معمای قتل زن تنها در خانه ویلایی

متهم به قتل، پیش از این نیز همسر خود را به قتل رسانده بود
هفت صبح| آذرماه سال 99 صدای بوق ممتد تلفن در یک خانه ویلایی واقع در شهر دماوند میپیچید اما کسی پاسخگوی تماسهای پیدرپی نبود.همین کافی بود که خانواده زن 47 سالهای که در این ویلا ساکن بود، نگران او شده و دختر این زن به ویلا مراجعه کند. سپس در حمام این ویلا با جسد مادرش مواجه شد.دختر جوان با پلیس پردیس تماس گرفت و از قتل مادر ۴۷ سالهاش به نام سپیده در خانهشان خبر داد.
او در اولین گزارش خود به ماموران گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از همدیگر جدا شدند. من و خواهرم هم ازدواج کرده و سر خانه و زندگی خودمان رفته بودیم. از آن به بعد مادرمان بهتنهایی در خانه اجارهای در پردیس زندگی میکرد. دو روز پیش «چندبار با او تماس گرفتم ولی پاسخ نداد. گمان کردم با دوستانش بیرون رفته. اما بعد از 2 روز که نگرانش شده بودم به خانه مادرم رفتم و در حمام با جسد او روبهرو شدم.»
به دنبال اظهارات دختر جوان ماموران به خانه زن تنها رفتند و با جسد سپیده روبهرو شدند. شواهد نشان میداد که او خفه شده است .جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران برای رازگشایی از جنایت خاموش به تکاپو افتادند.
اولین سرنخ
در بررسیها فاش شد سپیده از مدتی قبل با مرد بنگاهداری به نام احسان رابطه پنهانی داشته است. با افشای این ماجرا احسان 55 ساله به عنوان مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. اما مدعی شد رابطهای با سپیده نداشته است.در این میان مشخص شد احسان چند سال قبل به خاطر اختلاف خانوادگی همسرش را کشته و جسد او را در رودخانه رها کرده است. با اینکه هرگز اثری از جسد به دست نیامد، متهم توانست رضایت اولیایدم را جلب کند و به زندگی برگردد.
با افشای این ماجرا فرضیه دستداشتن احسان در پرونده قتل سپیده قوت گرفت اما او مدعی شد دلیلی برای کشتن سپیده نداشته است. با تکمیل تحقیقات برای او کیفرخواست صادر و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .
انکار جنایت
در جلسه دادگاه، دختر سپیده درخواست قصاص را مطرح کرد. سپس وکیل اولیایدم روبهروی قضات ایستاد و گفت: همه شواهد نشان میدهد احسان با قربانی رابطه پنهانی داشته. اما پس از مدتی زن جوان از ادامه این رابطه منصرف شده و دیگر حاضر به ملاقات با احسان نبوده است. اما این مرد برایش مزاحمت ایجاد میکرده. تا جایی که مقتول قصد داشته از او شکایت کند.
حتی بارها به دوستانش گفته از دست احسان خسته شده است. تنها فردی که با قربانی مشکل داشته احسان است. از طرفی آخرین بار یکی از همسایهها سپیده و احسان را در ساعت ۱۱ شب در پارکینگ خانه سپیده دیده که با هم درگیر بودهاند.این مرد کلید خانه قربانی را داشته و به همین خاطر آثاری از ورود بهزور به خانه قربانی مشاهده نشده است.
این وکیل ادامه داد: قبل از پیدا شدن جسد سپیده در خانهاش و هنگامی که دختر او نگرانش بوده، یکی از دوستان سپیده با احسان تماس گرفته و احسان به او گفته سپیده در حمام خانهشان کشته شده و این در حالی است که هنوز کسی از ماجرای قتل اطلاعی نداشته.
احسان چند سال قبل همسرش را بر سر سجاده نماز با بالشت خفه کرده و سپس جسد او را به رودخانه انداخته است. او آثار جرم را از بین برده و هرگز اثری از جسد به دست نیامده تا اینکه خودش به قتل اعتراف کرده است. او در این زمینه تجربه دارد و به همین خاطر به دروغ قتل سپیده را نیز انکار میکند.من از طرف اولیایدم برایش تقاضای قصاص دارم. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و اتهام قتل را نپذیرفت.
