقدر از پدرم کینه داشتم که حتی یک بار می‌خواستم او را با قرص بکشم که بار اول نشد. شب حادثه با نقشه قبلی وارد خانه‌مان شدم. کلید داشتم و وقتی وارد شدیم ایمان پدرم را از پشت سر گرفت و من به او ضربات چاقو را وارد کردم. حدود ده ضربه به او وارد کردم و او تنها حرفی که زد گفت وای مُردم!»

 

متهم ادامه داد:«بعد به کمک ایمان جسد را لای ملحفه و پتو پیچیدیم و می‌خواستیم آن را به محلی دیگر منتقل کنیم اما پشیمان شدیم.»

قاضی گفت:«اگر به این اعتقاد رسیده بودی که پدرت مستحق مرگ است چرا در ابتدا منکر جنایت شدی و  گفتی ایمان قاتل است؟»

متهم گفت:«در ابتدا اشتباه کردم.»

 

دفاعیات متهم ردیف دوم

سپس نوبت به دفاع ایمان رسید و او گفت:«اتهاماتم را قبول ندارم چون در این حادثه نقشی نداشتم.» متهم در ادامه توضیح داد:«من و سیاوش از سال‌ها قبل با هم دوست بودیم و خیلی وقت‌ها با همدیگر ماری‌جوآنا و کوکائین مصرف می‌کردیم. شب حادثه سیاوش از شمال به همراه نامزدش به خانه من آمد. او مثل همیشه شاداب نبود و خیلی غمگین به نظر می‌رسید. از او علت را پرسیدم اما او و نامزدش سکوت کردند.

 

بالاخره سیاوش گفت علت ناراحتی من این است که خواهرم اقدام به خودکشی کرده و این به خاطر آزار و اذیت پدرم بوده است. سیاوش می‌گفت حتما باید پدرم را بکشم اما من به او گفتم تو الان توهم زدی و بی‌خوابی هم کشیدی. وقتی حالت خوب شد با هم حرف می‌زنیم. در همان حال او داشت با پدرش هم در پیامک حرف می‌زد.گفت پدرم می‌گوید چرا خودروی لکسوس را بردی.آن ماشین را بیاور و 206 را ببر.بعدا فهمیدم در بین حرف‌هایش از پدرش پرسیده بود موضوع تجاوز چیست.»

 

متهم ادامه داد:«سیاوش به بهانه اینکه لکسوس را به پدرش بدهد از من خواست با هم به خانه پدری‌اش برویم. من هم همراهش رفتم و نمی‌دانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد. سیاوش وارد آپارتمان شد و من جلوی در بودم که صدای درگیری شنیدم. اول پدرش گفت چرا وقتی به او زنگ زدم جواب ندادی؟بعد یکدفعه پدرش فریاد زد. من داخل دویدم و دیدم سیاوش روی پدرش افتاده بود. او را عقب کشیدم اما ضربات را زده بود و هر دو خونی شدیم. سیاوش داخل اتاق رفت و لباس عوض کرد. من هم از داخل کمد پدرش لباس برداشتم تا با سر و وضع خونین بیرون نرویم. بعد هم یک کمربند پدرش را برداشته و دستش را بستیم. من نفهمیدم سیاوش چه موقع سراغ گاوصندوق رفت.»

 

قاضی گفت:«اما کمربند دور گلوی مقتول پیچیده شده بود.»  ایمان گفت:«نه من فقط کمربند را دور دستانش بستم و بعد هم از آنجا خارج شدیم. ابتدا به پارکینگ رفتیم و 206 را برداشتیم چون لکسوس سر خیابان بود و ما نمی‌خواستیم با آن سر و وضع در کوچه عبور کنیم چون هنوز خونی بودیم. بعد با لکسوس به خانه من رسیدیم.از قبل قرار بود فردی برای سیاوش مقدار زیادی کوکائین بیاورد و سیاوش در قبال دریافت مخدر دو هزار دلار را که از گاوصندوق برداشته بود به آن فرد داد.در این میان پولی به من داده نشد.»

