۱۰ فیلم دلهرهآور برتر که در همان دقایق اول متوجه میشوید شاهکار هستند+ داستان فیلم

وقتی فیلم در همان ابتدا در حد و اندازهی یک شاهکار باشد، خیال مخاطب از این که در حال تماشای اثری خوب است راحت میشود و تماما خود را درگیر تجربهی فیلم کند و در فیلمهای دلهرهآور، این تجربه میتواند شگفتانگیز باشد.
به گزارش هفت صبح، برخی از فیلمهای دلهرهآور در همان دقایق اول مخاطب را جذب میکنند تا وارد دنیایی پر از هیجان شوند. البته همیشه هم اینگونه نیست و برخی از فیلمها شروعی آهسته و کند دارند و مدتی طول میکشد تا بیننده با آن ارتباط برقرار کند. یک شروع قوی و پرهیجان برای همهی روایات جوابگو نیست اما میتواند تمام فیلم را به سطحی بالاتر برساند.
وقتی فیلم در همان ابتدا در حد و اندازهی یک شاهکار باشد، خیال مخاطب از این که در حال تماشای اثری خوب است راحت میشود و تماما خود را درگیر تجربهی فیلم کند و در فیلمهای دلهرهآور، این تجربه میتواند شگفتانگیز باشد. در ادامه، از نگاه وب سایت Screenrant دربارهی فیلمهای دلهرهآوری میخوانید که در همان ابتدا متوجه میشوید شاهکار هستند.
۱۰- Rear Window 1954
بسیاری از فیلمهای آلفرد هیچکاک دلهرهآور محسوب میشوند که او به طرز استادانهای آنها را ارائه داده است. یکی از بهترین فیلمهای او Rear Window است که سکانس اولیهی آن به بهترین شکل نشان داده میشود. قبل از این که شخصیت اصلی نشان داده شود، دوربین هیچکاک دانه دانه به زندگیهای خصوصی همسایهها سرک میکشد.
فیلم Rear Window از همان ابتدا حس و حال معذبکنندهی فضولی و سرککشیدن به زندگی خصوصی مردم را به مخاطب منتقل میکند. این روند تا یک سوم فیلم ادامه دارد و ملالت جف را به شکل سرزندهای به تصویر میکشد. هیچکاک حتی برخی اوقات که جف در حال صحبت کردن است، توجه خود را به همسایهها معطوف میکند و به مخاطبان اجازه میدهد تا هر جزئیاتی را دنبال کنند.
۹- Decision To Leave 2022
پارک چان ووک در همان دقایق اولیهی فیلم Decision To Leave داستان فوقالعادهای را پیریزی میکند. او نشان میدهد که کارآگاه جانگ زندگی آرام اما بیاحساسی دارد و روزمرگی ملالآوری را در محیط کار تجربه میکند. اما در ادامه با معرفی فِم فتال داستان، سانگ سئو رائه، همه چیز تغییر میکند.
شروع فیلم Decision To Leave از لحنی به لحنی دیگر میپرد و ترکیبی از طنز و تراژدیای آرام است. این روند نشاندهندهی روایت قوی فیلم است که در ادامه با پیچشهای داستانی بیشتری همراه است. این فیلم به عنوان یک فیلم جنایی و معمایی جذاب آغاز میشود و در ادامه با روایتی جالب، تبدیل به یک درام عاشقانه و پیچیده میشود.
۸- Children of Men 2006
فیلم Children of Men یک فیلم دلهرهآور آخرالزمانی عالی است که دنیایی واقعگرایانه از آینده را نشان میدهد که جهان دچار یک بحران ناباروری شده است. در صحنهی اول این فیلم، با یک بولتن خبری و سپس با یک انفجار روبرو خواهیم شد که چشماندازی از جامعهی آن دوران است.
آلفونسو کوآرون در فیلم Children of Men از برداشتهای بلند مختلفی استفاده میکند و صحنهی اول نیز جزو آنها است. این صحنه به غوطهوری در محیط کمک میکند و به مخاطبان این زمان را میدهد تا تمام اتفاقات و جزئیات صحنه را تحلیل کنند.
۷- Nightcrawler 2014
جیک جیلنهال در فیلم Nightcrawler یکی از دیدینیترین نقشآفرینیهای را ارائه میدهد. او در نقش لو بلوم بازی میکند؛ کلاهبرداری لس آنجلسی که وارد حرفهی خبرنگاری میشود و تصادفها و خشونتهایی که رخ میدهند را تبدیل به سود شخصی برای خودش میکند. او رفته رفته تبدیل به فردی جامعهستیز میشود؛ اما در همان سکانسهای اولیه با شخصیت دو روی او آشنا میشویم.
ده دقیقهی اول فیلم Nightcrawler دو ویژگی مهم از شخصیت لو بلوم را نشان میدهد؛ اول این که او برای استفاده از خشونت هیچ ترسی ندارد و دوم این که او لبخندی همچون یک فروشندهی مکار دارد. درست است که شخصیت او شاید برای همه قابل باور نباشد، اما برای مخفی کردن ذات حقیقیاش کافی است.