او درباره نحوه آشناییاش با سپیده گفت: من صاحب بنگاه معاملات ملکی هستم.چندماه قبل از این ماجرا سپیده به دنبال خانهاجارهای میگشت که برای اولین بار سراغم آمد.چند روز بعد در سایت دیوار خانهای پیدا کرده بود که از من خواست همراهش برای بازدید خانه بروم تا سرش کلاه نرود. من همراه او رفتم و سپس خانه را در بنگاهم برایش اجاره کردم. او چند روز بعد گفت یکی از بستگانش فوت شده و به شهرستان رفت و دیگر او را ملاقات نکردم. اگرچه با هم پیامکی در ارتباط بودیم اما عشقی میان ما نبود.
متهم ادامه داد:سپیده برای رفتن به محل کارش به دنبال سرویس میگشت. چون آن زمان کار و کاسبیام خوب نبود به عنوان سرویس، او و همکارش را به محل کار میرساندم. او یک بار مرا به رستوران دعوت کرد و من دعوت او را پذیرفتم. اما دیگر از او خبری نداشتم. حتی چند باری با او تماس گرفتم اما پاسخ نداد. تا اینکه ماموران پلیس مقابل خانهام آمدند و مرا به عنوان مظنون بازداشت کردند.
قاضی گفت: پیامکهای ارسال شده از سوی سپیده به تو نشان میدهد با هم اختلاف داشتید.چه پاسخی داری؟ که احسان پاسخ داد: اگر ما با هم اختلاف داشتیم او با من تماس نمیگرفت. ما مشکلی با هم نداشتیم. قاضی گفت: خانه تو و قربانی چقدر با هم فاصله داشت؟ که متهم پاسخ داد: حدود ۲۰ متر.
قاضی: چند نفر علیه تو شهادت دادهاند.درباره اظهارات آنها چه میگویی؟ متهم: من اظهارات آنها را قبول ندارم. یکی از آنها بر سر خرید یک ملک با من اختلاف داشته و به همین خاطر علیه من شهادت داده. شاهد دیگر هم که دوست سپیده است به اشتباه میگوید من قبل از پیدا شدن جسد به او گفتهام سپیده در حمام کشته شده.چند روز از قتل گذشته بود که او با من تماس گرفت.
سپس وکیل وی برخاست و گفت: اظهارات شاهدان تناقض دارد. چون موکلم سابقه قتل همسرش را در پروندهاش داشته در این پرونده نیز مظنون شناخته شده است. اما وکیل اولیایدم به اظهارات متهم اعتراض کرد و گفت:شواهد و مدارک و اظهارات متناقض متهم نشان میدهد احسان مرتکب قتل شده. او ۱۰ ماه در زندان بوده اما چون به کرونا مبتلا شده بود با قرار وثیقه آزاد شده است. اما حالا تقاضا دارم قرار بازداشت متهم صادر شود.
در پایان جلسه و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده،قضات دادگاه قرار بازداشت احسان را تشدید کرده و او را روانه زندان کردند تا تحقیقات درباره پرونده تکمیل شود.با تکمیل تحقیقات احسان برای دفاع آخر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
شکسته شدن حکم قصاص
او بار دیگر مدعی شد از نحوه قتل سپیده اطلاعی ندارد و بیگناه است.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند. با اعتراض مرد میانسال به حکم صادره پرونده در دیوانعالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالیرتبه حکم قصاص را شکستند و خواستند تا تحقیق از شاهدان تکمیل شود.
محاکمه دوباره
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.در این جلسه اولیایدم بار دیگر درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند تنها کسی که کلید خانه قربانی را داشته احسان است.سپس یکی از همسایهها به عنوان شاهد روبهروی قضات ایستاد و گفت:من متهم را چند بار دیده بودم که به خانه سپیده رفت وآمد میکرد. آخرین بار هم او را در پارکینگ دیدم اما از اینکه او مرتکب قتل شده یا نه، اطلاعی ندارم.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد بار دیگر اتهام قتل را نپذیرفت. وی گفت: من برای سپیده خانه اجاره کردم و رابطه ما با هم کاری بود.اگرچه چند باری به دیدن او رفتم ولی ارتباط خاصی با هم نداشتیم.حتی او به من گفته بود به جای مهریه از همسر سابقش یک خانه در پردیس گرفته.
به همین خاطر میخواستم قرارداد خانه اجارهای را فسخ کنم تا او به خانه خودش برود. من در این رفت و آمدها متوجه شدم او با یک مرد دیگر در ارتباط است. به همین خاطر کلید یدکی را که داشتم به او دادم و ارتباطم را با سپیده قطع کردم. من انگیزهای برای کشتن او نداشتم. متهم ادامه داد:من بیگناه بازداشت شدهام و قاتل نیستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و اظهارات شاهدان بار دیگر احسان را به قصاص محکوم کردند.