 

    اظهارات خواهر مقتول

در پایان جلسه رسیدگی وکیل اولیای دم گفت:«من به وکالت از موکلانم صحبت‌های آنها را در دادگاه قرائت می‌کنم که در قالب وویس به من ارسال شده و من پیاده کرده‌ام.»  او ادامه داد:«متهم که ادعا می‌کند از هر پولی بی‌نیاز است بعد از مهاجرت مادرش مقدار زیادی از وسایل کارخانه پدری‌اش را به قیمت خیلی ناچیز فروخته چون مواد مصرف می‌کرده است. مقتول در یکی از شهرهای شمالی کارخانه تولید کپسول اکسیژن داشت که آن کارخانه به همراه ویلای شمال و همچنین یک دستگاه آپارتمان در تهران در اختیار متهم بود.

 

دستگاه‌های کارخانه به مبلغ نیم میلیون دلار ارزش داشت اما متهم آنها را حدود چهل میلیون فروخته است. علاوه بر این مادر پرتغالی متهم می‌گوید اقوام یزدی شوهرش از ابتدای ازدواجشان به مناسبت‌های مختلف به او سرویس‌های ارزشمند طلا و جواهر کادو داده بودند که همه آنها در گاوصندوق بوده و سرقت شده. مبلغ دلارهای سرقت شده را هم 15 هزار دلار اعلام کردند.»

 

آقای وکیل ادامه داد:«وقتی ایمان دستگیر شد در همان ابتدا گفت پدر سیاوش با او اختلاف داشته و او را تهدید کرده بود که از ارث محرومش می‌کند. تمام امید سیاوش به اموال پدرش بود و برای همین تصمیم به خالی کردن گاو صندوق گرفت. سیاوش در ابتدا به ایمان گفته بود پدرم با مادر و خواهرم هم درگیر شده و آنها را کتک زده و هر دو بیمارستان هستند. با اینکه آنها خارج از کشور بودند. به نظر می‌رسد متهمان عنوان مهدورالدم را در زندان یاد گرفتند و نقشه سیاوش بهانه‌ای برای رسیدن به پول بود.»

 

آقای وکیل در ادامه راجع به اظهارات خواهر سیاوش گفت:«دختر مقتول در وویس حاضر به من گفت که در کودکی گاهی پدرش بدن عریان او را تماشا می‌کرده و او بعد از خروج از ایران این موضوع را به مادرش گفته بود. او می‌گوید چون مادرم خارجی است حتی همین نگاه هم از نظرش آزار جنسی است و از سیاوش خواست بفهمد موضوع چه بوده است. اما حقیقت این است که من برای برادرم هیچ ارزشی نداشتم چون او حتی حال من را هم نمی‌پرسید.

 

وقتی بچه بودم و با گریه می‌گفتم من را خانه تنها نگذار اهمیتی نمی‌داد و حتی علت ترس من از پدرم را هم نمی‌پرسید. او من را داخل اتاقش راه نمی‌داد و گاهی به بهانه اینکه من را از مدرسه بیاورد در مسیر مخدر رد و بدل می‌کرد و من برای او فقط نقش رد گم کردن داشتم. برادرم فقط وقتی با پدرم خوب بود که پدرم به او پول می‌داد یا وقتی گرفتار پلیس می‌شد برای او سند می‌برد. من تیغ کشیدن روی پوستم را سطحی انجام می‌دادم و این کار مثل ناخن جویدن به من آرامش می‌داد. به خاطر خودکشی نبود. برادرم حتی زمانی که ایران بودم بارها رد زخم‌ها را دیده بود و برایش اصلا مهم نبود. او پدرمان را به خاطر من نکشته است.»

 

وکیل در ادامه گفت:«در گفت‌وگوی متهم با مقتول در مورد موضوع تجاوز، مقتول به کل منکر ماجرا شده است. از طرفی ایمان که ادعا می‌کند نمی‌داند سیاوش چه مقدار از داخل گاوصندوق داخل اتاق برداشت؛ باید بگویم گاوصندوق داخل کریدور بود نه داخل راهرو!»

قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای آنها برای صدور رای وارد شور شدند.

 

آخرین تحولاتحوادثرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۳۴۹۷۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر