کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۱۷۱۸
تاریخ خبر:

انگشت اتهامی که هرگز سوی مسئولان نمی‌رود!

انگشت اتهامی که هرگز سوی مسئولان نمی‌رود!

تهران، در‌میانه بحران‌های بی‌پایان و بی‌تدبیری مسئولان

هفت صبح|   تهران، در تیرماه 1404، دیگر آن کلانشهر شلوغ و خسته‌ همیشگی نیست، حالا صدای بی‌آبی از پشت درهای بسته خانه‌ها و لوله‌هایی که در ساعاتی از شبانه‌روز آب ندارند به گوش می‌رسد. در برخی خانه‌ها برای ساعت‌ها آب نیست در برخی دیگر، آب فقط با زور پمپ بالا می‌آید یاحتی گاه بالا نمی‌آید، حتی با پمپ.

 

حالا مسعود پزشکیان می‌گوید امکان بقای تهران به عنوان پایتخت وجود ندارد.  در همین روزهای گرم، که دمای تهران به مرز ۴۰ درجه رسیده، وزارت نیرو هشدار داده که «سد ماملو» تا چند هفته دیگر ممکن است کاملا خشک شود. . اگر سدها خشک می‌شوند و آب در دسترس نیست، پس چه راهی می‌ماند؟

 

 تهران؛ روی لبه تیغ

گزارش‌های رسمی می‌گویند تنها ۱۴ درصد از ظرفیت مخازن سدهای تهران پر است. عددی که به‌تنهایی می‌تواند زنگ خطر را برای هر دولتی به صدا درآورد. اما آنچه تهران را به وضعیت بحرانی کشانده فقط کم‌بارشی و تغییر اقلیم نیست؛ بلکه نبود تدبیر در سیاست‌گذاری، وابستگی سنگین به منابع سطحی، بی‌توجهی به اصول توسعه پایدار و البته، واگذار کردن مسئولیت به مردم، بدون بازخواست از نهادهای بزرگ و تصمیم‌گیر است.

 

مدیران آب می‌گویند جیره‌بندی نداریم، فقط فشار آب را کاهش داده‌ایم. اما در بسیاری از خانه‌ها، حتی به طبقه همکف، آب نمی‌رسد. مردم، در گرمای ۴۰ درجه ناچارند پمپ و مخزن بخرند، تا مبادا بی‌آب بمانند. اما آیا وظیفه تامین آب شرب یک شهر ۹ میلیونی، باید به خرید شخصی مخزن واگذار شود؟

 

همیشه مردم گناه‌کارند، مسئولان خوبند!  

دولت، در تمام اطلاعیه‌ها و سخنرانی‌ها، یک جمله تکراری دارد: «صرفه‌جویی کنید.» یا اخبار را به گونه‌ای منتشر می‌کنند که کمبود آب را به دوش مردم بیاندازند. گویی مشکل فقط دوش گرفتن‌های طولانی یا کولرهای آبی  است.   در حالی که طبق آمارهای رسمی، آب شرب و بهداشت کمتر از ۱۰ درصد آب استحصالی کشور را تشکیل می‌دهد و بیش از ۷۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود؛ آن هم کشاورزی‌ای که بازدهی آن بارها زیر سوال رفته است.

 

در واقع، دولت برای جبران ناتوانی در ایجاد اشتغال پایدار و ساماندهی بودجه عمومی، منابع آبی را فدای بحران اشتغال و تولید کشاورزی کرده است، همان آبی که اکنون به تهِ سدها رسیده. اما به‌جای اصلاح سیاست‌های کلان، همواره توپ را به زمین مردم می‌اندازد. صرفه‌جویی فرهنگ و سبک زندگی است که می‌تواند بخشی از راه‌حل باشد اما راه‌حل اصلی نیست.

 

  فرسودگی شبکه؛ میراث بی‌توجهی

شبکه آب تهران ۲۱ هزار کیلومتر طول دارد و برخی از لوله‌های آن بین ۵۰ تا ۷۰ سال عمر دارند. سخنگوی صنعت آب می‌گوید بخش عمده‌ای از مشکل، ناشی از همین فرسودگی است. به گفته او، اگر فشار آب را بالا ببریم، شبکه دچار نشتی می‌شود و سالانه ۸۰ میلیون متر مکعب آب هدر می‌رود. راه‌حل دولت؟ کاهش فشار آب و تقویت سامانه ۱۲۲ برای رسیدگی به شکایات!

 

شکایاتی که هرگز به پاسخی نمی‌رسد. این حجم از بلند‌مرتبه‌سازی در تهران نتیجه سیاست‌های غلط گذشته است. مسلما وقتی بلندمرتبه سازی صورت می‌گیرد لاجرم باید فشار آب را افزایش داد تا آب به استخر پنت‌هاوس آخرین طبقه از برج 25 طبقه‌ای در شمال تهران هم برسد اما افزایش فشار آب به معنای افزایش نشتی بیشتر و ترکیدگی‌های جدید است. و این سیاست‌های «پت‌و‌متی» است که امروزه گریبانگیر شهر و کشور شده است.