۶- Drive 2011
فیلم Drive یکی از بهترین سکانسهای اکشن را در ابتدا ارائه میدهد که به بهترین شکل شخصیت رایان گاسلینگ را در همان ابتدا معرفی میکند. این سکانس رویکردی جدید در صحنههای تعقیب و گریز است که هیچ موسیقی با ریتم تند یا بدلکاریهای مرگبار ندارد. این رویکرد باعث شده تا این فیلم واقعگرایانهتر دیده شود و هیجان متفاوتی را به مخاطب تزریق کند.
تعقیب و گریز اولیهی فیلم Drive رانندهای بینام، با مهارت و آرام را نشان میدهد که هیچ اطلاعاتی جز این که او راننده است، نداریم. رمز و رازها دربارهی این راننده در بیشتر فیلم ادامه دارد و او نیز اطلاعات کمی از خود بروز میدهد. همین مرموز بودن شخصیت اصلی و اطلاعات کمی که از او داریم، باعث شد تا مخاطبان برای تماشای ادامهی فیلم مشتاق باشند.
۵- Dog Day Afternoon 1975
فیلم Dog Day Afternoon یکی از بهترینهای ژانر سرقت است که آل پاچینو در آن یکی از بهترین نقشهایش را انجام میدهد. این یکی از معدود فیلمهای ژانر سرقت است که داستانی واقعی دارد و کلیشههای این ژانر را تغییر میدهد. در این فیلم تصویرسازی دقیقی از یک سرقت نمایش داده میشود که نقشهی دزدان، بد پیش میرود.
با این که فیلم Dog Day Afternoon با هیجان و تنش دنبال میشود، اما دقایق اولیهی آن همچون یک کمدی تلخ است. شخصیت آل پاچینو در میانهی سرقت خود سرگردان است و از پلههای بانک لیز میخورد، نمیتواند دوربینهای مداربسته را از کار بیندازد و تقریبا بخش زیادی از نقشهاش را نیز یادش نیست.
۴- Zodiac 2007
دیوید فینچر در حرفهی خود فیلمهای معمایی و دلهرهآور زیادی ساخته بعد فیلمهای Se7en و Fight Club تصمیم گرفت که این ژانر را با فیلم Zodiac بازتعریف کند. او فیلم را با پرده برداشتن از جزئیات پروندهی یک قتل شروع میکند و صحنه را برای یک قتل رازآلود آماده میسازد.
فیلم Zodiac اشتیاق بینندگان به قاتلین سریالی و جرائم حقیقی را بررسی میکند و دیوید فینچر دام خود را با ارائهی یک تقلید که منجر به تراژدی میشود، برپا میکند. جزئیات جالبی در سکانس ابتدایی وجود دارد که احساسی واقعگرایانه به مخاطب میدهد که البته شاید دلیلش این باشد که از روایتهای واقعی الهام گرفته شدهاند.
۳- Gravity 2013
قبل از این که یک شاتل فضایی از جلوی صحنه رد شود، فیلم Gravity با صحنهای ثابت بر بالای زمین شروع میشود. بدون این که صحنه کات بخورد، با شخصیتهای اصلی آشنا میشویم که در ادامه با فاجعهای که پیش میآید دچار مشکلی شدید میشوند. فیلم در همان ابتدا جای ریتم آرام خود را به ریتمی تند میدهد که تقریبا تا پایان فیلم آن را حفظ میکند.
تا زمانی که دکتر استون از شاتل جدا نمیشود، هیچ آرامشی از خطر زبالههای فضایی وجود ندارد. یکی از جزئیات جذاب این فیلم، صحنههایی است که در آن صدایی شنیده نمیشود و به غوطهوری در داستان و محیط کمک میکند. همچنین این سکوت گاهی باعث شده تا هیجان زیادی به بیننده منتقل شود که کارش را بهتر از انفجارهای مهیب انجام میدهد.
۲- Memento 2000
کریستوفر نولان در فیلم Memento همانند دیگر آثارش از روشی منحصر به فرد برای کنکاش در یک موضوع خاص استفاده میکند. بخشی از لذت تماشای فیلم Memento مربوط به کنار هم گذاشتن تکههای مختلف داستان است تا روایت را کامل کنیم که بیشباهت با تکمیل کردن یک پازل نیست.
در بخش نخست فیلم، شخصیت اصلی همانند بینندگان سردرگم است و ورد به صحنهای سیاه و سفید سرنخهایی دربارهی واقعیت ماجرا میدهد. در واقع، این صحنه داستان غیرخطی فیلم Memento را تکمیل میکند، جایی که یک عکس پولاروید به صورت برعکس نشان داده میشود و تصویر آن رفته رفته محو میشود.
۱- Jaws 1975
مانند بسیاری از فیلمهای استیون اسپیلبرگ، فیلم Jaws نیز در همان سکانسهای اولیه مخاطب را میخکوب میکند. قبل از این که شخصیتهای اصلی معرفی شوند، اسپیلبرگ خطر اصلی موجود در داستان را به یک مرگ خاطرهانگیز معرفی میکند. موسیقی پر تنش و زاویهی POV دوربین از زیر آب باعث شد تا بینندگان به سرعت وارد داستان پرتنش فیلم شوند.
زمان زیادی طول میکشد تا کوسه وارد صحنه شود و این تعلیق موجود باعث شد تا حس دلهرهآوری در تمام این صحنه به وجود بیاید. در ادامه مردم در ساحل نزدیک میشوند تا بفهمند مشکل چه بوده، غافل از اینکه زمانی میفهمند با چه خطری طرف هستند که دیگر دیر شده است.