 

حالا که بحران به این مرحله رسیده است تازه می‌خواهند همان فشار آبی را کم کنند که قبلا برای آبرسانی به بلند‌مرتبه‌ها افزایش داده بودند.  اما مردم از راه‌حل نمی‌گویند؛ از خستگی می‌گویند. از اینکه با وجود نصب مخزن و صرفه‌جویی، باز هم آب ندارند. گیریم همه مردم هم مخزن خریدند و پمپ نصب کردند، باز دوباره به همان خانه اول باز‌ می‌گردیم.

 

چون وقتی همه پمپ دارند و باز هم آب نیست، پمپ و مخزن به چه کار می‌آید. این در واقع دعوت کردن مردم به رقابت برای غارت آب است. مردم از این وضعیت کلافه‌اند از اینکه هیچ‌کس از پیش، قطعی‌ها را اطلاع نمی‌دهد. از اینکه احساس می‌کنند تنها مانده‌اند، زیر آفتاب، در برابر تشنگی.

 

  گرما و اشعه؛ فشار مضاعف بر زندگی

در همین حال، یک بحران دیگر هم در راه است: تابش اشعه فرابنفش (UV) در روزهای اخیر در برخی مناطق کشور، از جمله تهران، به سطح «بسیار خطرناک» رسیده است. شاخص این تابش از عدد ۷ تا ۱۰ عبور کرده؛ رقمی که می‌تواند سلامت پوست، چشم و حتی عملکرد ایمنی بدن را مختل کند.

 

کارشناسان هشدار می‌دهند بین ساعات ۱۰ صبح تا ۴ بعدازظهر در معرض تابش مستقیم آفتاب قرار نگیرید. اما برای بسیاری از مردم، گزینه‌ای وجود ندارد. چه کسی می‌تواند در این دمای ۴۱ درجه، هم بی‌آبی را تحمل کند، هم در سایه بماند و هم کار و زندگی‌اش را اداره کند؟

 

  افسانه‌ای که حقیقت شد

کم‌بارشی، خشکسالی و گرم‌ترین تابستان قرن، همه اینها واقعی‌اند. اما برای بسیاری از مردم، حقیقت اصلی چیز دیگری است: ناکارآمدی مدیریتی. چرا تهران هنوز به منابع سطحی وابسته است؟ چرا قنات‌ها و سامانه‌های هوشمند سنتی احیا نمی‌شوند؟ چرا هیچ‌یک از نامزدهای ریاست‌جمهوری حتی در کارزارهای انتخاباتی به مسائل واقعی مردم اشاره نمی‌کند؟ 

 

کارشناسان می‌گویند ایران، از روزگاران دور، تمدنی سازگار با بی‌آبی بوده. قنات، آب‌انبار، کاریز و همزیستی با طبیعت بخش مهمی از این هوش تمدنی بوده است. اما در دهه‌های اخیر، این سرمایه به فراموشی سپرده شده و جای آن را سدسازی‌های بی‌حساب، پروژه‌های نیمه‌تمام و استخراج بی‌رویه از منابع زیرزمینی گرفته است.

 

  دو هفته تا «آخرالزمان»

یکی از کارشناسان ارشد آب هشدار داده که تنها دو هفته برای پیشگیری از یک فاجعه تمام‌عیار بی‌آبی در تابستان باقی مانده است. او گفته در صورت ادامه این روند، وضعیتی شبیه «آخرالزمان» شکل خواهد گرفت: قطعی آب گسترده، گسترش بیماری‌ها، اختلال در مراکز بهداشتی و فشار روانی شدید بر جمعیت شهری.

 

درست است که تغییر اقلیم سهم خود را در این وضعیت دارد، اما «سوءمدیریت» یک واژه کلیدی در فهم ریشه بحران است. بی‌توجهی به بارش‌های برفی، عدم احیای آب‌های زیرزمینی، توسعه نامتوازن شهری و البته کشاورزی ناکارآمد از جمله مواردی است که به بحران شتاب داده‌اند.

 

مردم، آخرین سنگر

در این میان، مردم تنها مانده‌اند. توصیه می‌شود «مخزن بخرید»، «پمپ نصب کنید»، «۸ دقیقه دوش بگیرید» و «چند روز در میان حمام بروید». اما هیچ برنامه‌ای برای اصلاح ساختار مصرف کشاورزی، اصلاح زیرساخت‌های شبکه و یا توسعه منابع جایگزین ارائه نمی‌شود.

 

اگر بحران امروز محصول سال‌ها بی‌توجهی است، فردا را می‌توان با اصلاح سیاست‌ها نجات داد. اما این، نیاز به اراده‌ای فراتر از توصیه‌های ساده دارد. نیاز به سیاست‌گذاری واقعی، بودجه‌ریزی شجاعانه و بازگشت به سنت‌های تمدنی ایران در مدیریت آب.

 

  آیا هنوز فرصت باقی‌ست؟

تهران، در میانه تابستانی سخت، چشم انتظار تصمیمی واقعی است. تصمیمی که نه فقط مردم را مقصر بداند، نه فقط بر صرفه‌جویی تاکید کند، بلکه مسئولیت را بر دوش نهادهایی بگذارد که بودجه و قدرت دارند. آخرین فرصتی که برای نجات تهران از بی‌آبی مانده، شاید همین دو هفته باشد.اگر امروز چاره‌ای اندیشیده نشود، فردا پایتختی که روزگاری در دل کوه، قنات‌هایش می‌جوشید، به شهری بی‌آب، بی‌تاب و بی‌امید بدل خواهد شد.

 

تازه‌ترین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۱۱۷۱۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر